به دشمن کوچه ندهید(یادداشت روز)
بر اساس اظهارات مقامات رژیم اسرائیل و عملکرد ارتش آن، آنان گمان میکردند با یک عملیات و در ظرف زمانی یک روزه یا ایران تغییر میکند و یا تغییرات اساسی در سیاست خارجی آن پدید میآید. بر این اساس به نظر میآید رژیم پیشبینی یک جنگ در ابعادی که با آن مواجه گردید را نمیکرده است. یک خبر قابل اعتماد بیانگر آن است که نتانیاهو حدود یک هفته قبل از آغاز جنگ به دونالد ترامپ میگوید «بعد از 24 ساعت اتفاقی که میافتد این است که تا دهها سال، دیگر هیچ موشکی از ایران به سمت اسرائیل پرتاب نخواهد شد.» کمااینکه وقتی روز اول جنگ سپری شد و رژیم ضرباتی به سیستم نظامی ایران وارد کرد، زمزمه تغییر نظام سیاسی ایران از سوی محافل اسرائیلی به گوش رسید. اما از روز چهارم که مشخص شد قدرت نظامی ایران علیرغم آسیبی که به آن وارد شده همچنان بر قدرت نظامی اسرائیل برتری دارد، بحث ضرورت توقف جنگ از محافل اسرائیل بلند شد و دست آخر اسرائیلیها با استغاثه از آمریکا و پس از 12 روز جنگ به آتشبس و نه اهداف خود دست یافتند.
در این صحنه آنچه مشخص میباشد این است که رژیم اسرائیل به یک عملیات فکر میکرد ولی با یک جنگ مواجه شد از آن طرف در آغاز، ایران گمان میکرد با یک جنگ طولانیتر از 12 روز مواجه است و بر این اساس امکانات خود را برای اداره جنگی طولانیتر آماده کرده بود.
اگر به این دو گزاره توجه کنیم میتوانیم به ارزیابی واقعی و ملموس میدانی قدرت دو طرف برسیم. کمااینکه در این میان تا حد بسیار زیادی پاسخ این سؤال که آیا جنگ دیگری در چند ماه آینده ـ کوتاهمدت ـ یا در چند سال آینده ـ میانمدت ـ میان ایران و آمریکا و رژیم اسرائیل روی میدهد، داده میشود. دقیقاً بر همین اساس این روزها محافل صهیونیستی از امکان از سرگیری جنگ از سوی ایران صحبت میکنند نه اینکه از جنگی علیه ایران سخن بگویند. همینطور در این روزها و هفتهها دهها مقاله در نشریات معتبر اروپایی منتشر شده که مبنای آن ارزیابی امکان آغاز جنگ از سوی ایران بوده است. البته آنچه در استراتژی نظامی ایران مطرح است، پیشگیری از جنگ و رسیدن کشور به آن درجه از توانمندی نظامی است که اقدام نظامی علیه ایران با هزینه زیاد از سوی طرف مقابل و در نتیجه جلوگیری از عملی شدن نیات دشمنانه آن باشد و این البته بسیار مهم و اساسی است. بر این اساس دشمنان اگرچه هیچ سابقهای از تجاوز ایران به یک کشور ندارند، از اقتدار نظامی ایران هراس دارند؛ چرا که آنان، خود سیاستهای نظامیشان را
بر مبنای تهدید دیگران قرار دادهاند.
رژیم اسرائیل این جنگ و بنا به آنچه به آن فکر میکرد، عملیات نظامی یک روزه را با چهار هدف کلان طراحی کرد و آمریکا و اروپا و چه بسا بعضی دیگر از دولتها را با خود همراه نمود؛ هدف اول تغییر در ایران (بهصورت کلان یعنی تغییر نظام سیاسی یا به صورت راهبردی، یعنی تغییر سیاستهای اصولی نظام) هدف دوم تضعیف شدید و غیرقابل ترمیم قدرت نظامی ایران و فروپاشی ساختاری آن، هدف سوم فروپاشی قدرت اجتماعی ایران و فعالسازی تضادهای ذهنی و درواقع عملیاتی کردن آرزوهای دشمنانه و هدف چهارم بیاعتبارسازی ایران بهعنوان نقطه ثقل (و امالقراء) یک جبهه.
