kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۹۱۳۲
تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۲۲:۰۶

اخبار ویژه

 
 
 
 
آویزان شدن غربگرایان از رقابت فیل‌ها و الاغ‌های آمریکا
برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا با واکنش‌های متفاوت در رسانه‌های ایرانی مواجه شده است.
در حالی که رسانه‌های فاقد گرایش به بیگانگان خواستار رعایت اعتدال هستند و تأکید می‌کنند که تفاوت چندانی میان دو رقیب درباره ایران وجود ندارد، نشریات غربگرا اصرار دارند این انتخابات را مسئله مهم و حیاتی برای ایران وانمود کنند و در هر دو صورت پیروزی ترامپ یا هریس، کشورمان را در موضع انفعال و ضعف جا‌نمایی کنند و این در حالی است که هر دو حزب آمریکایی در دشمنی با ملت ایران و دغل‌بازی و عهدشکنی طی هفتاد- هشتاد سال گذشته، گوی سبقت را از هم ربوده‌اند.
در این زمینه روزنامه غربگرای هم میهن در تحلیلی با عنوان «نقطه عطفی در روابط ایران و آمریکا در پیش است/ انتخاباتی حیاتی برای ایران»، نوشت: انتخابات ایالات متحده‌، اهمیت زیادی دارد، به‌ویژه برای دولت ایران که تصمیمات استراتژیک و سیاست‌های خارجی آن به‌طور قابل توجهی تحت تأثیر رهبری آمریکا قرار می‌گیرد. نتیجه این انتخابات می‌تواند شبکه پیچیده‌ای از تحریم‌های بین‌المللی، محدودیت‌های اقتصادی و داینامیک‌های ژئوپلیتیکی که ایران را احاطه کرده، یا تنگ‌تر کند یا رها سازد. برای تهران، این انتخابات تنها یک رویداد عادی دیگر در خارج از کشور نیست، بلکه یک لحظه سرنوشت‌ساز است که می‌تواند آینده اقتصادی، وضعیت امنیتی و نفوذ منطقه‌ای آن را تعریف کند. هر تغییری در قدرت واشنگتن به‌طور بالقوه می‌تواند توانایی ایران را برای مانور در عرصه جهانی دوباره تنظیم کند و به‌ویژه درحالی‌که تنش‌ها بین تهران و اسرائیل به نقطه بحرانی رسیده است، می‌تواند مسیر فصل بعدی روابط را تعیین کند».
روزنامه اعتماد هم هرچند تیتر «روزی برای الاغ یا فیل/ يك قدم تا خط پاياني ماراتن انتخاباتی» را برگزید اما در متن دیگری، با عنوان «زمانی برای پایان تنش دورنمای روابط ایران و آمریکا؟» از قول یکی از مدعیان اصلاح‌طلبی نوشت: ایران به راحتی نمی‌تواند به رژیم عهدشکن ایالات متحده اعتماد کند. در سابقه تاریخی نزدیک، این آمریکاست که عهدشکنی کرده و از برجام خارج شد. نهایتاً هم با قلدرمآبی سعی کرد شرایط را برای مردم ایران دشوار سازد. به‌رغم همه این نکات، اگر صلح جهانی و منطقه‌ای ضرورتی را ایجاد کند که ایران مستقیماً مذاکراتی با آمریکا داشته باشد، قابل بررسی و توصیه به حاکمان است. اگر قرار باشد از خلال مذاکره مستقیم، آتش‌بس در غزه برقرار شده، امنیت لبنان تأمین شود و کشتار کمتری در منطقه به وجود آید‌، چرا مذاکره رخ ندهد. اگر با فرض اینکه ایجاد صلح بین‌الملل منوط به این مذاکره دوجانبه باشد، قابل بررسی است. مهم‌تر از آن تأمین منافع ملی، بهبود شرایط اقتصادی و بهبود شاخص‌ها در گروی مذاکره با آمریکاست»!!
