kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۷۷۲۱
تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱۴۰۳ - ۲۱:۱۶

 وقتی چادرها نیز برای فلسطینی‌ها امن نیستند (نگاه)

 
 
«احمد ابو ارتما» خبرنگار فلسطینی 
مترجم: سید محمد امین‌آبادی
 
از زمان نکبتِ تاسیس اسرائیل در سال 1948 میلادی، خیمه نماد مرکزی روایت ملت فلسطین بوده است که نشان‌دهنده آوارگی و زندگی پر از درد و رنج آنها است. چادرها قرار است پناهگاه‌های موقت در مواقع درگیری باشند، زیرا ما منتظریم و امیدواریم که این تراژدی به زودی پایان یابد. اما زندگی طولانی در این چادرها امید ملت فلسطین را برای پایان جنگ از بین برده است؛ همان‌طور که از زمان شروع نسل‌کشی اسرائیل در غزه در یک سال گذشته شاهد آن بوده‌ایم.
از آغاز این جنگ، واضح بود که آوارگی دسته‌جمعی بخش مهمی از برنامه اسرائیل بود. دولت اسرائیل به سرعت از صدها هزار فلسطینی خواست تا خانه‌های خود را ترک کنند و به ساکنان شمال غزه دستور داد تا به جنوب فرار کنند. با شدت گرفتن قتل‌عام‌های ارتش اسرائیل‌، از جمله تخریب کل بلوک‌های مسکونی و بمباران مناطق «امن» مانند بیمارستان‌ها و مدارس، آوارگان فلسطینی بارها و بارها مجبور به فرار شدند. ساکنان «خان یونس» به رفح سرازیر شدند و پس از حملات اسرائیل به «رفح» دوباره مجبور شدند به «خان یونس» ویران شده برگردند.. ارتش اسرائیل به هر جایی که وارد شد آنجا را ویران کرد. حدود دو سوم ساختمان‌های غزه در بمباران‌های مداوم اسرائیل آسیب دیده یا ویران شده‌اند.
بسیاری از فلسطینی‌ها همه چیز خود را از جمله خانه، زمین، مبلمان و شغل خود را از دست داده‌اند.. آن‌ها ناگهان چشم باز می‌کنند و می‌بینند چیزی جز یک چادر، چند پتو و تشک و چند ابزار ساده که از زیر آوار خانه‌هایشان بیرون کشیده‌اند ندارند. اما حتی به دست آوردن چادر در غزه نیز به دلیل تعداد محدود آنها و تعداد زیاد آوارگان فلسطینی می‌تواند کار بسیار دشواری باشد.. برخی در عوض به مدارس پناه برده‌اند، جایی که آموزش برای دومین سال پیاپی مختل شده است، یا بر روی قطعات کوچک زمین که با نوارهای پارچه‌ای مشخص شده است اسکان پیدا می‌کنند.
چالش‌های بی‌پایان
زندگی در چادر با یک سری چالش‌های بی‌پایان همراه است. با توجه به اینکه از زمان آغاز جنگ، برق در غزه وجود ندارد، تاریکی کامل در شب حاکم است و تنها با آتش یا نور تولید شده توسط لامپ‌های خورشیدی این تاریکی شکسته می‌شود. به دست آوردن آب یک مبارزه روزانه است و مردم در صف‌های طولانی صف می‌کشند تا گالن‌ها را پر کنند و سپس باید آنها در مسافت‌های طولانی تا چادرهای خود حمل کنند.. توالت‌ها با حفر گودال در زمین ایجاد می‌شوند. فاضلاب دیگر تصفیه نمی‌شود و انبوه زباله جمع‌آوری نشده به گسترش بیماری دامن می‌زند.
کمبود غذا در سراسر غزه رنج روزانه ما را تشدید می‌کند. به دلیل محاصره شدید اسرائیل، بسیاری از اقلامی که قبل از جنگ به راحتی در بازارها موجود بودند، اکنون نایاب شده‌اند. وقتی می‌توانید غذا تهیه کنید، قیمت در مقایسه با روزهای قبل از جنگ گاهی تا ده برابر افزایش یافته است. از آنجایی که این روزها اکثر مردم هیچ منبع درآمدی ندارند، بسیاری از آنها قادر به تهیه غذای خانواده خود نیستند. تنها گزینه‌های آنها آشپزخانه‌های خیریه‌ای است که توسط فعالان داوطلب راه‌اندازی شده‌اند، اما حتی این آشپزخانه‌ها نیز نمی‌توانند نیازهای همه مردم را برآورده کنند و غذاهایی که توزیع می‌کنند اغلب از کیفیت پایینی برخوردار است. بسیاری از فلسطینی‌های غزه به دلیل کمبود غذا، لاغر شده‌اند، تا جایی که این لطیفه در میان ساکنان شمال غزه متداول شده است که اگر «اگر کسی را می‌بینید که در طول جنگ وزن کم نکرده است، ممکن است جاسوس اسرائیل باشد».
