اسرائیل در لبنان به اهداف خود نمیرسد (نگاه)
مترجم: سید محمد امینآبادی
هفته گذشته، موج حملات اسرائیل به لبنان از جمله انفجار دستگاههای ارتباطی و حملات هوائی به ضاحیه در حومه بیروت، ضربه سنگینی به حزبالله وارد کرد. علاوهبر تلفات بالای غیرنظامیان، در این حملات دهها تن از مبارزان حزبالله از جمله فرماندهان ارشد واحد رضوان کشته شدند. روز دوشنبه هفته جاری نیز اسرائیل حملات خود را با بمباران شدید جنوب لبنان و دره بقاع تشدید کرد که طی چند ساعت بیش از 1000 غیرنظامی کشته و زخمی شدند.
با وجود شدت این حملات، واکنش مردمی و پاسخ سریع نظامی حزبالله در آخر هفته نشانهای قوی از تابآوری برای مردم عادی لبنان و نیروهای مقاومت بود. در داخل لبنان، حملات خونین اسرائیل موجی از همدردی عمومی و همبستگی مردمی و حمایت از هزاران قربانی را برانگیخت. کمپینهای انتقال خون و پزشکان داوطلب به تلاشهای نجات و درمان پیوستند. شخصیتهای رسمی دولت لبنان و جناحهای سیاسی نیز که روابط تنشآمیزی با حزبالله دارند مانند «جریان ملی آزاد» و «حزب سوسیالیست ترقیخواه» ولید جنبلاط رهبر درزویهای لبنان همبستگی خود را با حزبالله اعلام کردند. موضع آنها، حتی اگر نمادین هم باشد، موج تردید و ترسی را که مخالفان سنتی حزبالله به دنبال حملات اسرائیل به راه انداخته بودند، کاهش داد.
در جبهه نظامی، حزبالله در واکنش به حملات اسرائیل دهها موشک کوتاهبرد و دوربرد پرتاب کرد که چندین مرکز شهری را تا جنوب حیفا در فلسطین اشغالی مورد اصابت قرار داد. اهداف حملات موشکی حزبالله شامل تاسیسات نظامی مانند یک مجتمع تولید وسایل الکترونیک و «رمات دیوید»، پایگاه هوائی بزرگ اسرائیل بود. مهمتر از آن، تشدید عملیات مقاومت و اقدام متقابل حزبالله در واکنش به حملات اسرائیل تاکنون اهداف اعلام شده اسرائیل را خنثی کرده است. دو هدف استراتژیک اصلی رژیم صهیونیستی جدا کردن جبهه شمالی از غزه و بازگرداندن دهها هزار شهرکنشین آواره به شهرکهای خود در شمال فلسطین اشغالی است؛ دستیابی به هیچ یک از این دو هدف قریبالوقوع به نظر نمیرسد.
در آخر هفته شیخ «نعیم قاسم» معاون دبیرکل حزبالله، اعلام کرد که «مقاومت لبنان برای مقابله با همه احتمالات نظامی آماده است. هرگز نوع پاسخ به حمله رژیم صهیونیستی به ضاحیه جنوبی بیروت را مشخص نخواهیم کرد، وارد مرحله جدیدی به نام نبردِ حسابِ باز شدهایم که ممکن است به آوارگی بیشتر صهیونیستها منجر شود.»