این اظهارات غلط‌انداز در حالی است که آخرین بار، اعتماد به وعده آتش‌بس در غزه و عدم انتقام خون شهید هنیه توسط ایران، به خیانت جدید رژیم صهیونیستی در ترور سید حسن نصرالله و برخی فرماندهان حزب‌الله منتهی شد. همچنین اعتماد به آمریکا در برجام موجب پسرفت شدید برنامه هسته‌ای و عقب‌ماندگی شدید اقتصاد کشور و تحمیل معدل رشد 6 دهم درصدی (تقریبا صفر) به اقتصاد ظرف هشت سال دولت روحانی شد.
اما روزنامه همشهری در گزارشی با عنوان «یک دست علیه ایران»، انتخاب ترامپ یا هریس تفاوتی در سیاست‌های کلان ضد ایرانی کاخ سفید ایجاد نمی‌کند، خاطر نشان کرد: کارنامه دموکرات‌ها از نظر وضع تحریم‌های بیشتر علیه ایران، سیاه‌تر است و سوابق آنها حاکی از آن است که هر 2حزب برای تضعیف قدرت ایران اجماع دارند و تنها تفاوت‌شان در تاکتیک‌ها و روش‌هاست. 
تحریم‌ها و فرمان‌های اجرائی خصمانه‌ترین و دامنه‌دارترین رفتار مقامات واشنگتن با ایران طی بیش از 4 دهه گذشته به شمار می‌رود که صرف‌نظر از نوع دولت‌های جمهوری‌خواه و یا دموکرات همواره اعمال شده است. کارتر، رئیس‌جمهور دموکرات نخستین فرمان اجرائی علیه ایران را اعلام کرد. پیرو این فرمان‌، دارایی‌های مردم ایران در خاک آمریکا توقیف شد. بزرگ‌ترین و متنوع‌ترین بسته‌های تحریمی علیه ایران هم در دوران دولت دموکرات اوباما ایجاد شده‌اند. دولت کلینتون نیز پایه‌گذار قانون جامع تحریم‌ها علیه ایران است. همچنین هر زمان در ایران اغتشاش یا ناامنی رخ داده است، دولت‌های دموکرات یا جمهوری‌خواه آمریکا در صف اول حامیان اغتشاش بوده‌اند. دولت بایدن هم در تحریم علیه ایران راه دولت ترامپ را ادامه داد. یکی دیگر از وجوه بارز اقدامات ضدایرانی دولت‌های آمریکا، عملیات‌ها و اقدامات نظامی آنها در مقاطع مختلف و در دولت‌های مختلف دموکرات یا جمهوری‌خواه است.
از سوی دیگر، روزنامه جوان درباره انتخابات آمریکا نوشت: مطالعه عملکرد دولت‌های متعدد دموکرات و جمهوری‌خواه آمریکا نشان می‌دهد که هر کدام از دولت‌های فوق که حاکم بوده‌اند در دشمنی با ملت ایران و ملت‌های مستضعف منطقه و محور مقاومت، کم از دیگری نگذاشته و هرچه در توانشان بوده و امکانش را داشته‌اند در راه این خصومت انجام داده و تفاوت فقط در شیوه و ابزار‌های اعمال این دشمنی بوده است! در زمینه اقتصادی، بیشترین تحریم‌ها علیه ایران در زمان حضور دموکرات‌ها در قدرت صورت گرفته و ایران بیشترین شدت تحریم‌ها را در سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۲ در دوران یک دموکرات تجربه کرده است، در حالی‌که شدیدترین کمپین تحریمی نیز در دوره ترامپ جمهوری‌خواه تحت عنوان کمپین فشارحداکثری رخ داد. در زمینه روابط بین‌الملل و دیپلماتیک نیز کامالا هریس اعلام کرد که بزرگ‌ترین دشمن ما ایران است و ترامپ هم که قبلاً بار‌ها دشمنی خودش با ایران و ملت ایران را به صراحت اعلام کرده و در عمل نیز نشان داده است.
