اخبار ویژه
عصبانیت هممیهن از انتصاب چهرهای غیرافراطی به مدیریت ایرنا
روزنامه زنجیرهای هم میهن از این که چهرهای از افراطیون مدعی اصلاحات به ریاست خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) منصوب نشده، ابراز ناخرسندی کرد.
سردبیر این روزنامه با انتقاد به انتصاب حسین جابریانصاری نوشت: آیا هرکس که شخصیتی معتدل و در حوزهای تخصص و اعتبار داشت، میتواند در حوزهای دیگر نیز مؤثر و موفق باشد؟ آیا توانمندی مدیرعامل جدید ایرنا در تحلیل مسائل منطقه، دلیل مناسبی برای برگزیدن وی در مقام مدیریت مهمترین رسانه دولت و خبرگزاری رسمی کشور است؟
.... بگذریم که در این میان، برخی ویژگیهای شخصیتی مدیرعامل جدید ایرنا و سوابق مسئولیت ایشان در وزارت امورخارجه که عموماً با نوعی ملاحظهکاری و محافظهکاری حرفهای همراه است، تناسبی هم با جایگاه پرتنش مدیریت رسانه ندارد که نیازمند جسارت و تطور همراه با هوشمندی است... میتوان پرسید: آیا واقعاً در کل جامعه رسانهای کشور و از میان روزنامهنگاران و نویسندگان و مدیران مطبوعاتی حامی دولت چهاردهم، یک نفر واجد تخصص، توان و لیاقت برای انتصاب به مدیریت ایرنا نبود که جناب وزیر فرهنگ، به معاون سابق وزارت امورخارجه متوسل شده است؟
آیا در مجموعه قدیمی و ریشهدار روزنامه اطلاعات که وزیر فرهنگ مدیریت آن را برعهده داشتهاند و بسیاری از روزنامهنگاران نامدار کشور سابقه فعالیت در آن را دارند، یک نفر نبود که مورد اعتماد ایشان باشد و به کار مدیریت خبرگزاری رسمی کشور بیاید؟ فراتر از این، آیا درون خود مجموعه ایرنا که از ابتدای انقلاب فعالیت میکند، یک نیروی توانمند و واجد درک از حساسیتها و مناسبات داخلی و خارجی کشور پیدا نمیشد که به شکل سلسلهمراتبی بالا آمده باشد و حال بتواند بر کرسی مدیریت خبرگزاری تکیه زند؟ اگر وزیر محترم یک نفر را در کل جامعه رسانهای برای مدیریت ایرنا نیافتهاند که «وای بر ما» و اگر اصولاً جستوجویی نکردهاید که «وای بر شما».
وقتی چنین انتصابی را میبینیم و آن را در کنار بیتوجهی مجموعه دولت به چهرههای مؤثر رسانهای در روی کار آمدن مسعود پزشکیان- و در صدر آنها علیاصغر شفیعیان عزیز- میگذاریم؛ این شائبه به ذهن میآید که برای دولت محترم، اهالی رسانه صرفاً نقش مبلغ و پلکانی برای پیروزی در روزهای رقابت داشتهاند و حال که ایام برگزیدن مدیران است، حتی در تخصصیترین بخشهای رسانهای دولت به اهالی رسانه بیتوجهی میشود و انتصابات برمبنای مناسبات و سیاستهایی فراتر از بحث تخصص و توان حرفهای صورت میگیرد.... این رویکرد در انتصاب مدیرعامل ایرنا ناامیدکننده است.
ملاقات با مقامات آمریکایی شرطبندی روی اسب بازنده است
در حالی که وزیر خارجه کشورمان ملاقات با بلینکن را در نیویورک رد کرد، خبرگزاری وابسته با مدیران دولت روحانی اذعان کرد ملاقات مقامات ایرانی با مقامات آمریکایی در نیویورک، شرطبندی روی اسب بازنده است.
خبرآنلاین با طرح این سؤال که آیا پزشکیان باید با رئیسجمهوری آمریکا ملاقات کند؟ نوشت: دیدار با طرف آمریکایی، شرطبندی روی اسب بازنده است. بعد از تماس تلفنی نه دقیقهای حسن روحانی با باراک اوباما در اولین سال دولت دوازدهم، سؤالی که هر ساله برای رئیسجمهوری وقت ایران قبل و در روزهای مجمع عمومی مطرح میشود این است که آیا ملاقات یا تماسی بین رؤسای جمهور ایران و آمریکا برقرار میشود؟ امسال هم این سؤال از مسعود پزشکیان در نشست خبری هفته گذشته پرسیده شد. او در جواب گفت که «آمریکاییها اول باید برادری خود را ثابت کنند و بعد از ما ارثیه بخواهند، چیزهایی را که نوشتهایم پاره نکنند، بگذارند ما زندگی کنیم، بعد با هم گفتوگو هم میکنیم، با آنها دعوا نداریم... ما با همه برداریم و با آنان نیز برادر هستیم.»
