پرسش و پاسخهای حسینی(پرسش و پاسخ)
1- خیر دنیا و آخرت
شخصی به امام حسین(ع) نامهای نوشت و پرسید: خیر دنیا و آخرت چیست؟ امام در پاسخ به او نوشت: «به نام خدای بخشنده مهربان؛ پس از ستایش پروردگار، هرکسی که در پی خشنودی خدا باشد و در پرتو آن مردم از او برنجند و ناخشنود شوند، خداوند او را در امور مردم کفایت میکند و هرکسی که برای جلب رضایت مردم بکوشد که در پرتو آن به غضب الهی بینجامد، خداوند او را به مردم وامیگذارد.(امالی، شیخ صدوق، ص 167)
2- تقدم در سلام کردن حتی بر نااهلان
تقدم در سلام کردن آنقدر ارزشمند است که نه تنها به مؤمنین و دوستان و مسلمانان باید سلام کرد، بلکه به انسانهای نااهل و گناهکار هم میتوان سلام کرد که امام حسین(ع) از روش برخورد امام علی(ع) نقل میفرماید: حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) به شخصی سلام کرد: «ابن کواء» پرسید: ای امیرالمؤمنین! آیا به یکی از گناهکاران این امت سلام میکنی؟ حضرت پاسخ داد: خداوند عزیز و بزرگ او را برای ایمان آوردن سزاوار میداند و تو سلام کردن بر او را سزاوار نمیدانی؟! (مستدرکالوسائل، ج 8، ص 359، ح 9663)
3- پاسخ قاطع به فرماندار مکه
فرماندار مکه «عمروبن سعید» از اینکه میدید تبلیغات امام حسین(ع) با بزرگان و شخصیتهای سیاسی در مکه مؤثر بوده و جنایات بنیامیه و یزید افشا شد و همه فهمیدند که امام حسین(ع) دست به یک انقلاب و قیام فراگیر زده است، به آن حضرت اعتراض کرد و گفت: ای حسین! از خدا نمیترسی که وحدت امت اسلامی را به تفرقه و جدایی تبدیل میکنی؟ امام حسین(ع) در پاسخ فرمود: هرکس از ما پاداش کار خودش را میبیند، من از آنچه شما انجام میدهید بیزارم و شما نیز از کارهای من بیزار هستید.(الارشاد، شیخ مفید، ص 219)
4- اهداف قیام امام حسین(ع) در پاسخ به فرزدق
امام حسین(ع) پس از خروج از مکه در سرزمین «صفاح» فرزدق شاعر را دید که همراه مادرش عازم حج بود، آنگاه از حال و هوای مردم کوفه از فرزدق پرسید و او گفت: دلهای مردم با تو است ولی شمشیرهایشان بر ضد تو است. حضرت در پاسخ فرمود « ای فرزدق! همانا این مردم! اطاعت شیطان را پذیرفتند و اطاعت پروردگار را رها کردند و در زمین فساد را آشکار کردند و حدود الهی را تعطیل و شرابخوار شدند و به اموال فقرا و مردم زمینگیر تجاوز کردند و من از دیگران به یاری کردن دین خدا و محترم نگاه داشتن احکام دین و جهاد در راه خدا سزاوارترم تا نام خدا از همه چیز برتر باشد.»(تذکرهًْالخواص، ص 217)
در تداوم حرکت به سوی عراق امام حسین(ع) به سرزمین «ذاتعرق» رسید و در آنجا با مردی به نام «بشرابن غالب» برخورد کرد. امام از او پرسید: مردم عراق را چگونه پشت سر گذاشتی؟ او در پاسخ همان سخن فرزدق را تکرار کرد که: دلهای مردم با تو است ولی شمشیرهایشان بر ضد شما است.» امام حسین(ع) فرمود: راست گفتی ای برادر عرب. همانا خداوند متعال هرچه را که بخواهد انجام میدهد و به آنچه که اراده فرماید، فرمان خواهد داد. آنگاه آن مرد پرسید: معنای این آیه: «یوم ندعوا کل اناس بامامهم» روزی که هر انسانی را با امامش فرا میخوانیم چیست؟ امام در پاسخ فرمود: امام و پیشوایی که مردم را به راه راست و به سوی سعادت و خوشبختی میخواند و گروهی به او پاسخ مثبت داده و از او پیروی میکنند و پیشوای دیگری نیز هست که به سوی انحراف و بدبختی دعوت میکند و گروه دیگری نیز به او جواب مثبت میدهند که گروه اول در بهشت و گروه دوم در دوزخ خواهند بود.(الهوف ابن طاوس، ص 30)
۵- شیعه و شهادت
«زیدابن ارقم» میگوید: از حضرت اباعبدالله(ع) شنیدیم که فرمود: فردی از شیعیان ما وجود ندارد جز آنکه راستگو و شهید است».(الحدید- 19) پرسیدم: فدای تو شوم یا اباعبدالله! اکثر شیعیان شما در خانههای خود به مرگ طبیعی میمیرند، چگونه شهیدند؟ امام در پاسخ فرمودند: آیا آیات قرآن در سوره حدید را مطالعه نکردهای که میفرماید: آنانکه به خدا و پیامبرش ایمان آوردهاند، آنان راستگویان و شهیدان در نزد پروردگارند. سپس حضرت در ادامه فرمودند: اگر چنین بود که شهدا بر کشتگان شمشیر اطلاق میشد، تعداد شهیدان بسیار اندک بود.(بحارالانوار، ج 82، ص 173، ح 6)