مواجهه دو جریان با کارنامه دولتهای خود
جبهه انقلاب به رئیسی افتخار میکند مدعیان اصلاحات دولت خود را گردن نمیگیرند
سرویس سیاسی-
بررسی و مقایسه واکنش و موضع مدعیان اصلاحات در پایان دولت روحانی با مواضع جبهه انقلاب در پایان دولت سیزدهم حاوی نکات و درسهای زیادی درباره میزان موفقیت دولت شهید رئیسی و دولت روحانی است.
مقایسه واکنشها و مواضع جناحها و جریانات سیاسی و به خصوص حامیان هر دولت نسبت به عملکرد هرکدام از دولتها در پایان دوره مسئولیتشان یک معیار و سنجه خوب برای بررسی میزان موفقیت آن دولتها به شمار میآید.
در همین راستا بررسی مواضع و واکنش جبهه انقلاب نسبت به دولت شهید رئیسی در مقابل واکنش و موضع مدعیان اصلاحات در قبال دولت روحانی میتواند به خوبی صدق گزاره موفقیت شهید رئیسی و ورشکستگی دولت روحانی را نشان دهد.
مدعیان اصلاحات گرچه از ابتدای روی کار آمدن دولت روحانی با تحلیل شرایط و تلقی عدم موفقیت وی، سعی در جدا نشان دادن خود از وی با استفاده از تعابیری همچون «رحم اجارهای اصلاحطلبان»،
«فرزندخوانده اصلاحات»، «دولت تصادفی»، «دولت یکمیلیونی»، «دولت پوپولیستی»، «دولتقرضی»، «دولت حسینقلیخان» و «بیشناسنامهترین دولت» داشتند ولی به خصوص در دولت دوم روحانی با سکوتی ناشی از شرم در قبال عملکرد وی، علیرغم حضور پررنگ و سهم زیاد در عملکرد بد این دولت، سعی در تبرئه خود نسبت به عملکرد روحانی داشتند. نگاهی کوتاه به مواضع روزنامهها و رسانههای زنجیرهای مدعیان اصلاحات و افراد سرشناس در این طیف به خصوص در مرداد ماه 1400، شرم آنان نسبت به دولت روحانی که خود بیشترین سهم را در آن داشتند نشان میدهد.
آنان چه در کوران آبان 98، چه در قبال دیگر تصمیمات نسنجیده و اسفناک دولتهای یازدهم و دوازدهم و از همه مهمتر در پایان دوران هشتساله دولت روحانی یا از خود احاله مسئولیت کرده یا سیاست سکوت را در پیش گرفتند.
در مقابل این سیاست و راهبرد مدعیان اصلاحات، بیان جبهه انقلاب در قبال عملکرد شهید رئیسی بسیار واضح است، جبهه انقلاب با افتخار از دوران شهید رئیسی یاد کرده و در مرداد ماه 1403 از بیان حمایت خود از اقدامات درخشان دولت شهید رئیسی هیچ ابایی نداشته و آن را مایه افتخار خود میداند.
32 سال در برابر 13 سال
چه کسی طلبکار است
دورویی و احاله مسئولیت از خود در میان مدعیان اصلاحات از جمله طیف کارگزارانیها در شرایطی است که بخش اعظم ناکارآمدی و اشتباهات دولت روحانی ناشی از حضور همین طیف افراد در ساختار دولتهای یازدهم و دوازدهم بود.
مدعیان اصلاحات در حالی خود را طلبکار و منتقد شرایط کشور معرفی می کنند که بیش از هر جریان دیگری برای حداقل 32 سال سکان اداره کشور را برعهده داشتند و در فراری به جلو و ناشی از دورویی، با حمله به دوره ای که مجموعا کمتر از 11 سال عهده دار مسند اداره کشور بوده است همه ناکامی ها را به این دوره منتسب کرده و در برابر 32 سال عملکرد خود، سکوت می کنند.
این افراد در حالی امروز به ناترازی انرژی و به خصوص برق در کشور انتقاد میکنند که بخش عظیمی از این ناترازی ناشی از ترک فعل دولت روحانی و تصمیمات اشتباه آنان با نگاه به معاهده اقلیمی پاریس بود.
