ضرورت تبلور ارزشهای انقلابی در فعالیتهای اقتصادی
فائقه بزاز
دو مؤلفه مهم اقتصاد و دین، در معنا بخشیدن به زندگى مادّى و معنوى بشر درهم آمیختهاند تا انسان به سرمنزل مقصود برسد. زندگى فردى و اجتماعى انسانها، بدون اقتصاد شکوفا و رشدیافته به شکست خواهد انجامید. اقتصاد بیمار، زمینهساز نابودى ارزشهای دینى و تسلط سایه سیاه فقر و فساد و ابعاد خشونتبار آن بر زندگى بشر است. این یک واقعیت است که انسان گرسنه نمیتواند به موضوعات دیگری فکر کند و از رشد فرهنگی نیز بازمیماند. همانگونه که امیرالمؤمنین علی(ع) فرمودهاند: «وقتی فقر از دري وارد میشود، ایمان از در دیگر بيرون میرود.»
از سوى دیگر، رفاه روزافزون مادى و تسلط لجامگسیخته پول و سرمایه، اگر بهوسیله ایمان به خدا و پایبندى به فضایل اخلاقى و ارزشهای معنوى مهار نشود، آدمى را در باتلاق خشم و شهوت فرومیبرد. همان حقیقت روشنى که قرآن کریم دربارهاش میفرماید: «اِنَّ الاِ نْسانَ لَیَطْغى أَنْ رَاهُ اسْتَغْنى»(علق / 6 ـ 7)
به یقین انسان طغیان میکند از اینکه خود را بینیاز ببیند. هم فقر اقتصادى میتواند مانع اساسى رشد فکرى و تعالى فرهنگى شود و هم مالاندوزی عامل فساد، سقوط و انحطاط معنوى است. لزوم پرهیز از افراط و تفریط در این دو مقوله، میطلبد که انسان تلاش سازندهاش را در راه تحصیل ثروت مادى تحت حاکمیّت بایدها و نبایدهاى دینى قرار دهد و به دستورهاى غنى و متین قرآن کریم و پیشوایان بزرگوار اسلام، در زمینه فعالیتهای اقتصادى گردن نهد، تا از آثار ناهنجار فساد آن در امان ماند.
فقر و ثروت، اسباب آزمایش الهی
فقر در برخى از آیات و روایات اسلامى تمجید و ستایش شده است. فقر مادىِ اختیارىِ ستایش شده همان زهد و دل نبستن به دنیا و قناعت است. همانگونه که همه اولیا و انبیاى الهی به آن متصف بودند و هیچ یک از آنها عمر گرانبهای خویش را در راه جمع ثروت و انباشتن آن به هدر ندادند و اگر هم درآمدى داشتند آن را صرف هزینههای زندگى خود و دیگران میکردند، گرچه آنچنان هم فقیر نبودند که دست نیاز به سوی دیگران دراز کنند.
علاوه بر این فقر برای برخی افراد فقر به سرنوشت آنان گره خورده است. کسانی را میشناسیم که نهایت سعی و تلاش خود را میکنند؛ اما به هر درى میزنند بیفایده است. انگار قرار است مشیت الهی آنان را اینگونه امتحان کند و چه نیک است از این آزمون سربلند بیرون آیند. برای همین است که در آیات و روایات به صبر و بردبارى و حفظ عزّت و کرامت در فقر تأکید شده است.
امیرمؤمنان(ع) از پیامبر خدا (ص) در این باره چنین نقل میکند: اَحَبُّ الْعِبادِ اِلَى الله الْفَقیرُ الْقانِعُ بِرِزْقِهِ الرّاضى عَنِ اللهِ تَعالى؛ محبوبترین بنده خدا، فقیرى است که به روزى خود قانع و از خداى بزرگ، خشنود باشد.
علاوه بر فقر گاهی ثروت برخی افراد نیز در سرنوشتشان گره خورده، خداوند میخواهد برخی را به واسطه مال و دارایی آزمایش کند و بیحساب درهای رحمت خود را به روی او میگشاید.
