kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۷۰۰۲
تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱۴۰۳ - ۱۹:۵۷

گناه و آثار و عواقب آن

 
 
نرگس دوست محمدی
گناه مخالفت انسان با احکام الهی است؛ احکامی که عقل فطری و نقل وحیانی آنها کشف کرده است. از نظر قرآن، گناه هر چند که عقوبت اخروی را به دنبال دارد، ولی آثار دنیوی نیز به دنبال دارد که شامل مجازات قانونی در قالب حدود و تعزیرات و نیز عقوبت‌های الهی است که شامل عذاب استیصال (ریشه‌کنی)، تنگی معیشت و رزق و روزی، بیماری فردی و جمعی واگیر، بلایای طبیعی مانند زلزله، سیل و حتی جنگ می‌شود.
آثار عقوبت‌های دنیوی خدا
اشخاص و گروه‌ها و امت‌هایی که بر خلاف سنت‌ها و قوانین الهی حاکم بر هستی رفتار می‌کنند و به‌ویژه علیه قوانین تشریعی پیامبران اقدام می‌کنند، به عنوان گناهکار، عاصی، مجرم، خاطی و مانند آنها شناخته می‌شوند.
گناه خواه کوچک و خواه بزرگ دارای عقوبت‌های دنیوی و اخروی است. البته هر چه گناه بزرگ‌تر و به تعبیر قرآن، «کبیره» باشد، به سبب آثار آن، عقوبت آن نیز سنگین‌تر خواهد بود. در قرآن، از واژگانی چون «حوب، ذنب، جرم، اثم، سیئه، عصی، طغی، وزر، خطا، فاحشه، حنث، اقتراف، فجور، منکر، کبیره، صغیره، لمم» و مانند آنها برای بیان گناه و شدت و ضعف و تاثیر و آثار آن استفاده شده است.
کسانی که گناهی را مرتکب می‌شوند، باید بدانند که خلاف سنت‌ها و قوانین الهی حاکم بر هستی رفتار کرده اند؛ لذا باید منتظر پیامدهای زیانبار آن باشند. این بدان معناست که حرکت‌های گناهکاران حرکت خلاف قوانین و سنت‌های حاکم بر هستی است و خواه و ناخواه آثار منفی و تبعات زیانبار دارد؛ از همین رو خدا در برخی از موارد به این نکته توجه می‌دهد و می‌فرماید: فساد در خشکی و دریا به سبب دستاوردهای انسانی ظاهر شده است.(روم، آیه 41)
پس گناه به عنوان امر فسادانگیز می‌تواند تاثیراتی در محیط زیست انسانی به جا گذارد که به ضرر آدمی است. البته قرآن در ادامه این آیه می‌فرماید: تا به آنان جزاى بعضى از كارهايشان را بچشاند؛ باشد که از گناه و طغیان بازگردند. این بدان معناست که خدا بر مردم رحم می‌کند و تنها برخی از آثار فساد را در زندگی آنان نشان می‌دهد؛ زیرا اگر همه آثار، مترتب شود، دیگر جایی برای زیست بشر نمی‌ماند.
این مطلب گواه این است که قوانین الهی، حاکم بر خود او نیست، بلکه با آنکه قوانین الهی جاری و ساری بر هستی است، اما خدا می‌تواند تاثیرات آن را بکاهد یا بیفزاید؛ زیرا خدا بر هستی و قوانین آن، حاکم است، نه آنکه قوانین هستی بر خدا حاکم باشد؛ از همین رو در فرهنگ دینی اسلامی «یجب علیه» به معنای «یجب عنه» تفسیر می‌شود؛ یعنی از خدا جز عدل بر نمی‌آید، نه آنکه بر قوانین جعل شده به دست خدا، بر خود خدا حاکم باشد.
به هر حال، از نظر قرآن، بر اساس ساختار سنت‌ها و قوانین حاکم بر هستی، هر عمل خلاف قوانین الهی که عقل فطری و نقل وحیانی آن را کشف و تایید می‌کند، آثاری دارد که برخی از آنها در همین دنیا بروز و ظهور می‌کند. البته چنان‌که گفته شد، این آثار می‌تواند در دو قالب اصلی، اول مجازات قانونی همچون حدود و تعزیرات و دوم مجازات بلایی به نمایش گذاشته شود. همچنین آثار دنیوی گناه شامل ابعاد اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، روانی، روحی، اخلاقی و مانند آنها می‌شود. در این‌جا به برخی از مهم‌ترین آنها در دو ساحت کلی اقتصادی و اخلاقی و روانی از منظر قرآن اشاره می‌شود. 