موج کنونی حملات موشکی حزبالله، دهها هزار نفر از ساکنان چندین شهر و شهرک صهیونیستنشین را به جستوجوی سرپناه سوق داده است. مدارس تعطیل شدهاند. بر اساس گزارشها به بیمارستانها دستور داده شده است که مجروحان خود را به پناهگاههای زیرزمینی بفرستند. میزان خسارات وارده به پایگاههای نظامی اسرائیل به دلیل سانسور و ممنوعیت شدیدی که از سوی تلآویو برای پوشش رسانهای تلفات و خسارات اعمال شده مشخص نیست. اما این واقعیت که این مکانها در برد آتش حزبالله قرار دارند و سامانه دفاع موشکی معروف اسرائیل، «گنبد آهنین»، کاملاً در مقابل حملات موشکی حزبالله ایمن نیست، بازدارندگی اسرائیل را بیش از پیش تضعیف میکند. موشکهای برد بلند حزبالله که در پناهگاههای زیرزمینی دور از مرز مستقر شدهاند، نیز نشانههای بدی برای یک حمله زمینی به خاک لبنان در جنوب رودخانه لیتانی بهشمار میآید. حمله زمینی بیمحابا، سربازان اسرائیلی را در تیررس نیروهای حزبالله قرار خواهد داد و از اینرو، نمیتواند مناطق شمالی را از راکتهایی که از بالای سر آنها شلیک میشود، محافظت کند. بیانیههای همبستگی منطقهای و اقدام نظامی حمایتی متحدان حزبالله در فلسطین، یمن و عراق نیز پس از این حملات دکترین «وحدت میادین» را بیشتر تقویت کرده است. دکترین«وحدت میادین» یادآور این موضوع است که جنگ کنونی نمیتواند بهصورت جزئی و تکهتکه دیده شود. همه جبههها به هم مرتبط هستند. از دست دادن یکی به معنای از دست دادن دیگری است و بالعکس.
حزبالله بارها اعلام کرده است که بهترین راه برای بازگرداندن شهرکنشینان اسرائیلی به شهرکهای شمالی فلسطین اشغالی پایان دادن به جنگ اسرائیل علیه غزه است. بهطور مشابه، حماس پیشنهاد ماه می رئیسجمهور آمریکا، جو بایدن، را پذیرفته است که شامل آتشبس دائمی، پایان اشغال غیرقانونی اسرائیل و پایان محاصره سرزمین و تبادل زندانیان تحت میانجیگری میشود.
تشدید خطرناک تنش از سوی اسرائیل در جبهه شمالی نشان میدهد که تلآویو تمایل به حل و فصل منصفانه و معقول این بحران را ندارد. در حالی که اسرائیل بهطور وقیحانه به لبنان حمله میکند، نیروهای آن به بمباران وحشیانه، محاصره و ترساندن فلسطینیها در غزه نیز ادامه میدهند. در کرانه باختری نیز ارتش اسرائیل به حملات خشونتآمیز خود علیه اردوگاهها، شهرکها و روستاهای اشغالی این منطقه ادامه میدهد و اوباش شهرکنشین هم به ویران کردن خانه و کاشانه جوامع فلسطینی ادامه میدهند.
با وجود تمامی بهانههای دیپلماتیک ایالات متحده در این زمینه، عدم انعطافپذیری اسرائیل بدون حمایتهای نظامی، مالی و دیپلماتیک ادامهدار آمریکا و متحدان غربی آن امکانپذیر نخواهد بود. اسرائیل همچنین از محکومیتهای بیخاصیت سازمان ملل، اعتراضات بینتیجه رقبای آمریکا مانند چین و روسیه و همدستی آشکار دولتهای عربی، بهویژه کشورهای هممرز با فلسطین مانند اردن و مصر، جسورتر شده است.
زمانی که این موضوع در یک زمینه کلیتر دیده میشود این حقیقت که نیروهای مقاومت غیردولتی و فاقد منابع در فلسطین، لبنان و یمن توانستهاند یک جنگ فرسایشی مؤثر را در برابر زرادخانه پیشرفته اسرائیل که با حمایت یک ابرقدرت همراه است برای یک سال ادامه دهند، خود به عنوان یک دستاورد تاریخی در تاریخچه جنگهای آزادیبخش
ضد استعماری جهان بهشمار میآید.
هنوز مشخص نیست که این مقاومت تا چه زمانی ادامه خواهد یافت. با این حال، با توجه به اراده آهنین مقاومت و مشکلات و تناقضات داخلی که اسرائیل نیز با آنها مواجه است، شانسهای قابل توجهی در این میان برای مقاومت وجود دارد. زمان این مسئله را نشان خواهد داد. سؤال فوریتر این است که بقیه جهان، بهویژه قدرتهایی که نگران تحکیم مجدد امپریالیسم آمریکا در منطقه هستند، تا چه زمانی میخواهند کنار بنشینند و تنها تماشاگر باشند.
منبع: میدل ایست آی