در هر دو صورت، نه ثروت و قدرت نشانه برترى و محبوبیت ثروتمند نزد خداست و نه فقر و تهیدستى علامت بیارزشی فقیر و کملطفی خدا نسبت به اوست؛ بلکه هر یک از فقر و غنا در گردونه آفرینش بر محور حکمت و علم خدا میچرخد و میتواند ابزار آزمایش انسانها نیز بهحساب آید. درصورتیکه نظامهای اقتصادى جهان معاصر، انسان را در انتخاب کار و کسب مال بهطورکلی آزاد میگذارند و به وى اجازه میدهند که حتی از مسیر نامشروع و غیراخلاقی نظیر ربا، احتکار، بازار سیاه و... به جمع ثروت بپردازد، بیآنکه برای حقوق دیگران ارزشى قائل شود و به اصول اخلاقى و پیامدهاى اجتماعى، سیاسى و اخروى آن بیندیشد.
اما آنچه در نظام اقتصادى اسلام، بیش از هر چیز اهمیت دارد حلال بودن کسبوکار است؛ یعنى بهدست آوردن مال، از راهى که آزاد است و ممنوعیّت شرعى ندارد.
اسلام میکوشد انسان را طورى تربیت کند که آنچه از او سر میزند، او را به کمال نهائیاش که قرب الهى است، نزدیکتر سازد و فقر و ثروت و سبک زندگی در مصرف نیز از این قاعده مستثنى نیست. حتی مصرف انسان، اگر با انگیزهای درست و تمایلى معقول و منطقى صورت بگیرد، موجب تکامل او میشود و اگر با انگیزهای غلط و منفى و مبتنى بر پندارهاى نادرست نظیر تفاخر، خوشگذرانى، تجملپرستی و افزونطلبی صورت گیرد سبب انحطاط و تباهى او خواهد شد.
فقری که پیامبر به آن افتخار میکند
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی رادیو قرآن؛ استاد حاج عباس سلیمی پیشکسوت و كارشناس علوم قرآنی در همین رابطه میگوید: «فقیر نزد مردم بیشتر به معنای اصطلاحی آن كه همان بینوا، مسكین، تهیدست، گدا و محتاج است، معنا میشود كه در این صورت وظیفه ما طبق دستورات قرآن كریم انفاق و مساعدت در حق آنهاست. البته بهتر است كه بهگونهای در خصوص فقرا برنامهریزی شود كه آنها بتوانند روی پای خود بایستند كه این امر مبارزه اصولی با فقر است.»
وی در ادامه میافزاید: «حضرت رسول (ص) فرمودهاند: فقر مترادف كفر است. حضرت علی(ع) نیز فرمود: مرگ بزرگتر فقر و تهیدستی مردم است. وظیفه همه نیكوكاران و خیراندیشان جامعه این است كه با فقر مبارزه اصولی داشته باشند.»
استاد سلیمی در ادامه میگوید: «حضرت امیر(ع) میفرماید که اگر فقر به شكل یك انسان در برابر من ظاهر شود، او را به قتل رسانده و گردنش را میزنم. این امر به این معناست كه باید ریشه فقر را در جامعه سوزاند.» این كارشناس علوم قرآنی با شاره به اینكه فقر هم مادی و هم معنوی است، اظهار میکند: «خداوند در آیه ۳۵ سوره مباركه فاطر میفرماید: ای همه مردم سراسر جهان همه شما فقیر و نیازمند درگاه خداوند هستید و او غنی و ثروتمند و ستوده است. هیچ کسی از خداوند بینیاز نیست و همه محتاج او هستند. غنی حقیقی و ثروتمند واقعی، مطلق و كامل خداوند بزرگ است. چرا كه تمام ثروت خود را برای مخلوقان بهكار گرفته است.»
استاد سلیمی میافزاید: «گاهی فقر ماهیتی متفاوت دارد. حضرت پیامبر (ص) میفرماید: فقر و نیاز مایه افتخار من است و من به فقر خود نسبت به سایر انبیای الهی افتخار میکنم.
فقری كه پیامبر اسلام (ص) از آن به خداوند پناه میبرد، فقر و نیاز به مردم است. اما فقری كه پیامبر به آن افتخار میکند، فقر و نیاز به درگاه خداوند بزرگ است. بزرگترین فقر و بدترین نوع آن از نگاه حضرت علی(ع) جهل، بیخردی و حماقت است كه همان فقر فرهنگی است.»
