ملت در جنگ نرم هم دشمنشکن بود(یادداشت روز)
جنگ 12 روزه با اسرائیل در کنار همه تلخیها و داغهای سنگینی که
بر جای گذاشت، همچون یک دوره فشرده اما کارساز بسیاری از غفلتها و تصورات غلط را به آگاهی باورمندانه و شک و تردیدها را به یقین تبدیل کرد و یک بار دیگر غبار از چهره حقیقت کنار زد.
این اثرگذاری پردامنه هم در داخل کشور و در بین اقشار مختلف مردم
قابل مشاهده است و هم تا آن سوی مرزها نیز کشیده شده است.
این روزها چه بسیار جوانان و حتی پیرانی را دیدهایم که بدون تردید یا پردهپوشی از تغییر نگاهشان به برخی مسایل و از رسیدن به باوری جدید و متفاوت با تصورات گذشته سخن میگویند.
گاه افرادی از سنین مختلف را میبینیم که با صراحت میگویند؛
«پیش از این جنگ اعتقاد و باوری به اهمیت برخورداری از توان نظامی و موشکی نداشتیم و یا حتی با هزینه کردن برای این حوزه مخالف بودیم اما در جریان جنگ
12 روزه به این باور رسیدهایم که داشتن توانایی نظامی و دفاعی و مقابلهای نه تنها
یک سیاست هزینهبر و زائد نیست بلکه از مهمترین نیازهای جامعه است.»
همچنین فراوان هموطنانی را میبینیم که صادقانه تصریح میکنند؛ «پیش از جنگ 12 روزه و کشیده شدن تخریب و کشتار به درون مرزها، منتقد حضور منطقهای مستشاران نظامی ایران در کشورهایی همچون سوریه، عراق و لبنان بودهایم، حتی این کار را هدر دادن پول و امکانات کشور و بیتوجهی مسئولان رده بالا به نیازهای داخلی میدانستیم، اما اکنون باور و یقین داریم که اگر نبود ایستادگی در برابر دشمن در هزاران کیلومتر دورتر از مرزها و ایستادگی جوانانی که جان خود را دادند تا مرزهای کشور دچار ناامنی نشود، باید زودتر از اینها شاهد وقوع جنگ و احساس ناخوشایند ناامنی در شهرها و داخل کشور خودمان میبودیم.»
عدهای هم میگویند؛ «ما تا پیش از جنگ اخیر تصور میکردیم کنار نیامدن دشمن با ایران، ریشه در ماجراجوییهای منطقهای مسئولان کشور و سرپیچی از قواعد و نظم جهانی دارد و دنیا با ما مشکلی ندارد، اما وقتی حمله ناجوانمردانه دشمن به بهانه مقابله با توان هستهای ایران و صحنههای دلخراش شهادت کودکان و زنان و مردم بیگناه و تخریب منازل هموطنان یا شهادت مظلومانه دانشمندان و فرماندهانمان را دیدیم متوجه شدیم دشمن اساساً با موجودیت ایران و ایرانی و توانمند شدن و استقلال این کشور مشکل دارد.»
از سوی دیگر؛ فراوان افرادی را میبینیم که اذعان میکنند؛ «وقتی فریبکاری دشمن در جریان مذاکرات و زمینهسازی برای حمله به ایران در شرایطی که ما پای میز گفتوگو بودیم را مشاهده کردیم، با مرور بیتعهدیهای گذشته دشمن در مذاکرات به این یقین رسیدیم که تصور این موضوع که مذاکره تنها راهحل مشکلات کشور است و میتوان به خنده و امضای دشمن اعتماد کرد، اشتباه و خوشباورانه بوده است.»
افراد بسیاری نیز معتقدند؛ «در گذشته سخن از لزوم مراقبت در برابر نفوذ و جدی گرفتن تلاش دشمن برای بهرهگیری از عناصر خودفروخته و وطنفروش را نوعی «توهم توطئه» و «آدرس غلط» میدانستیم اما در جریان جنگ اخیر دیدیم که چگونه عدهای وطنفروش تبدیل به عناصر میدانی دشمن برای آسیب به کشور و کشتار مردم بیگناه شدند.»