روزنامه جمهوری اسلامی نیز معتقد است: کسانی که می‌گویند اگر دموکرات‌ها پیروز انتخابات شوند به نفع ایران است، منظورشان از «نفع» چیست؟ و کسانی که می‌گویند اگر نامزد جمهوری‌خواهان پیروز شود کار ایران مشکل‌تر می‌شود، منظورشان از «مشکل» چیست؟ آنچه درباره رؤسای جمهور آمریکا قابل گفتن است این است که رئیس‌ جمهور یک عامل اجرائی است. مدیریت کلان آمریکا در اختیار یک سیستم است که رئیس‌ جمهور و دولت نقش چندانی در تدوین و تعیین آن ندارند و فقط مجریان سیاست‌ها هستند. بنابراین، برای ایران «تفاوت» یا «نفع» و یا «مشکلی» در اینکه کدام نامزد رئیس ‌جمهور شود، قابل تصور نیست. یکی از مهم‌ترین عوامل تصمیم‌سازی‌های کلان در سیاست خارجی آمریکا، لابی صهیونیستی است. پول و امکانات صهیونیست‌ها در تعیین رئیس‌ جمهور آمریکا همواره تاثیرگذار بوده است. اوباما رئیس‌ جمهور اسبق هفته گذشته در حمایت تبلیغاتی از هریس گفت: هریس و ترامپ هر دو صهیونیست هستند ولی هریس از ترامپ بهتر است و لذا پیشنهاد می‌کنم شما به هریس رأی بدهید. به عبارت روشن‌تر اصولاً انتخابات آمریکا تحت تاثیر صهیونیست‌هاست. بنابراین، هر دو نامزد در جهت مخالف مصالح ملت مسلمان ازجمله ملت ایران قرار دارند و پیروزی یا شکست هیچ‌کدام در سیاست‌های کلان خارجی آمریکا نقش تعیین‌کننده ندارد.
 
 
عوام‌فریبی مشکوک به جای بازخوانی عبرت‌های FATF و برجام
وزیر راه دولت خاتمی در اظهاراتی عوامانه مدعی شد FATF موجب رونق اقتصاد و رفع فقر در کشور می‌شود.
احمد خرّم به خبر آنلاین در سخنانی نامربوط که بی‌خبری یا اصرار او به تجاهل محض درباره مباحث فنی و سیاسیFATF را نشان می‌دهد، گفته است:
- «آدم‌های منحرف از شفاف‌سازی بیم دارند. چون دستشان رو می‌شود. واقعاً نمی‌دانم که وقتی هنوز FATF در این کشور کاری نکرده و از خود اثری برجای نگذاشته، چرا باید این میزان از مخالفت را در پی داشته باشد. در کشور ما اصلاً شفاف‌سازی مطرح نیست و جایگاهی ندارد و این عنوان برای خیلی‌ها وحشت‌آور است. 
- من فکر می‌کنم که اینها در فضائی گیر کرده‌اند که به اعتقادشان اگر FATF به راه افتد، برخی هستند که یقه‌شان را گرفته و شاید هم سهم‌خواهی کنند. آنها نگرانی از رو شدن دست خود و سهم‌خواهی دارند. اما غافل از این هستند که کشور ما هرچه زودتر باید به FATF بپیوندد و تمام امور باید شفاف شود.
- ما نتیجه این عدم شفافیت را در بانک‌های دولتی به خوبی می‌بینیم. سالانه هزاران میلیارد وام پرداخت می‌شود بدون آنکه در جایی شفاف‌سازی شده و گفته شود که این پول‌ها به حساب چه کسانی رفته است. جیب‌بری می‌کنند، بدون اینکه مردم بدانند. در حالی‌که آدم دیندار متدین نباید از حساب و کتاب بترسد. آنهائی که با این موضوع مخالفت می‌کنند، بیم این می‌رود که آلوده باشند. 
- FATF چیزی نیست که بگوییم وزارت نفت لازم دارد، وزارت کشور لازم ندارد. این چتر پوششی کلی است که همه را باید در بر بگیرد. حساب و کتاب همه باید روشن باشد. در غیر این صورت باید این گمان را پذیرفت که بخش خصوصی و یا دولتی و یا حاکمیت، دستش در جیب مردم است. 