آمارها نشانگر این است، درحالی که افزایش ظرفیت نیروگاههای ایران در سال 1389 به رقم 5000 مگاوات در سال رسیده بود و در وضعیتی که متوسط سالیانه افزایش توان تولید برق در هشت سال قبل از دولت روحانی به رقمی نزدیک به 4000 مگاوات در سال میرسید و در شرایطی که دولت نهم و دهم سکان اداره کشور را بدون ناترازی در صنعت برق به روحانی تحویل داد، در هشت سال دولت روحانی، مدعیان اصلاحات با ترک فعل در موضوع ساخت نیروگاه متناسب با افزایش مصرف برق و مهمتر از آن بیبرنامگی در مدیریت کنترل مصرف سراسری برق، کشور را در اوج ناترازی و در شرایطی که قطعیهای چند ساعته در سرتاسر کشور، مردم را در بحران کرونا عصبی و ناراضی کرده بود به شهید رئیسی تحویل داد.
دولت شهید رئیسی با وجود افزایش فشار بر شبکه و افزایش مصرف برق در ایران که با عدم اورهال و کاهش ظرفیت اصلی نیروگاهها در هشت سال دولت روحانی همراه بود، با افزایش تولید، اورهال نیروگاههای موجود و استفاده از تمام ظرفیت نیروگاهی کشور (که در دوران قبل به بهانه معاهده اقلیمی پاریس و سیاستهای اشتباه دولت یازدهم و دوازدهم از بخشی از این توان استفاده نمیشد) بحران قطعی گسترده برق را به حداقل رساند. در سایر صنایع و بخشهای کشور نیز مدعیان اصلاحات و ورشکستگان دولت روحانی، در حالی خود را مبرا میدانند که بیشترین سهم را در اداره کشور در سالیان پس از انقلاب اسلامی داشتند.
وقتی که رفوزهها معلم میشوند
نکته عجیب در این میان این است که مدعیان اصلاحات و به خصوص ورشکستگان دولت روحانی، اکنون نیز با تلاشی وافر سعی در تسلط بر رئیسجمهور منتخب، تصاحب سکانهای اداره و بخش اجرائی کشور و آزمودن مجدد مسیری دارند که شکست آن برای چندمین بار ثابت گشته است. این افراد که سیاهترین کارنامه را در دوران پس از انقلاب اسلامی در دوران هشت ساله ریاست جمهوری روحانی در حوزههای مختلف به ثبت رساندهاند، با گرفتن ژست طلبکاری اکنون به دنبال فرصت مجددی برای آزمون مجدد مسیر اشتباه خود هستند.
رفوزگانی که بالاترین نرخ بدهی را در میان دولتهای پس از انقلاب به ثبت رساندهاند با وقاحت تمام با سکوت در قبال دولت روحانی، دوران کوتاه شهید رئیسی را آماج حملهها و دروغ بافیهای خود قرار میدهند.
این افراد که بالاترین نرخ رشد نقدینگی، کمترین میزان توسعه توان صنعتی،بالاترین میزان تورم در دوران پس از انقلاب و دهها نمره مردودی دیگر را به ثبت رسانده و مهمتر از همه با بیبرنامگی تمام و با امید واهی به برجام فرصت طلایی رشد و توسعه را از کشور سلب نمودهاند، سهم خود و دولت متبوعشان یعنی دولت هشت ساله حسن روحانی را از شرایط فعلی کشور پنهان کرده و در حالی دولت شهید رئیسی را آماج حمله خود قرار میدهند که عملکرد درخشان دولت سیزدهم در کمتر از سه سال کشور را از وضعیت اسفناک و پرتگاه عظیم رشد نقدینگی و تورم 60 درصدی در مرداد 1400 تا حد زیادی نجات داد.
اگر انصاف و اخلاق در این طیف افراد معنی داشت آنان باید شکرگزار دولت سیزدهم بهخاطر دور کردن کشور از پرتگاه و وضعیتی باشند که خود در طی هشت سال دولت روحانی
به وجود آوردند.
طنز تلخ دوران ما این است که رفوزگان دولت روحانی ادعای معلمی دارند.