kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۳۳۸۸
تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۱:۵۳

دولت جدید تخصص و مدیریت را  در ورزش جدی بگیرد (نکته  ورزشی)

 
 
 
سید سعید مدنی
امیدواریم در دولت جدید همان‌طور که بارها ریاست محترم جمهور به عنوان نماد و مرد شماره اول، درباره آن سخن گفته و برای انجام آن وعده مکرر داده است درباره مدیریت ورزش اولا به دیدگاه « فراجناحی» وفادار و آن را اعمال کند و ثانیا تصدی و اداره امر ورزش را به  «متخصصین و کارشناسان و چهره‌های خوشنام و نام آور ورزش» بسپارد، به کسانی که کاربلد و دلسوز و خدمتگزار باشند.
سال‌های مدیدی است در اداره و مدیریت ورزش تخصص و حرفه‌ای عمل کردن و استانداردهای اجرائی و فنی را رعایت کردن، یا محلی از اعراب ندارد یا بعضی جاها خیلی کم رعایت می‌شود. مثلا لیگ فوتبال قرار است چند روز دیگر شروع شود، تیم ملی چند بازی رسمی در پیش دارد، اما در حال حاضر و این روزها چنان‌که می‌بینیم و می‌شنویم مشکل و دغدغه مسئول و مدیر و فدراسیون و باشگاه و... این است که ورزشگاه استاندارد برای برگزاری مسابقه نداریم! می‌خواهیم بازی کنیم اصلی‌ترین ابزار آن یعنی زمین بازی را فاقدیم! این درحالی است که فوتبال ایران یکی از قطب‌های آسیاست و مورد احترام همه حریفان. این البته فقط یک نمونه اخیر و مشتی از خروار است. 
در ورزش شایسته‌ها و استخوان خردکرده‌ها ولایق‌ها وکاربلدها میاندار و سکان به دست نیستند. از این بدتر، نه تنها کار دست چنین افراد و افکاری نیست که در بخش‌های قابل توجه و البته همانقدر قابل تاسف، کسانی دور را به دست دارند و برای ورزش مثلا مدیریت می‌کنند که ورزش را نمی‌شناسند و برای ورزش ایران عملا احترام قائل نیستند. اصلا معلوم نیست کی هستند و از کجا ملخ وار بر سر ورزش ریخته که بی‌اغراق از هیچ نظر مشروعیتی برای انجام چنین مسئولیت‌هایی ندارند. 
این جماعت اصلا مرام و روحیات و خصلت‌های ورزشکاری را نشناخته و در فرهنگ و حال و هوای دیگری نفس کشیده و تربیت شده که بعضا حتی مغایر فرهنگ ورزش است و با رفتار و عملکرد غیرورزشی خود فرهنگ اصیل ورزش را تهدید می‌کنند. کار و بار ورزش از برکت چنین نامدیران سفارش شده و ورزش ناشناس، خیلی جاها به دست کسانی افتاده که جز منافع شخصی خود به هیچ چیز فکر نمی‌کنند. سیری‌ناپذیری‌هایی که از مواهب مدیریتی سیرایی ندارند و هرچه می‌خورند و می‌برند و سفر می‌روند چشم و دلشان هم سیر نمی‌شود و باز هم می‌خواهند و می‌برند و می‌روند.
کاروبار اداره رشته‌هایی مثل فوتبال پرافتخار این مملکت با این همه تماشاگر براستی مشتاق و عاشق، دست بعضی غریبه‌های یکشبه مسئول و این قبیل طفیلی‌های نه چندان خوشنام افتاده که همه می‌دانیم مدت زمانی است حکم بازداشت بعضی از آنها یکی یکی از سوی مراکز قضائی صادر می‌شود و بازداشت می‌شوند و... 
جا دارد سؤال شود که در ورزش چه خبر است و درآنچه می‌گذرد؟ آیا سرنوشت و آینده و اصلاح و تحول و پیشرفت آن مطرح و مهم است و در این باره دغدغه‌ای نزد برنامه‌ریزان و سیاستگذاران وجود دارد، یا اینکه اصلا بود و نبود و سرنوشت ورزش موضوع اصلی و مهمی نیست؟!