- اگر ما به FATF نپیوندیم، تا کی می‌خواهیم شاهد هزاران میلیارد تومان دزدی باشیم؟
باید اجرای FATF به یک مطالبه ملی تبدیل شود. نمی‌شود که چند نفر از نخبگان و کارشناسان موافق باشند و در مقابل، مخالفان اصلاً ندادند که بحث اصلی چیست. مگر چند درصد جامعه از FATF خبر دارند و با آن مخالفت می‌کنند؟ من که فکر می‌کنم این عدد چیزی زیر ۲۰ درصد باشد. آیا با نظر این تعداد، باید برای ۸۰ درصد دیگر جامعه تصمیم‌گیری کرد؟
- مخالفان متوجه شرایط کشور نیستند. کار به جایی رسیده که میزان قابل توجهی از مردم زیرخط فقر قرار گرفته‌اند. در حالی‌که با پیوستن به FATF می‌شود تا میزان زیادی از هزینه سرمایه‌گذاری‌ها را کم کرد و آن را به زندگی مردم سرریز کرد.
- این افراد هزینه‌های عدم تصویب لوایح مرتبط با FATF را نمی‌دانند و معلوم است که چه بهره‌ای از مخالفت خود می‌برند. اینها با هرچه که سبب شفافیت شود مخالف هستند. یکی از کارهایی که باید از سوی دولتمردان و کارشناس انجام شود، روشن کردن موضوع است. مردم باید بفهمند که چه می‌خواهند و از FATF چه به دست می‌آید.»
اظهارات آقای خرم نشان می‌دهد که یا اصلاً FATF را نمی‌شناسد و یا این که کاملاً می‌شناسد اما به تحریف واقعیت و عوام فریبی اصرار دارد. وگرنه هر انسان خبره‌ای می‌داند ساز و کار‌های شفافیت‌ساز در هر کشوری مستقل عمل می‌کند و دلیلی ندارد که کشوری اسرار اقتصادی خود را با دشمنانش به اشتراک بگذارد، مخصوصاً اگر کشوری مثل ایران باشد که تحت تحریم‌های ظالمانه آمریکا که برخلاف برجام و قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل است و نباید راه‌های دور زدن تحریم‌ها را در دسترس دشمنش بگذارد.
نکته دیگر این که بنابر گزارش‌های جهانی، 76 درصد پولشویی‌های بزرگ در دنیا و همچنین بخش عمده تأمین مالی تروریسم (به عنوان دو دستور کار اعلام شده FATF) در اروپا و آمریکا اتفاق می‌افتد، اما FATF نسبت به وقوع سازمان یافته این جرائم در غرب مطلقاً ساکت است بلکه به عنوان گماشته آنها علیه دولت‌های مستقل عمل می‌کند.
ثالثاً دولت روحانی با همین ادبیات فریبنده، ابتدا در تله برجام افتاد و سپس با گروگان گرفته شدگی، مجبور شد به FATF تمکین کند و 37 بند از 41 بند برنامه اقدام آن را هم اجرا کند و دو بند دیگر را هم مصوبه‌اش را از مجلس بگیرد، اما با این وجود نه تنها تحریم‌ها کم نشد، بلکه شمار آنها به بیش از دو برابر رسید و یکی از بدترین و منفی‌ترین نرخ‌های رشد اقتصادی چند دهه اخیر کشور رقم خورد و رکورد تورمی بدی را هم به یادگار گذاشت.
رابعاً هرگاه از دولتمردان روحانی سؤال شد که چه تضمینی هست که در صورت قبول دو بند باقی‌مانده برنامه اقدام FATF تحریم‌ها برداشته شود، منطبق بر عبرت‌های موجود گفتند هیچ تضمینی وجود ندارد و هیچ قولی نمی‌توانیم در این باره بدهیم.
خامساً تبدیل یک بحث سیاسی پیچیده و فنی به بحثی پوپولیستی، در حالی که خسارت‌های آن هم آشکار شده، پادویی محض برای حاکمان آمریکایی FATF برای درز اسرار اقتصادی ارزیابی می‌شود و هیچ توجیه دیگری ندارد. خسارت‌های اقتصادی علاوه‌بر خسارت‌های امنیتی است که از همکاری‌های یکطرفه قبلی در قلب ترور و خرابکاری متوجه کشور شده است.
 
 
دغدغه‌شان برهنه‌سازی بود  نه فقط برداشتن روسری
ترویج و دفاع از «بی‌حجابی»، «آزادی مشروبات الکلی»، «سگ‌بازی»، «ازدواج سفید» و «برهنگی» نشان می‌دهد برخی نشریات زنجیره‌ای، مأموریت قبح‌زدایی از این اقدامات نابهنجار را دارند و مسئولان ذی‌ربط نباید به سادگی از کنار این رویکرد بگذرند.