زندگی در یک چادر، حتی ساده‌ترین چیزها به رویاهای دور و دست‌نیافتی تبدیل می‌کند. بازارها خالی است اگر لباس یا کفش شما فرسوده شد، به هر حال باید به پوشیدن آنها ادامه دهید، زیرا جایگزینی وجود ندارد. حتی ابتدائی‌ترین اقلام بهداشتی، مانند صابون یا شامپو، در دسترس نیستند یا قیمت گزافی دارند. شما که در چادر زندگی می‌کنید، حتی راحتی اولیه یک دیوار را از دست می‌دهید تا پشت خود را به آن تکیه دهید، این محرومیت بسیار ظالمانه است. شما همچنین با انواع جدید و عجیبی از حشرات داخل چادر‌ها روبه رو می‌شوید که تا به حال در زندگی خود ندیده‌اید تازه اگر شانس بیاورید این حشرات خطرناک و سمی نباشند.
فشار روانی
در چادرها، خانواده‌ها مطلقاً حریم خصوصی ندارند. چادرها محکم به هم بسته شده‌اند و همه پناهجویان به خاطر شرایط تحقیرآمیزی که کرامت آن‌ها را از بین می‌برد، تحت فشار روانی زیادی قرار دارند. شنیدن مشاجره زن و شوهرها و بچه‌ها امری عادی است؛ شما با بی‌میلی مجبور می‌شوید تمام جزئیات دعوای آن‌ها را بدانید، زیرا چاره‌ای جز شنیدن آن‌ها ندارید. پس از جابه‌جایی از یک منطقه به منطقه دیگر، یافتن مکانی برای چادر زدن نیز دشوار است. حتی قبل از جنگ، غزه یکی از پرجمعیت‌ترین مکان‌های روی زمین بود. وضعیت در حال حاضر حتی بدتر از زمان قبل از جنگ است است، زیرا کل محله‌ها به دلیل حملات اسرائیل ویران شده‌اند و 2.3 میلیون نفر جمعیت در منطقه بسیار کوچک‌تری به صورت متراکم جمع شده‌اند. آوارگان فلسطینی در طول ساحل دریا، در حیاط بیمارستان‌ها‌، در مدارس و حتی در پیاده‌روهای شلوغ و پرجمعیت  اسکان داده شده‌اند. پیدا کردن مکانی برای برپا کردن چادر مستلزم جست‌وجوی خسته‌کننده و طاقت‌فرسایی است.
آوارگان فلسطینی در چادرها هم امنیت ندارند. هیچ تضمینی برای ایمنی در چادرها وجود ندارد، زیرا هواپیماهای جنگی اسرائیل بارها چادرها را بمباران کرده‌اند و بلافاصله ساکنان آن‌ها را کشته‌اند. فلسطینی‌ها مجبور به پاک‌سازی بقایای اجساد و برپایی چادرهای جدید بر فراز ویرانه‌های چادرهای قبلی هستند. من این روند را یک بار دیدم و شوکه شدم. چگونه کسی می‌تواند تحمل کند در مکانی زندگی کند که چند ساعت قبل از آن یک کشتار رخ داده است؛ جایی که بدن یک نفر چند ساعت پیش آنجا تکه تکه شده است؟ 
این جنگ همه ما را تغییر می‌دهد. چه زمانی اشتهای اسرائیل برای مجازات ملت فلسطین ارضا خواهد شد. هواپیماهای جنگی هرگز از چرخیدن بالای چادرهای ما دست برنمی‌دارند. شب‌ها، وقتی چشمانتان را می‌بندید، غرش وحشتناک جنگنده‌های اسرائیلی را می‌شنوید و حیرت‌زده از خود می‌پرسید آیا صبح روز بعد را خواهید دید یا نه؟ هنگامی که ساکنان شمال غزه در آغاز این جنگ یک سال پیش از خانه‌های خود آواره شدند، بسیاری فکر می‌کردند که این جنگ تنها چند روز یا چند هفته ادامه خواهد داشت. در نتیجه، بسیاری از خانواده‌ها از هم جدا شدند و برخی در شمال غزه ماندند و برخی دیگر به سمت جنوب حرکت کردند. اما با ممانعت ارتش اسرائیل از بازگشت مردم به خانه‌های خود، این جدایی‌ها بسیار طولانی‌تر شده است.یک سال کامل از این وضعیت غم‌انگیز می‌گذرد. به نظر می‌رسد که جهان ما را برای تحقق هوس‌ها و خیالات یک رژیم استعماری و نسلکش رها کرده است و هیچ نشانه‌ای از امید وجود ندارد که این وضعیت به این زودی‌ها پایان یابد.
منبع: میدل ایست آی