نکته آخر اینکه این افتخارات بزرگ و مدال‌های بسیار با ارزش که در دو، سه روز اخیر در میدانی به اهمیت و بزرگی المپیک به نام ایران عزیز و ورزش آن ثبت شد و کام ملت را شاد کرد اولا کف و حداقل سهم ورزش ایران در چنین میادینی است و ثانیا بیش از هرچیز از استعداد و انگیزه و«توانستن» جوانان برومند این سرزمین و نه چیز دیگر حکایت می‌کند، و ثالثا کسب این مدال‌ها هیچ‌کس خاصه مسئولان و دولتمردان را درباره واقعیات ورزش ایران گمراه نکند و گول نزند و از آن دور و پرتمان نسازد.(‌ که همه چیز در ورزش روبراه است و ورزش دارد عین عقربه‌های ساعت منظم و روبه جلو کار می‌کند!) 
ورزش ایران را چنان‌که هست باید شناخت، ورزش ایران به گواه غریبه و خودی ظرفیت بسیار مناسبی برای پیشرفت و قویتر شدن دارد. سرمایه‌های آن از حیث انسانی و مادی‌، فنی و فرهنگی غیر قابل کتمان است، اما این ورزش درست و درخور مدیریت نمی‌شود. کیفیت و توان مدیریت‌های ورزش غالبا در حد واندازه‌های ظرفیت و توان بالقوه ورزش نیست. 
درباره مدیریت ورزش آنها که مسئولیت دارند خیلی وقت‌ها وسواس و دقت لازم را ندارند و ملاک اصلی تعیین مدیریت‌ها در نزد آنها حداقل در وهله اول هر چه باشد، مصلحت ورزش و پاسخگویی به انتظارات مردم علاقه‌مند به ورزش نیست و این بهترین پاسخ است برای این سؤال همیشه مطرح که چرا ورزش ایران از رشد و پیشرفت بایسته برخوردار نیست و البته خیلی وقت‌ها درجا می‌زند و پس پسکی هم می‌رود؟ 
ما هر جا در ورزش و برای ورزش به هر دلیلی درست رفتار کرده و حداقل‌ها را رعایت کرده‌ایم نتیجه گرفته‌ایم. کشتی و بعد تکواندو در المپیک افتخار خلق کردند، پرچم ایران را به اهتزاز درآوردند، سرود ملی را نواختند و دل هر ایرانی پاک نهاد را شاد کردند و خاری در چشم بدخواهان این آب و خاک شدند. 
بی‌تردید یکی از دلایل آن، این است که در راس این دو فدراسیون کسانی نشسته که خود ورزشی هستند، قهرمان المپیک بوده برای خود و کار و مسئولیت خود حرمتی قائلند و نسبت به آن غیرت دارند، یعنی هم مردم آنها را می‌شناسند و هم خودشان کار را می‌شناسند و درجایی قرار گرفته که جای خود آنهاست و هم انگیزه و تعهد کاری دارند (هرچند که به همین خاطربارها مورد حملات و سمپاشی‌های همان جریانات رخنه کرده در ورزش و بوق‌های رسانه آن قرار گرفته اند) و... به همین دلیل هم موفق هستند و توقعات را برآورده می‌سازند. بنابراین مسئله در ورزش (مثل خیلی جاها) روشن است.
ورزش ایران برای بهتر شدن و قوی شدن کم وکسری ندارد، ولی بدون تردید باید مدیریت آن از حیث نگرش و روش و منش حتما اصلاح و متحول شود تا از وضعیتی که بدان گرفتارش کرده‌اند، نجات پیدا کند. الان و بعد از پایان المپیک و شروع کار دولت جدید، فرصت خوبی برای ایجاد این تغییرات و تحولات مهیا شده و خوب است که از این فرصت به بهترین و عاقلانه‌ترین وجه استفاده شود‌ و در راه تعیین مدیریت جدید‌، وسواس و دقت و کارشناسی لازم صورت پذیرد....