1. آسیب‌های اقتصادی: ارتکاب گناه، آسیب‌های اقتصادی را موجب می‌شود؛ چنان‌که تقوای الهی و حتی استغفار و توبه پس از گناه می‌تواند در بازسازی امر فساد و اصلاح کمک کند و وضعیت اقتصادی را بهبود بخشد.(هود، آیه 52؛ نوح، آیات 10 تا 12) گناه در ساحت اقتصادی به جای رشد اقتصادی، موجب بی‌برکتی و از دست رفتن رشد می‌شود.(بقره، آیه 276) قرآن بیان می‌کند که گناه موجب دفع روزی و قطع آن از سوی خدا می‌شود.(قلم، آیات 17 تا 33؛ تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 395، حدیث 47) باید توجه داشت که تحقق این قطع روزی می‌تواند حتی در قالب بلایای طبیعی همچون خشکسالی و قحطی انجام شود.(هود، آیه 52؛ شوری، آیات 28 و 30؛ نوح، آیات 10 تا 12) بر اساس آموزه‌های قرآن، گناه در ساحت رفتار اقتصادی تغییراتی را موجب می‌شود که از جمله آنها تبذیر و اسراف اقتصادی در کنار اسراف در رفتارهای اخلاقی و جنسی و مانند آنها است.(آل عمران، آیات 146 و 147) همچنین سلب نعمت و تبدیل آن به نقمت(انعام، آیات 6 و 146؛ اعراف، آیات 52 و 53)، فقر و تنگدستی(بقره، آیه 61)، محرومیت از رفاه و آسایش(بقره، آیات 58 و 59)، ویرانی شهرها و آبادی‌ها(اسراء، آیه 16؛ قصص، آیه 58) و مانند آنها از دیگر آثار اقتصادی گناه در زندگی انسان در دنیا است.
2. آسیب‌های روحی و روانی و اخلاقی: هر گناهی آسیب روحی و روانی به شخص گناهکار وارد می‌کند. از پیامدهای روانی و روحی گناه نسبت به گناهکار، استحقاق اهانت نسبت به گناهکار است(انعام، آیات 123 و 124؛ الرحمن، آیه 21؛ مدثر، آیات 41 و 50) همچنین گناه موجب می‌شود تا قلب انسان کارکردهای اصلی خویش در ساحت شناخت حق از باطل و گرایش به حق و‌گریزش از باطل را از دست بدهد، به طوری که قلب منحرف دچار واژگونگی شناختی و گرایشی می‌شود و این‌گونه از ساحت انسانیت به ساحت حیوانیت و پست‌تر از آن سقوط می‌کند.(تحریم، آیه 2؛ اعراف، آیه 179؛ بقره، آیات 7 تا 15) البته از نظر قرآن، از مهم‌ترین آثار زیانبار روحی و روانی گناه که موجب تغییر رفتار و کارکردهای قلب می‌شود، می‌توان به تکبر و استکبار(اعراف، آیه 133؛ یونس، آیه 75؛ جاثیه، آیات 7 و 8 و 31)، تمسخر آیات الهی(توبه، آیات 65 و 66)، استهزای پیامبران(همان؛ حجر، آیات 11 و 12)، استهزای مؤمنان(مطففین، آیات 29 تا 32) و مانند آنها اشاره کرد.
از آموزه‌های قرآن چنین بر می‌آید که گناه می‌تواند رفتارهای انسان را تحت تاثیر مستقیم و غیر مستقیم قرار دهد تا جایی که آسیب‌های جدی به ساحت رفتار اخلاقی و ملکات انسانی وارد سازد و انسان را از فضائل اخلاقی به سوی رذایل اخلاقی بکشاند. از جمله آنها می‌توان به اسراف در امور اعتقادی و جنسی و اقتصادی و غیر آن(آل عمران، آیات 146 و 147)، تمسخر مؤمنان و پیامبران(توبه، آیات 65 و 66؛ مطففین، آیات 29 تا 32)، استکبار در رفتار اجتماعی با دیگران و برتری طلبی(اعراف، آیه 133)، افترا به دیگران(یونس، آیات 75 و 76)، آشکار شدن زشتی‌ها (اعراف، آیات 19 و 22؛ طه، آیه 121)، بی‌آبرویی و از دست رفتن حرمت‌ها (اعراف، آیات 19 تا 27)، تباهی نفس و سقوط آدمی(شمس، آیات 7 تا 10)، از دست رفتن بینش صحیح و ارزیابی غلط از راه رشد و هدایت(مطففین، آیات 29 و 32)، بی‌حیایی و اقدام به اعمال زشت و هنجارشکنانه(اعراف، آیات 80 و 81؛ هود، آیات 77 و 78؛ نمل، آیه 54)، تحیر (مائده، آیات 21 تا 26؛ حجر، آیات 58 و 72)، تعصب و لجاجت(بقره، آیه 206)، ترور شخصیت افراد با اتهام زنی به آنان(یونس، آیات 75 و 76)، حق‌ستیزی(انعام، آیات 5 و 6؛ انفال، آیه 8)، حق‌ناپذیری(شعراء، آیات 198 تا 201)، ذلت و خواری(بقره، آیه 61)، سقوط در ورطه سفاهت و بی‌خردی(یوسف، آیات 32 و 33)، سقوط در تاریکی (یونس، آیه 27)، ناتوانی و از دست رفتن توانایی‌ها(هود، آیه 52؛ نوح، آیات 10 تا 12)، قساوت قلب(حدید، آیه 16؛ توبه، آیات 87 و 93)، کفران نعمت (بقره، آیه 276)، عدم رشد(حجرات، آیه 7)، مسخ و خروج از انسانیت(بقره، آیه 65؛ مائده، آیات 60 و 78؛ اعراف، آیات 163 و 166)، نفوذ شیطان و القای وسوسه‌ها (آل عمران، آیه 155)، نومیدی(زمر، آیه 53) و مانند آنها اشاره کرد.