اولویتبندی تفکر و اندیشهورزی(2) (پرسش و پاسخ)
پرسش:
از منظر آموزههای وحیانی چه منابع و موضوعاتی باید در اولویت تفکر و اندیشهورزی انسانها قرار گیرند و در پیرامون آنها به تفکر و تعمق بپردازند؟
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به این سؤال به مباحثی همچون: فضیلت تفکر، تفکر در آیات، تفکر در روایات، اولویتهای تفکر و اندیشهورزی شامل: 1- طبیعت 2- تاریخ پرداختیم، اینک در بخش پایانی دنباله مطلب را پی میگیریم:
3- انسان
قرآن کریم نفس انسان را به عنوان یک منبع معرفت ویژه و موضوع اندیشهورزی و تعمق در آن معرفی کرده که آثار و برکات زیادی در ابعاد فردی و اجتماعی انسان دارد. از منظر آموزههای وحیانی قرآن، سراسر خلقت و عالم هستی، آیات الهی و علائم و نشانههایی برای کشف حقیقت است. قرآن عالم خارج از انسان را به «آفاق» و از جهان درون انسان به «انفس» تعبیر میکند، و از این طریق جایگاه و اهمیت ویژه و کلیدی نفس انسان را گوشزد میفرماید: «ما آیات قدرت و حکمت خود را در آفاق جهان و نفوس بندگان کاملاً روشن میگردانیم، تا بر آنان آشکار شود که او حق است.»(فصلت- 53)
همچنین در آیه دیگری میفرماید: «و در نفوس خودتان آیا با چشم بصیرت نمینگرید؟!»(ذاریات- 21) و در آیه دیگر با تأکید بیشتر میفرماید: «آیا آنان با خود نیندیشیدند که خداوند، آسمانها و زمین و آنچه را میان آن دو است،جز به حق و برای زمان معینی نیافریده است؟! ولی بسیاری از مردم (رستاخیز و) لقای پروردگارشان را باور ندارند.»(روم-8) از سوی دیگر در علم اخلاق شناخت نفس «معرفهًْالنفس» از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است و با شناخت پروردگار ارتباط مستقیم دارد. به فرموده، پیامبر اکرم(ص) «من عرف نفسه فقد عرف ربه» هر کس نفس خود را بشناسد، خدای خود را نیز شناخته است.
(بحارالانوار، ج 2، ص 32) زیرا اخلاق نوعی تربیت نفس است و تربیت نفس با آموزههای وحیانی، بدون شناخت و معرفت نفس و تفکر و اندیشهورزی در آن ممکن نیست. بدین جهت در روایات از معرفهًْ النفس به عنوان نافعترین معارف و علوم یاد میشود. امام علی(ع) میفرماید: «معرفهًْ النفس، انفع المعارف»(غررالحکم، ح 9865) همچنین آن حضرت میفرماید: «افضل العقل معرفهًْ الانسان نفسه، فمن عرف نفسه عقل، و من جهلها ضل» برترین خردورزی، خودشناسی انسان است. پس هر کس خود را شناخت عاقل و خردمند شد، و هرکس خود را نشناخت گمراه گشت.(غررالحکم، ح 3220)
4- عبرتگیری از دنیا
پستی و بیاعتباری دنیا و تغییر و زوالپذیری نعمتهای آن، یکی دیگر از اموری است که میتواند موضوع تفکر و اندیشهورزی انسان و عبرتگیری او در این دنیا قرار گیرد و نتیجه این تفکر و خردورزی میتواند، زمینه بیاعتنایی و بیتوجهی او را به دنیا فراهم کرده و در توجه بیشترش به آخرت و ارزشهای معنوی و اخلاقی نقشی سازنده و عمیق داشته باشد.
قرآن کریم تأکید فراوانی بر متاع قلیل بودن دنیا دارد که هرکس به آن وابستگی پیدا کند و دل خود را با حب به آن پیوند زند خسران عظیمی را مرتکب شده و به سعادت دنیا و آخرت نخواهد رسید: «زندگی دنیا فقط وسیله گولخوردن است.»(آل عمران- 185)، «بگو خوشیهای زندگی دنیا ناچیز و زودگذر است در حالی که خوشیهای آخرت برای متقین بهتر است.»(نساء-77) همچنین در روایات تأکید فراوانی بر لزوم عبرتگیری از تغییرات دنیا شده:
امام صادق: «اغفل الناس من لم یتعظ بتغیرالدنیا من حال الی حال»
غافلترین مردم کسی است که از تغییر دنیا از حالی به حال دیگر پند و عبرت نمیگیرد.(بحارالانوار، ج 71، ص 324)
در همین رابطه امام علی(ع) میفرماید: از گذشته دنیا عبرت بگیر! برای آنچه از آن باقی مانده، زیرا بعض آن مانند بعض دیگر است، و آخرش به اولش پیوسته و همه آن نابود شونده و از دست رونده هستند.(نهجالبلاغه- نامه 69)