kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۱۷۲۵
تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱۴۰۳ - ۲۳:۰۰
واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب  / حکایت سینماتوگراف 2

میدان نبرد عقیدتی را واگذار نکنیم!

 
 
 
سعید مستغاثی
 بخش پنجاه و چهار
 حضور برخی از سران ‌هالیوود و اعضای هیئت‌رئیسه آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا در اسفند 1387‌، بحث و سؤالات بسیاری را در محافل گوناگون سینمایی و غیر سینمایی برانگیخت. از جمله این بحث و پرسش‌ها به خصوص پس از برگزاری جلسات یا کارگاههای حضرات اسکاری با سینماگران و مخاطبان ایرانی می‌توان به موارد ذیل اشاره نمود: 
یکی از همین حضرات ‌هالیوودی که در به اصطلاح «هم‌اندیشی بازاریابی خانه سینما» شرکت کرد، بی‌رو دربایستی گفت که با توجه به وجود 30000 سالن سینما فقط در آمریکا و دهها هزار سالن سینما در سایر کشورها (وابسته به کمپانی‌های آمریکایی) چه تجربه‌ای را می‌تواند به سینمای ایران که فقط 300 سالن دارد، منتقل نماید، در حالی که بسیاری از این سالن‌ها هم از استاندارد لازم برخوردار نیستند؟! 
و یکی دیگر از همین آقایان در مقابل سؤال یکی از فیلمسازان خوش خیال ایرانی در آن جلسه مبنی براینکه چگونه سینمای ایران می‌تواند در اروپا و آمریکا بازار پیدا کند، با تحقیر گفت که شما اول در داخل کشور خودتان و در میان مخاطبان ایرانی، برای فیلم‌هایتان تماشاگر پیدا کنید و بعد به فکر خارج کشور بیفتید! او سپس به این نکته اشاره داشت که از وضعیت بحران تماشاگر در ایران خبر داشته و مطلع است که فیلم‌های سینمای ایران‌، بیننده چندانی ندارند!!
اما به هرحال گروهی از شیفتگان‌ هالیوود در داخل کشور، از حضور فیلمسازان آمریکایی در ایران ابراز شادی و شعف نمودند و متاسفانه یکی از همین سرخوشان در یکی از همان جلسات خانه سینما با‌ هالیوودی‌ها کلی هم ابراز ارادت و کرنش کرد و آبرو از سینما و سینماگر ایرانی برد (که همین عمل وی مورد اعتراض برخی از همکارانش قرار گرفت) و از این که افتخار پیدا کرده بود تا به حضور آنها شرفیاب شود، سر برآسمان سایید. گروهی هم (که برخی‌شان سالیان سال با بی‌سوادی و بی‌تخصصی خود از یک طرف و کاسبکاری و دلالی از طرف دیگر، تیشه به ریشه سینمای ایران زدند) این قضیه را مهم‌ترین اتفاق سال برای سینمای ایران قلمداد کرده و گروه دیگر (با کلی ادعای احاطه بر سینمای ایران و جهان) استفاده از تجارب ‌هالیوودی‌ها را برای سینمای ایران مفید دانستند! در حالی که حتی کارشناسان سینمای کشورهایی مانند انگلیس یا فرانسه و امثال آن هم بارها نوشته و گفته‌اند که سیستم سینمای‌هالیوود با ابعاد خاصش، قابل هیچ‌گونه الگوبرداری برای آنها نیست. 
راز جذابیت فرهنگ ایرانی/اسلامی