آیا واقعا باید ملاقاتی بین پزشکیان و بایدن صورت بگیرد؟ اگر صورت بگیرد مشکلی از مشکلات کشور یا مسیر دیپلماسی کشور رفع میشود؟ شاید انجام چنین ملاقات یا تماسی تنها میتواند تنفسی مقطعی برای اموری مانند کاهش قیمت دلار باشد اما در امور دیگر بعید است تغییر چندانی ایجاد شود.
بهعنوان روزنامهنگاری که در تمام دوره دولت روحانی در دفاع از گفتوگوی تلفنی او با اوباما نوشتم و در سالهای بعد دولت یازدهم و دوازدهم از ایده گفتوگو با رئیسجمهوری آمریکا دفاع کردم، این بار معتقدم که نه، نباید ملاقاتی بین دو رئیسجمهوری رخ دهد. به چند دلیل ساده. ضربالمثلی داریم که میگوید «اول ببینید در ده راهتان میدهند بعد سراغ کدخدا را بگیرید.» اصلا ببینیم طرف آمریکایی تمایل به چنین ملاقاتی دارد یا نه؟ به نظر من نه. نه آنها مایل به انجام چنین ملاقاتی هستند و نه چنین ملاقاتی برای ما وضعیت مناسبی ایجاد میکند.
هنوز دو ماه نیست که دولت چهاردهم تشکیل شده و حتی هنوز رؤسای برخی سازمانها و استانداران تعیین نشدهاند. برنامهریزی برای ملاقاتهای مهم و حساس در مجمع عمومی سازمان ملل عمدتا زمان بیشتری نیاز دارد. اساسا بعید به نظر میآید چنین برنامهریزی در دستور کار نمایندگی ایران در سازمان ملل از دوره ریاستجمهوری ابراهیم رئیسی بوده باشد. در صورتی که دو کشور خواهان این ملاقات باشند یا موضوع مورد علاقهای در بین باشد. اکنون شرایط منطقه بیشتر موضوع افتراق بین ایران و قدرتهای غربی است، تا موضوع اشتراک. پس باید گفت بعید است که دولت آمریکا علاقهمند به چنین ملاقاتی باشد. به نظر میرسد دولت ایران نیز علاقهای به چنین ملاقاتی ندارد و حتی اگر علاقهمند بوده باشد بعید است که قابل برنامهریزی باشد. علاوهبر آن مسعود پزشکیان به نظر نمیرسد رئیسجمهور کارهای خارقالعاده باشد. بیشتر به نظر میرسد که سیاست او تغییرات بطئی و آرام باشد نه حرکتهایی که بخشی از بدنه سیاسی را علیه او
بشوراند.
منافعی در آن هست؟ بیایید در ظرف واقعیت ببینیم که آیا چنین ملاقاتی نفعی برای ایران دارد؟ به زعم من نه، دولت جمهوریخواه ایالات متحده آمریکا 6سال پیش از برجام خارج شد و قطار دیپلماتیک ایران را به سنگلاخ انداخت. دولت دموکرات آمریکا با وقتکشی بالاخره به مذاکره تن داد ولی نهایتا آنها هم برجام را احیا نکردند و وضعیت به شکل فعلی درآمده که از برجام پوستی بیجان روی زمین افتاده به جا مانده است. حال ملاقات با بایدن به چه عنوانی قرار است صورت بگیرد؟ رئیسجمهوری کشوری که فرصت احیای برجام را تلف کرد و اکنون هیچ نقشی در این توافق ندارد؟ عملا چنین ملاقاتی معنی ندارد. علاوهبر اینها بایدن نهایتا سه ماه آینده بر سرکار است و در کشوری که درگیر انتخابات است، مذاکره با بایدن تنها شرطبندی سر اسب بازنده است. چه آنکه کامالا هریس بر سر کار بیاید تازه ورق جدیدی از مسایل دو کشور باز میشود و اگر ترامپ رای بیاورد صحنه باید از نو چیده شود.
در چنین شرایطی اساسا پرسش و طرح اینکه آیا با بایدن ملاقاتی صورت میگیرد یا نه؟ اشتباه و طرح درخواست انباشتهای در فضای عمومی کشور است که بعد از گذر زمان دیگر عملیبودن یا نبودنش به بحث گذاشته نمیشود بلکه جزو لیست تقاضاهای عملی نشده از دولت محسوب میشود.
