ورزش، دست اهلش نیست! (نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
دنیامالی وزیر ورزش اگر آنطور که خود گفته میخواهد اصل تحول در ورزش را عملی و اجرائی کند، باید بداند و امیدوار باشد و دل قوی داشته باشد که این کار بدون شک امری است شدنی، منتها برای ساختن و متحول کردن ورزش، باید بیش از هر چیز آدمها را بسازد و افکار کوچک با اهداف حقیر را تغییر دهد. این آدمها و افکار هستند که میسازند یا خراب میکنند. اگر این ورزش مستعد آنطور که میخواهیم بالنده و چابک و در تکاپو و جنبش نیست، آنطور که باید در مسیر درست حرکت نمیکند، قدر سرمایههایش را نمیداند و آنها را یا معطل گذاشته یا میسوزاند و میدان و عرصه را برای جولان مشتی فرصتطلب منفعتجو فراهم آورده و امروز بدون تعارف- و با نگاهی به همین المپیکی که چندی پیش به پایان آمد- در مقایسه با کشورهای صاحب ورزش دنیا محلی از اعراب ندارد و اگر کشتی به طور سنتی و یکی دو رشته دیگر آبروداری نکنند، بعید نیست که در قعر جدول مدالها هم جایگاهی نداشته باشد و... دلیل اصلی- و اصلیترین آن - فقط یک چیز است، همان که پیش از این بارها و بارها به سهم خود تصریح کردهایم: ورزش خیلی جاها، دست اهلش نیست.
خیلی از این آدمهای نااهل با افکار کوچک خودشان کاروبار ورزش را به اینجا رساندهاند. تا این آدمها سرند نشده و حسابشان از مدیران کاربلد و لایقی- که شکر خدا در ورزش وجود دارند- جدا نشود و شرشان را کم نکنند، حرف زدن از اصلاح و تحول و... چیزی جز باد هوا نخواهد بود.
باری، آنچه از آنگریزی نیست و تقریبا آنهائی که ماندن و درجا زدن و راضی شدن به وضع و حال فعلی ورزش را برنمیتابند، برآن وفاق دارند- و خوشبختانه وزیر ورزش هم به گواه حرفهای خود نشان داده که به این گروه و دیدگاه تعلق دارد- این است که باید برای اینکه ورزش با انگیزه بیشتر و چالاکی و نشاط به سمت جایگاههای بزرگتر و تحقق اهداف مهمتر حرکت کند و از حالت کسالت و درجازدن و تکرار خارج شود، کاری کرد و طرح و برنامهای نو تدارک دید و به اجرا گذاشت.
در این باره و برای تحقق این منظور، طبیعی است که باید مدبرانه و با اراده وارد عمل شد. جریانات و افرادی که در وضعیت فعلی برای خود موقعیت و جایگاه ایجاد کرده و از قبل آن منتفع میشوند، حتما در برابر هر تغییری مقاومت خواهند کرد و از مقدسات و ارزشهای فرهنگی و ملی گرفته تا هر آنچه بتوانند، ابزاری خواهند ساخت برای توجیه وضع موجود و بیاثر کردن تلاشها و از نفس انداختن تلاشگران. و این طبیعی هم هست. اگر غیر از این باشد، باید تعجب کرد.
در هر حوزه و بخشی- چه ورزش و چه غیر آن- اگر قرار باشد اقدامی در جهت اصلاح و جلب رضایت مردم و تامین منافع ملی صورت بگیرد، عین این داستان اتفاق خواهد افتاد. بحث منافع است و شوخی نیست تا آنجا که بعضی آن را به جای « معبود» میپرستند و حاضرند در راه آن از آبرو و حتی جان خود مایه بگذارند که میگذارند. وقتی میگوییم« منفعتپرستی» یعنی دینی که خدای طرفداران آن، « منافع» است، ولو بر زبان، معبود دیگری را خدای خود بنامند و بدبخت این بشر که چه ظلمها و جنایتها و فجایع که از دست پیروان این خدای ویرانگر تحمل نکرده است!
این چند جمله را عرض کردیم تا بگوییم که وقتی حرف از منافع و منفعتپرستی درمیان است، موضوع را باید خیلی جدی گرفت. الان هم اگر بخواهیم خیلی سرراست حرف بزنیم، عرض میکنیم که بزرگترین مانع بر سر راه ورزش همین تعارض منافع و عملکرد منفعتپرستان است. اگر میخواهید ورزش را اصلاح و روبراه کنید باید منفعتپرستانی که به شکل و شیوههای مختلف بر آن چنبره زده و مصالح آن را قربانی منافع خود میکنند سر جایشان بنشانید و ورزش را از شر آنها و افکار زیادهخواهانه و مخربشان نجات دهید. نمیشود حرف از طرح نو زد و از لزوم اصلاح و تحول سخن گفت ولی باز کسانی سردمدار و وسط گود باشند که خود مسبب رکود و درجا زدن ورزش مستعد پیشرفت ما و بهتر شدن آن هستند.
آنچه که طبیعی و مسلم است این است که به مصداق «یک دست صدا ندارد»، نه آقای دنیامالی بلکه هیچ فرد دیگری و در هیچ دوران و مکانی نمیتواند خود به تنهائی دست به اصلاح و تحول بزند. این کاری است که در هر عرصهای به«فهممشترک» و «عزم ملی» نیاز دارد. کار یک نفر و دو نفر نیست و ماموریتی است که از عهده وزارتخانه مربوطه (در بحث ما وزارت ورزش) به تنهائی برنمی آید وسازمانها و ارگانهای مختلفی باید مستقیم و غیر مستقیم و به شکل و شیوههای مختلف (فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، نظارتی، امنیتی و...) به میدان بیایند و در جهت سالمسازی و اصلاح محیط و مناسبات ورزش نقشی را که ذاتا برعهده دارند، به بهترین وجه ایفا کنند.