جهان نیوز با اشاره به ماجرا برهنه شدن یک زن دارای اختلالات روانی در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد و رویکردی ترویجی- حمایتی رسانه‌های زنجیره‌ای نوشت: دانشجویان از روی شرم و حیرت سعی می‌کنند بدون توجه به برهنه شدن دختر دانشجو از کنار صحنه عبور کنند. درباره آن دختر خطاکار هم گفته شد به دلیل اختلال روانی دست به این کار زده و همسر او از مردم خواست به حرمت آینده دو فرزندش از انتشار این فیلم و تصاویر خودداری کنند.
با این حال رسانه‌های ضد ایرانی و ضد انقلاب در کنار سلبریتی‌های فراری یا کشف حجاب کرده، بی‌شرمانه ضمن انتشار تصاویر او این برهنگی را به نمادی از مبارزه با جمهوری اسلامی و... جا زدند و تصاویر گرافیکی از اقدام منافی عفت او به عنوان زن، زندگی، آزادی منتشر کردند!
این ماجرا به خوبی نشان داد که صحبت‌های دو سال پیش درباره این جریان هتاک و بی‌عفت تا چه حد درست بوده است که مطالبه آنان در حد روسری و... نیست بلکه حتی به برهنگی فکر می‌کنند.
در همین‌باره، روزنامه هم‌میهن، نوشت: «بی‌تفاوتی مثبت نسبت به وضعیت بدون پوشش او بود که عموماً نگاه هم نمی‌کردند. گویی که برخلاف ادعاهای رسمی، پوشش وی امر تحریک و تهییج‌کننده‌ای نبوده است.» اینکه این روزنامه چطور توانسته از شرم و حیای دانشجویان درحال عبور دم نزند، عجیب است. جنس مطلب هم‌میهن روی دیگری از همان رفتار رسانه‌های بی‌شرم ضد ایرانی است. در مطلب این روزنامه اصلاح‌طلب پوشش این زن خطاکار تقریباً یک موضوع عادی تلقی شده که تحریک‌کننده هم نیست. نکته مهم در نگاه نویسنده مطلب آن است که چرا کسی نگران سرماخوردگی او نشده است! هم‌میهن در ادامه نوشته است: «ولی مسئله مهم وجود بی‌تفاوتی منفی در عدم‌‌ مشارکت و گفت‌وگو با او برای کمک به ختم غائله و حتی پوشاندن وی از حیث سرما یا گفت‌وگو برای آرام کردن اوست».
گرچه هرکس مدتی روزنامه‌های اصلاح‌طلب را مطالعه کرده باشد از این نوشته تعجب نمی‌کند. چراکه روزنامه‌های زنجیره‌ای سال‌هاست صریحاً و تلویحاً بی‌حجابی را تبلیغ می‌کنند و با ادراک‌سازی منفی نسبت به حجاب، تلاش می‌کنند بی‌حجابی را به مطالبه عمومی تبدیل کنند. نقش زنجیره‌ای‌ها در ماجراهای مهسا امینی و کمک به فتنه «زن، زندگی، آزادی» هم در همین راستا به اجرا درآمده بود. در بازه زمانی پاییز 1401 هم رسانه‌های اصلاح‌طلب در حکم بازوی رسانه‌ای آن فتنه مشغول به فعالیت بودند. اما سرمقاله اخیر روزنامه هم ‌میهن نشان داد که اصلاح‌طلبان صرفاً به دنبال ترویج بی‌حجابی نیستند. بلکه عادی‌سازی برهنگی و ترویج اباحه‌گری در دستور کارشان قرار دارد؛ وگرنه این نوع پوشش حتی در خیابان‌های کشورهای اروپایی نیز زننده بوده و توجهات را به خود جلب می‌کند. رویکرد رسانه‌های مذکور در دفاع از سگ بازی، ازدواج سفید، کشف حجاب، عرق‌خوری و... به برهنگی رسیده است و باید دید مسئولان امر درباره این شبکه که تحلیل غلط و مغرضانه به جامعه ارائه می‌کنند چه برخوردی خواهند کرد.