علاوهبر نکات بالا گفته، باید امیدوار باشیم که نیویورک فرصت جدیدی برای ایران باشد تا دستکم بتوان باب مذاکرات احیای برجام را باز کرد و برای شروع گفتوگوها به برنامهریزی برای آغاز آن دست یافت. وضعیت فعلی به گونهای است که حتی آغاز مذاکرات کار سختی به نظر میرسد. یعنی دور یک میز نشستن نمایندگانی از 1+4 به همراه اتحادیه اوپا، در حالیکه روسیه یکسوی میز است و در مقابل اتحادیه اروپا، انگلیس، فرانسه و آلمان قرار دارند که عملا در جنگ اوکراین مقابل روسیه ایستادهاند. این نوبت از نشست سازمان ملل حتی فرصتی برای دستیافتن به این جمعبندی است که آیا مذاکرات را باید با همان ترکیب قدیمی ادامه داد یا از فرصت جنگ اوکراین و روسیه استفاده کرده و ترکیب را به شکلی مطلوبتر برای ایران نزدیک کرد.
بلومبرگ: همکاری ایران، چین و روسیه در حال نابودی نظم جهانی آمریکاست
آمریکا نگران افزایش همکاریها میان روسیه، چین، ایران و کره شمالی و چالشی است که اتحاد آنها برای سلطه و نظم جهانی آمریکایی ایجاد میکند.
خبرگزاری بلومبرگ در تحلیلی با همین محتوا نوشت: دولت آمریکا نگران افزایش همکاریها میان روسیه، ایران، چین و کره شمالی و رسیدن آن به نوعی اتحاد است که سلطه واشنگتن و متحدانش را به چالش بکشد. آمریکا مدتهاست به ایران هشدار داده موشکهای بالستیک به روسیه نفرستد و به چین نیز گفته بود قطعات نظامی مورد نیاز برای جنگ مسکو در اوکراین را تامین نکند. ایران در حال حاضر، همان کاری را انجام میدهد که واشنگتن خواسته بود انجام نشود و چین نیز به رویه خود ادامه میدهد.
مقامات رسمی به شرط فاش نشدن هویت خود در این باره میگویند، آمریکا و متحدان آن نگران سرعت و شدت تعمیق روابط این ۲ کشور و کره شمالی با روسیه هستند که سلطه آمریکا را بهرغم شدیدترین تحریمهایی که غرب اعمال کرده است، به چالش میکشد.
این مقابله طبق الگویی است که کارشناسان خارجی و آمریکا و متحدان آن کشمکش مضاعف واشنگتن در عین تلاش برای رسیدن به اهداف آن در سراسر جهان میدانند.
«مارتین کیمانی» سفیر پیشین کنیا در سازمان ملل و مدیر مرکز همکاریهای بینالمللی دانشگاه نیویورک در این باره گفت: نفوذ آمریکا به سرعت رو به افول است. قدرتهای نوظهوری هستند که میخواهند بیش از پیش جایگاه خود را در فضای چندجانبه تثبیت کنند. مثال آن چین و بقیه کشورها هستند و جنوب جهانی نیز در حال ابراز وجود است.
این واقعیتی است که «جو بایدن» رئیسجمهور آمریکا با شرکت در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل به همراه ۱۴۰ نفر از دیگر رهبران جهان با آن مواجه است. مسکو، در حال تعمین روابط خود از طریق به اشتراک گذاشتن اطلاعات حساس نظامی با پکن، تهران و پیونگیانگ در ازای کمکهای جنگی آنهاست. این روند با نزدیک شدن جنگ اوکراین به چهارمین سال از آغاز آن شتاب گرفته است. «آندریا کندال تیلور» یک مقام پیشین اطلاعاتی که در حال حاضر در مرکز «امنیت جدید آمریکا» فعالیت میکند، در این باره گفت: هم در چین و هم در روسیه این تصور وجود دارد که آمریکا و غرب به طور گریزناپذیری رو به انحطاط هستند. حالا، آنها این شتاب گرفتن را به نفع خود میدانند و بنابراین، آمادهاند چالشها را بپذیرند و برای تسریع روند این انحطاط خطر کنند.
در نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک مقامات گروه بریکس نیز حضور خواهند داشت که اعضای آن به ۹ کشور رسیده و برخی از متحدان آمریکا، همچنین ایران، روسیه و چین نیز در آن حضور دارند. کشورهای بیشتری خواستار عضویت در این گروه شدهاند که آشکارا، اعلام کرده به دنبال ایجاد مرکز جایگزینی برای نفوذ جهانی، از جمله در رقابت با سلطه دلار آمریکاست.
نادیا شادلو یکی از مقامات ارشد پیشین آمریکایی در دولت ترامپ که در حال حاضر، عضو ارشد اندیشکده هادسون است، در این باره گفت: کشورهای خارج از حلقه آمریکا و رقبای آن شاهد شکلگیری این قدرت تازه هستند که احتمالا، آنها را بین این ۲ قطب قرار میدهد. آمریکا، حالا باید به طور موثرتری این وضعیت را مدیریت کند که دشوار است.
