شب از قبیله تو هراسان (به جای گفت و شنود)
امروز با سالروز شهادت حضرت فاطمه معصومه سلامالله علیها همزمان است. دختر گرانقدر امام موسی کاظم(ع) و خواهر بزرگوار امام رضا(ع) بعد از کوچ اجباری امام رضا علیهالسلام برای پیوستن به برادر، رهسپار ایران شدند. حضرتش(س) در میانه راه و در نزدیکی شهر ساوه مورد هجوم دشمنان اهلبیت(ع) قرار گرفتند و چندی بعد، پس از جراحات بسیار به شهادت رسیدند. در بسیاری از روایات نیز آمده است که حضرت(س) در هنگام مبارزه با زهر مسموم شده بودند. ستون گفت و شنود امروز را در سوگ حضرتش به بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در این خصوص اختصاص میدهیم و سرودهای از شاعر ولائی و متعهد کشورمان آقای قاسم صرافان را نیز
درپی میآوریم.
«این بانوی بزرگوار، این دختر جوانِ تربیتشده دامان اهلبیت پیغمبر، با حرکت خود در جمع یاران و اصحاب و دوستان ائمه (علیهمالسّلام) و عبور از شهرهای مختلف و پاشیدن بذر معرفت و ولایت در طول مسیر در میان مردم و بعد رسیدن به این منطقه و فرود آمدن در قم، موجب شده است که این شهر به عنوان پایگاه اصلی معارف اهلبیت (علیهمالسّلام) در آن دوره ظلمانی و تاریکِ حکومت جباران بدرخشد و پایگاهی بشود که انوار علم و انوار معارف اهلبیت را به سراسر دنیای اسلام از شرق و غرب منتقل کند.» (۲۹/۷/ ۱۳۸۹)
***
«موسی» که دید حال و هوایت، دادت به دستهای «رضا»یت
اشکی نشست گوشه چشمش، تا «فاطمه» زدند صدایت
از جنس آسمانی و نوری، از چشم باز پنجره دوری
بین برادران غیوری، خورشید هم ندیده ردایت
رنج سفر برای تو آسان، شب از قبیله تو هراسان
شد قبله دل تو خراسان، ای عطر دوست قبلهنمایت
من تشنهای رسیده به دریا، با آرزوی دیدن «زهرا»
دربان! بگو ملیکه قم را: از راه آمدهست گدایت
کنج ضریح سر بگذارد، بال و پری اگر چه ندارد
دل را به دست تو بسپارد، تا پردهی به سمت خدایت
میبارد از ضریح تو رحمت، از آسمان اسم تو عصمت
از «اشفعی لنا»ی تو «جنت»، وا شد به روی ما، به دعایت
این شاعرت دلش شده آهو، آهو اسیر شهر و هیاهو
اذن زیارتی بده بانو! این شعر را نخوانده برایت