متمولین مالی بهصورت نهضت ملی
وارد عمل شوند
حجتالاسلام علی نصیری، رئیس مؤسسه «معارف وحی و خرد» با بیان اینکه باید انفاق را جدی گرفت تا فاصله طبقاتی کم شود، میگوید: «از جمله زمینههایی که دستهای پلید شیطانی را تقویت میکند برای اینکه باورها و ارزشهای اخلاقی را تضعیف بکند شکاف طبقاتی است.» رئیس مؤسسه «معارف وحی و خرد» در ادامه میگوید: «در هزاره سوم به سر میبریم که موج الحاد و مخالفت با دین و ارزشهای اخلاقی بسیار بالا است و بر همین اساس پدیده اباگری یعنی لجامگسیختگی در جامعه اسلامی هم رو به ازدیاد است. الان وضعیتی که در جهان عرب در مصر شاهد هستیم قیام و اعتراض سکولارها علیه شریعت و دین نشانگر همین مسئله است. از جمله زمینههایی که دستهای پلید شیطانی را تقویت میکند برای اینکه باورها و ارزشهای اخلاقی را تضعیف بکند همین شکاف طبقاتی است.» رئیس مؤسسه معارف وحی و خرد ادامه میدهد: «وقتی در جامعهای فقر زیاد باشد و در آن طبقهای محدود متمول و دارا و ثروتمند باشند و طبقه بزرگی از جامعه فقیر و مستمند باشند این افزون بر صدمات فراوانی که در افزایش بزه و جرم و جنایت دارد در حوزه دینداری و معنویت مردم هم اثر سوء خود را میگذارد. یعنی بسیاری که دین ضعیفی دارند چهبسا فقر را بهانه کنند که از ارزشها و باورهایشان فاصله بگیرند. اینهمانی است که در روایات آمده است من لا معاش له لا معادله یا این جمله معروفی است که اگر فقر از دری وارد شود کفر از پنجره آن خانه وارد میشود.» این محقق و پژوهشگر علوم اسلامی تصریح میکند: «من میخواهم بگویم خارج از بعد و منظر اجتماعی و فرهنگی این مسئله بیشتر از بعد دینی آسیب میبینیم. یک وظیفه سنگین بر دوش نهادهای دولتی و افراد متمول و دارا و ثروتمند است. آنهایی که توان و امکانات مالی دارند باید بهصورت یک نهضت ملی فعالیتهای اقتصادی و کمک را جدی بگیرند و سعی کنند فاصله طبقاتی را کم کنند تا کسی رنج فقر و نداری را نکشد.»
حرف آخر
در سالهای اخیر نابرابری اقتصادی در دنیا افزایش یافته و به بالاترین سطح در یک قرن اخیر رسیده است؛ ولی این نابرابری اقتصادی تنها در میزان درآمد و میزان هزینه ما در زندگی تأثیر ندارد بلکه روی نحوه تفکر ما در زندگی، نحوه پاسخگویی ما به شرایط پراسترس، حتی دیدگاههای اخلاقی ما تأثیرگذار است.
بروز شکاف اجتماعی و اقتصادی در جامعه مردم را از رده خارج میکند. وقتی برای دفاع از حقوق بازندگان و قربانیان ناشی از یک نظام اقتصادی بیمار در مجلس، دولت و دستگاه قضائی تلاشی نشود و وقتی قربانیان خود را بیپناه و بدون پشتوانه میبینند، سعی خواهند کرد با دور زدن قوانین و مقررات و نادیده گرفتن آنها، به دنبال کسب منافعشان باشند و این شرایط، صورتمسئله را بهشدت بدتر میکند. به همین دلیل ناهنجاری اخلاقی در جامعه مشاهده میشود.
احساس فقر در انسانها - زمانی که فرد خود را با دیگران مقایسه میکند و احساس میکند کمتر از دیگران از نظر اقتصادی رشد کرده است و جایگاه اقتصادی نامناسبی دارد - همان اندازه در روان انسانها تأثیر دارد که فقر مالی آنها مؤثر است. به یک معنا میتوان گفت احساس فقیر بودن باعث میشود تا فرد از نظر جسمی و روانی آسیب ببیند و حتی فرصت رشد اقتصادی را هم از خود بگیرد.
فقر دارای اثرات روانشناختی بر افراد فقیر است که تصمیمگیریهای اقتصادی آنها را تحتتأثیر قرار میدهد. بهطور مشخص میتوان گفت فقر باعث ایجاد استرس و هیجاناتی منفی شده که بر ترجیحات زمانی و ریسکگریزی فرد اثرگذار است. به این معنی که فرد را دارای بینش کوتاهمدت و ریسکگریز میکند و از سویی در برخی دیگر از افراد جامعه که از سطح فرهنگی پایینتری برخوردارند سبب انحطاط اخلاقی میشود.