اما در میان همه این اظهار نظرها و ابراز عقیده‌ها، به نظر آمد که اساس هدف و مقصود سفر هیئت‌هالیوودی به ایران را از خلال صحبت‌های سید گانیس (رئیس آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا و مهم‌ترین عضو هیئت یاد شده) در یکی از جلسات برگزار شده در خانه سینما می‌توانستیم دریافت کنیم. وی در طی آن جلسه و در بین سخنان خود ضمن اشاره به سفر قبلی هیئت فوق به ویتنام و تلاش در جهت اصلاح سیستم صدابرداری سینمای آن کشور با اعزام یک هیئت تخصصی تر، گفت که سینمای ایران به لحاظ تکنیک و فن‌آوری، کمبود چندانی ندارد که‌ هالیوود بتواند در رفع آن اقدام نماید و تاکید کرد که سینماگران ایرانی خود از تکنیک بالایی برخوردار هستند. 
سید گانیس در ادامه صحبتش گفت که آنچه بیش از هر موردی موجب سفر هیئت ‌هالیوودی به ایران گشت، این بود که چند سالی بود تاثیر سینمای مشرق زمین بر هالیوود و سینمای آمریکا و بالتبع آمریکایی‌ها بارز شده بود (که قطعا از نظر سردمداران آمریکا، موضوع خوشایندی نیست) و آنها آمده‌اند تا به طور مستقیم دریابند چه عوامل و عناصری در ایران و دیگر کشورهای شرقی، موجبات این تاثیر را فراهم آورده است!
به یاد یک پاراگراف در گزارشی افتادم که در سال ۱۹۹۶ بنیاد ملی برای دموکراسی NED(یکی از سازمان‌های وابسته به سازمان CIA) برای توجیه افزایش بودجه خود به کنگره آمریکا تسلیم کرد. آن پارگراف این بود : 
«جنگ فراگیر اندیشه‌ها به بزنگاه خود رسیده است. در عصری که مصالح و ارزش‌های ایالات متحده از یورش بی‌امان عقیدتی نیروهای بی‌شمار خصم دموکراسی(بخوانید: مخالف سلطه طلبی آمریکا) در جهان در رنج است، در چنین اوضاع و احوالی روا نیست که ایالات متحده میدان نبرد عقیدتی را به دشمنان جامعه باز و آزاد (بخوانید: جامعه تحت سلطه) واگذارد...» 
حتی اگر تمامی اسناد و مدارک معتبری که درباره ارتباط سینمای آمریکا و ایران وجود دارد (که در آن‌ها به پروژه تعریف شده سازمان CIA برای نفوذ فرهنگی در ایران اسلامی اشاره شده بود) را کنار گذارده و ندیده بگیریم، با توجه به همین دستورالعمل بنیاد ملی برای دموکراسی NED و جمعبندی آن با صحبت‌های سیدگانیس 
که نقل گردید، هر انسان هوشمندی به آسانی و سهولت می‌تواند پاسخ دقیق سؤال‌های مطرح شده در ابتدای این مقاله را دریافته و حتی تحلیل نماید. (اگرچه کلید خوردن جنگ نرم از طریق رسانه‌ها و اینترنت و...علیه مسلمانان و 
علی‌الخصوص ملت ایران، سالهاست از طریق اسناد و گفته‌های خود آمریکاییان افشاء شده و دیگر کمتر آگاه سیاسی در دنیا است که چنین موضوعی را انکار نماید).
یعنی پس از صرف هزینه‌های میلیارد دلاری برای تکثیر و توزیع آثار مخرب در ایران و پس از پروژه پرسر و صدای جذب هنرپیشگان ایرانی برای بازی در فیلم‌های ضدایرانی و ضداسلامی و پس از هجوم همه‌جانبه رسانه‌ای به باورها و اعتقادات ما، اینک سران این جنگ سرد فرهنگی، راسا عزم سفر ایران کردند تا ببینند چرا علی‌رغم همه تمهیدات فوق باز هم مردم ایران آنچنان که می‌خواستند تحت تاثیر تبلیغات آنها قرار نگرفته و به راه خود می‌روند و حتی برعکس، این اندیشه و فرهنگ ایرانیان است که بر تفکر غربی‌ها اثر گذاشته و می‌گذارد، چنان‌که علی‌رغم پروپاگاندای سرسام آور رسانه‌ای غرب علیه ایران، بنا به اعتراف همان رسانه‌های غربی، محبوبیت انقلاب و جمهوری اسلامی نزد مردم دنیا، روز به روز بیشتر و بیشتر گشته است.