این چنین بود که علاوهبر انبوه مردم همیشه در صحنه، کسانی در جریان جنگ 12 روزه با انگیزه و آگاهی پای کار کشور و نظام آمدند که پیش از این نه تنها برای بسیاری در داخل کشور بلکه برای دشمنان و تحلیلگران خارجی هم باور حضور حمایتی آنها و یا خروج از فضای بیتفاوتی در این سطح دور از ذهن بود.
در خارج از کشور هم این روزها حمایتهای گسترده جهانی از کشورمان را در بین مردم قارههای مختلف از قلب اروپا و استرالیا و آمریکا تا موکبداران عراقی پیادهروی اربعین بیش از گذشته میبینیم تا جایی که رهبر انقلاب در سخنرانی اخیر خود در مراسم بزرگداشت شهدای جنگ 12 روزه در این زمینه فرمودند: «آنچه در این 12 روز برای جمهوری اسلامی اتّفاق افتاد، علاوهبر افتخارات بزرگی که ملّت ایران کسب کرد ـ که امروز مردم دنیا هم دارند به آن اعتراف میکنند ـ [این بود که] جمهوری اسلامی و ملّت عزیز ایران قدرت خود، عزم و اراده خود، استقامت خود، دست پُر خود را به دنیا نشان داد. اگر دیگران از دور چیزی شنیده بودند، از نزدیک قدرت جمهوری اسلامی را احساس کردند. علاوه بر اینها، این نکته مهم است که جمهوری اسلامی استحکام بینظیر پایههای نظام و کشور خود را به دنیا نشان داد.»
اما چه میشود که چنین تغییر و چرخش شگرف دیدگاه و قضاوت در بین کسانی را میبینیم که پیش از این انتظار آن را کمتر داشتیم؟
بیشک پاسخ این سؤال را باید در شفافشدن صحنه، کنار رفتن فضای غیرواقعی تبلیغ منفی در داخل و خارج و افزایش علم و آگاهی از صحنه و واقعیت و قدرت قضاوت درست (همان بصیرت خودمان) بیابیم.
مگر نه اینکه داشتن توان نظامی و قدرت موشکی و دفاعی، یا هوشمندی در کشاندن دشمن به هزاران کیلومتر دورتر از مرزها، دقت داشتن و مراقبت برای پیشگیری از فریب دشمن و پرهیز از خوشخیالی بیمنطق به مذاکره و جدی گرفتن نفوذ و توطئه چینی دشمن با کمک عناصر خودفروخته و امثال این موارد، همواره و از گذشته تاکنون اهمیت داشته و واقعیتهایی غیرقابل انکار بودهاند؛ پس چرا بسیاری تازه به اهمیت این موارد پی بردهاند؟
واقعیت آن است که باید بپذیریم جنگ فقط «جنگ سخت» و موشک و بمب نیست. در تمام این سالها تذکرات فراوانی درخصوص لزوم توجه به اهمیت «جنگ نرم» داده میشد اما آن طور که باید مورد توجه دستگاههای تبلیغاتی، رسانهها، تریبوندارها و... قرار نمیگرفت، در حالی که آن طرف ماجرا جنگ نرم را جدیتر گرفته و از همه عناصر و ظرفیتهای مجازی و رسانهای متنوع خود برای اثرگذاری بر ذهن و باور مردم و به ویژه جوانان کشورمان بهره گرفته است.
