به بهانه پخش فصل سوم «سرزمین مادری»
از تکثر به وحدت
محمد عنبرسوز
یکی از پرحاشیهترین سریالهای تاریخ تلویزیون، با تدبیر مدیران رسانه ملی و همکاری متواضعانه سازندگانش، از مهر سال گذشته، پخش خود را آغاز کرد و در حالی که بسیاری از اهالی رسانه فکر میکردند با اثری کمرمق و بیات شده طرف خواهند بود، با تماشای سریالی خوشساخت و شرافتمندانه شگفتزده شدند.
«سرزمین مادری» که یک بار در سال 1392 روی آنتن رفت و به خاطر ایجاد برخی حواشی ناخوشایند، یک دهه در گنجه رسانه ملی خاک خورد، حالا با چند تغییر کوچک و اصلاحات جزئی، به بهترین سریال سالهای اخیر تلویزیون تبدیل شده است؛ طوری که اگر بین پخش فصلهای دوم و سومش فاصله نمیافتاد، شاید میتوانست بخش قابل توجهی از مردم را دوباره با تلویزیون آشتی دهد.
سریال کاملا ایرانی کمال تبریزی اثری درباره تاریخ معاصر و با محوریت شخصیتی به نام رهی اردکانی است. این مجموعه موسیقی متن دلنشینی دارد، تصویربرداری آن بسیار قابل توجه است و جوخهای از بهترین بازیگران یکی دو دهه اخیر سینمای ایران، در آن به ایفای نقش میپردازند. اجرای اثر هم آبرومند و حاصل درک کمال تبریزی از مفهوم کارگردانی است.
با این همه، «سرزمین مادری»، بیش از هر چیزی، نان متن درخشانش را میخورد. طراحی اولیه قصه، به وضوح بر هویت ایرانی متمرکز شده؛ طوری که شخصیت رهی، تقریبا در هر دوره از زندگی خود، در منزل یک خانواده ایرانی، از طیفهای فکری و اعتقادی مختلف، زندگی میکند. این ایده جذاب، به سریال اجازه میدهد که، ضمن روایت قصهای سرحال و پرکشش، تصویری واقعی از ایران معاصر را نیز به دست دهد.
دیالوگنویسی در متنی که توسط علیرضا طالبزاده به رشته تحریر درآمده، موقر و بهاندازه است؛ طوری که دیالوگها از خط بیرون نمیزنند و رنگ و بوی شعار به خود نمیگیرند، اما میتوانند در موقعیت مناسب بر مخاطب اثر بگذارند. نحوه چینش سکانسها و ارائه اطلاعات به مخاطب نیز به شکلی است که طیف گستردهای از مردم ایران، از سنین مختلف و با دیدگاههای متفاوت، میتوانند با قصه ارتباط برقرار کنند.
خلق شمایل قهرمان یکی از بزرگترین موهبتهای فیلمنامه «سرزمین مادری» است. نویسنده این سریال، رهی اردکانی را به مثابه یک شخصیت شجاع و حقطلب ترسیم کرده که تقریبا از تمامی عناصر لازم برای تبدیل شدن به یک قهرمان واقعی برخوردار است؛ شخصیتی که گاهی لجوج است و بعضا تعادلش را از دست میدهد، اما همزمان پرتلاش و دارای عزت نفس هم هست و نمیتواند نسبت به جامعه پیرامونش بیتفاوت باشد. این شکل واقعی از پرداخت قهرمان قصه، دقیقا همان چیزی است که سینما، تلویزیون و شبکه نمایش خانگی ایران، در طول سالهای اخیر، اغلب در ساختنش ناکام بوده و در عوض، قهرمانهایی پوشالی از طبقات بالای جامعه را به مردم قالب کرده است. با این همه، ممکن است «سرزمین مادری» در سومین فصلش، دچار افت شود. قصه سریال به جایی رسیده که به روزهای انقلاب اسلامی منتهی میشود و در قصهپردازی این بازه تاریخی مهم، پرهیز از روایت شعارزده و گلدرشت، بسیار دشوار خواهد بود. اساسا وقوع انقلاب اسلامی یکی از حساسترین سوژههای روایی است که با کوچکترین لغزشی میتواند شعارزده و ناواقعگرایانه شود. لذا باید صبر کنیم و ببینم که آیا طالبزاده میتواند همان کشمکشها و اختلافاتی را که به عنوان خصلت ذاتی کشور متنوع ایران، برای برافراشتگی پرچم سه رنگ کشور ضروری به نظر میرسیدند، در این فصل هم به خوبی ساخته و پرداخته کند و تشتتها را در نقطهای که پیروزی انقلاب باشد، به وحدت برساند یا خیر؟
اما روی دیگر سکه فصل سوم «سرزمین مادری»، میتواند نقش متفاوتی داشته باشد؛ زیرا تغییرات ناخواستهای در تیم بازیگران این اثر ایجاد شده است که میتواند کیفیت مجموعه را تحتالشعاع قرار دهد. در این فصل دیگر خبری از شهاب حسینی نخواهد بود و جای او را آرش مجیدی خواهد گرفت. محسن تنابنده جای خودش را به مهران رجبی میدهد و پریوش نظریه هم جایگزین هنگامه قاضیانی خواهد شد. کوروش سلیمانی جایگزین محمدرضا فروتن میشود؛ ضمن اینکه دیگر خبری از جواد عزتی، هنرپیشه محبوب این روزهای سینما و شبکه نمایش خانگی ایران، نیز نخواهد بود. ورود بابک حمیدیان هم از اتفاقات فصل سوم «سرزمین مادری» خواهد بود؛ کسی که چندی پیش، با بازی در نقش شهید بروجردی در فیلم «غریب»، نگاهها را خیره کرد.