در عین حال، سیاست داخلی در آمریکا و اروپا با تلاش رهبران پوپولیست در آنها برای اعمال سیاستهای انزواطلبانه و افزایش حمایتها از آنها در حال دور کردن پایتختها از تعهدات بینالمللی آنهاست.
دیپلماسی التماسی یکطرفه با اروپا چه آوردهای جز خسارت داشت؟!
در حالی که دولت شهید رئیسی توانست با توقف دیپلماسی فشل دولت روحانی صادرات نفتی را احیا و رشد اقتصادی منفی شده را به رشد بالای 5 درصد برساند، یک سایت اجارهای غربگرا از دولت پزشکیان خواست راه شهید رئیسی را ادامه ندهد!
عصر ایران بدون اشاره به کج رفتاری و بیارادگی و فریبکاری چند ساله اروپا در ماجرای برجام و پس از آن نوشت: «حُسن همجواری یکی از مهمترین اصول سیاست خارجی محسوب میشود و خوشبختانه گویا در دولت دکتر پزشکیان بسیار مورد توجه است و از اولویتهای دستگاه دیپلماسی محسوب میشود. اما آنچه باید از دیگر کار ویژههای سیاست خارجی باشد، حل مناقشه هستهای است که مبدل به یک زخم کهنه و ناسور در سیاست خارجی کشور شده و آثار مخرب آن در اقتصاد و توسعه کشور به دلیل تحمیل تحریمهای متعدد در حوزههای زیربنایی قابل احصاست.
در این میان آنچه ممکن است روند حل مسئله را دچار اختلال و تاخیر کند، انتظار برای تعیین تکلیف انتخابات پیش روی ایالات متحده است، هر چند انتخابات آمریکا و رؤسای جمهوری مستقر در کاخ سفید از متغیرهای مداخلهجو با ضریب بالای اثرگذاریاند ولی امروز دولت جدید میبایست در راستای تنشزدایی با اروپا و بهبود روابط به خصوص با آلمان تلاش کند.
چالشهای متعدد و رو به افزایش با آلمان به عنوان مهمترین کشور اتحادیه و شریک جدی اقتصادی تجاری ایران در سالهای نه چندان دور میتواند از عوامل بازدارنده در بهبود روابط با اروپا باشد. لذا ترمیم و تنشزدایی از این روابط یک ضرورت و اولویت در سیاست خارجی پر تنش کشور است.
الگوی رفتار و دیپلماسی دولت حسن روحانی در دوره ترامپ و بازی و استفاده از شکاف اروپا-ترامپ آنقدر هوشمندانه بود که حتی در شورای امنیت سازمان ملل دولت روحانی توانست در برابر آمریکا موفق باشد.
تداوم رویکرد دولت رئیسجمهور فقید- عدم توازن در روابط بینالملل و ادامه روند نه چندان دوستانه با اروپا- اما میتواند پاشنه آشیل دولت پزشکیان در حوزه اقتصاد و داخلی هم باشد، چرا که ادامه این روند و تداوم تحریمها و یا افزایش آنها بعید است امکان بهبود به اقتصاد نحیف کشور بدهد.
جا دارد یکبار هم شده دولت در حوزه سیاست خارجی نگاهی بلندمدت و راهبرد کلان داشته باشد تا به سهم خود مسیر توسعه کشور را بتواند بهبود ببخشد».
تحلیل سایت اجارهای غربگرا در حالی است که اتلاف وقت دولت روحانی در تعامل یکسویه با اروپا به خیال احیای برجام، موجب دو برابر شدن شمار تحریمها، کاهش صادرات نفت به زیر سیصد هزار بشکه و سقوط شدید درآمدهای کشور و در همین حال، کوه وعدههای تروئیکای اروپایی درباره احیای برجام موش زایید و آنها به جای لغو تحریمها مدعی راهاندازی کانال ایستکس برای مبادله غذا و دارو با نفت شدند اما به همان وعده توهینآمیز هم نتوانستند عمل کنند.
در مقابل دولت شهید رئیسی توانست ضمن لغو تعلیقهای یکطرفه و احیای برنامه هستهای، صادرات نفتی را مجددا به بالای یک و نیم میلیون بشکه در روز برساند و تجارت با همسایگان و کشورهای شرقی و آمریکای لاتین را گسترش دهد.
این نکته گفتنی است که اروپا در مقاطع مختلف نشان داده نه توانایی و نه اراده عمل مستقل از آمریکا برای تعامل با ایران را ندارد و حتی مجبور است منافع خود را قربانی مطامع طرف آمریکایی کند چنان که شرکتهای آلمانی و فرانسوی مرتکب شدند.