در این شرایط بود که رهبر انقلاب بارها بر لزوم به میدان آمدن «افسران جنگ نرم» و مبارزه با جریان تحریف تاکید فرمودهاند:
«امروز بیشترین نقشه دشمنان، این است که ملّت ایران این اعتماد به نفسی را که دارد از دست بدهد. تلاش مهمّ جنگ نرم دشمن، امروز متوجّه این است که ملّت ایران امیدش را از دست بدهد.» (6 دی ماه سال 1396)
«ببینید عزیزان! شماها میدانید امروز جمهوری اسلامی و نظام اسلامی با یک جنگ عظیمی مواجه است، لیکن جنگ نرم؛ خوب، حالا در جنگ نرم، چه کسانی باید میدان بیایند؟ قدر مسلّم نخبگان فکریاند. یعنی شما
افسران جوانِ جبهه مقابله با جنگ نرمید.... باید با این جریان شیطانىِ خطرناک مقابله شود.» (4 شهریور سال 1388)
«این یکی از موارد سخت اختلاف بین ما و دشمنان ما است. دشمن، افسر جنگ نرم ما را، که جوانها هستند، یک جور میپسندد، جمهوری اسلامی یک جور میپسندد... آمریکاییها دلشان میخواهد جوانهای ما آن شجاعت را نداشته باشند، آن امید را نداشته باشند، آن انگیزه را نداشته باشند، آن تحرّک را نداشته باشند، آن توان جسمی را نداشته باشند، آن توان فکری را نداشته باشند، نسبت به دشمن خوشبین باشند، نسبت به فرماندهی خودی و عقبه خودی بدبین باشند؛ جوان ما را دشمن اینجوری میپسندد. تبلیغات رادیویی و تلویزیونی و اینترنتی دشمن و همه کارهای گوناگونی که میکند، که مخاطبش جوانهای ما باشند، این است؛ جوان ایرانی را میخواهد تبدیل کند به آنچنان عنصری؛ عنصری که نه ایمان درستی دارد، نه شجاعت آنچنانی دارد، نه انگیزهای دارد، نه امیدی دارد؛ میخواهد تبدیل کند به این.
جمهوری اسلامی درست نقطه مقابل [است]؛ میخواهد این جوان تبدیل بشود به یک عنصر فعّال و اثرگذار.» (اول اردیبهشت سال 1395)
آنچه تجربه مهم جنگ اخیر بیش از پیش نشان داد این است که اهل فکر و افسران جنگ نرم و دستگاههای تبلیغاتی، رسانه ملی و همه انواع رسانهها و همه کسانی که فضا و تریبون دارند، نظام آموزشی از ابتدائی تا عالی و همه ظرفیتهای فکری کشور باید با آسیبشناسی کمکاریها و غفلتهای گذشته با تمام توان به سمت خنثی کردن مینهای فکری و رهگیری و انهدام موشکهای شبههافکن دشمن در این جنگ نرم و تقویت عملیات آفندی رسانهای و عقیدتی حرکت کنند.
متاسفانه یک بخش مهم ابزار شبههافکنی و به اشتباه انداختن فکر و محاسبات برخی از مردم و جوانان که نمونههایی از آن ذکر شد، علاوهبر دشمن در داخل و در برخی رسانهها و فعالیت برخی چهرههای سیاسی ریشه دارد که اگر از روی غفلت است باید به خود بیایند و اگر هدفمند است باید مورد بازخواست قرار بگیرند.
جالب آنکه این طیف این روزها از لزوم تغییر خط مشی نظام و تغییرات در چه و چه سخن میگویند، حال آنکه جنگ اخیر و خنثیشدن باورهای غلط و ذهنیتهای نادرست ناشی از تحلیلهای این افراد در ذهن مردم نشان داد آنچه باید تغییر کند خط مشی غلط جریانی است که سالها به بزک دشمن و آدرس غلط حل مشکلات تنها با مذاکره، بدبین کردن مردم به سیاست عقب نگه داشتن دشمن در هزاران کیلومتر دورتر، پمپاژ تصور هدر دادن ثروت کشور در پای ساخت موشک و تقویت نظامی، تضعیف اتحاد ملی و ایجاد دو قطبیهای کاذب و به طمع انداختن دشمن برای حمله مشغول بودند.
عباس شمسعلی