اقدام عملیاتی اسرائیل با هماهنگی آمریکا، اروپا و بعضی دولتها در منطقه در روز 23 خردادماه گذشته کلید خورد اما هیچکدام از این چهار هدف محقق نشد. رهبری سیاسی ایران با پیشبینی حمله نظامی دشمن، ضربات وارده به دستگاه نظامی کشور را با سرعتی عجیب بازسازی کرد تا جایی که در روز سوم جنگ، یک مقام ارشد نظامی اسرائیل اعتراف کرد ساختار نظامی ایران بهطور کامل کار میکند و رهبری نظامی در جای خود و با دقت عمل مینماید. هدف تغییر نظام سیاسی چه به صورت کلی و چه به صورت جزئی هم محقق نشد، حمله نظامی به ایران با ترک میز توسط طرف ایرانی، حتی مذاکرات غیرمستقیم هستهای میان آمریکا و ایران را متوقف کرد و علیرغم تلاش غرب تاکنون به راه نیفتاده است. نظام سیاسی ایران در هیچ سطحی تغییر را نپذیرفته و درواقع تسلیم فزونخواهی دشمن نشده است. قدرت اجتماعی ایران و آنچه میراث یک انقلاب عمیقاً مردمی میباشد، بهخوبی کار میکند و ضریب همراهی شهروندان با نظام سیاسی افزایش یافته است. بعضی گزارشهای معتبر غربی بیانگر آن است که در همان روز اول جنگ، 36/2 درصد به مدافعان نظام جمهوری اسلامی در داخل مرزهای ایران افزوده شده است.
هدف چهارم دشمن هم که بیاعتبارسازی ایران در محیط منطقهای است کارکرد معکوس یافته است. حمله به جمهوری اسلامی ایران از سوی آمریکا و رژیم جنایتکار اسرائیل، هیچ توجیه منطقی نداشت از اینرو هیچ دولتی نتوانست با صراحت از آن دفاع کند. از آن طرف دولتهای مختلف در سطح جهان آن را محکوم کردند و دولتهای منطقهای کنار ایران قرار گرفتند. وضع مسلمانان در منطقه که روشنتر از این است بر اساس یک نظرسنجی جامع از کشورهای اسلامی حمایت مسلمانان در کشورهای مختلف از ایران از 72 درصد شروع شده و تا 98 درصد امتداد داشته است. نکته دیگر این است که این جنگ از سوی شیعیان، جنگ علیه قاطبه شیعه و نه فقط جمهوری اسلامی تلقی شد و صدها میلیون شیعه خود را در وضعیتی دیدند که باید کنار جمهوری اسلامی قرار داشته باشند بنابراین دشمن در هدف چهارم نیز به هیچ نتیجهای نرسید.
با این وصف اگر چنانچه دشمن بخواهد عملیات یا جنگ جدیدی علیه ایران کلید بزند باید تغییر اساسی در وضعیت این چهار موضوع پدید آمده باشد. دشمن حتماً نمیتواند این چهار هدف جنگی را کلید بزند پس باید یا خواستههای خود را تغییر دهد و یا در انتظار بنشیند تا در این چهار وضعیت ایران، فتوری رخ دهد. خواسته دشمن در عملیات یا جنگ 12 روزه، خواسته حداکثری بوده بنابراین دشمن اگر بخواهد بازی جدیدی راه بیندازد، این بازی باید از حداکثری به حداقلی تغییر وضعیت بدهد. اینکه کسی تصور کند ایران در یک دوره کوتاهمدت به درجهای میرسد که جنگ علیه آن توجیهپذیر باشد، تا حد زیادی سادهلوحانه است ولی اینکه قدرت بروز یافته ایران در 12 روز جنگ و از آن طرف بروز ضعف در دشمن، آن را به جمعبندی دیگری برساند، منطقی است.
بر این اساس رهبر معظم انقلاب اسلامی ـ دامت برکاته ـ در روز شهادت حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام فرمودند امروز دشمن چشم به اختلافات داخلی و شکافهای سیاسی در ایران دوخته است و انقلابیترین کار حفظ همبستگی کنونی در ایران است.
دشمن در عین حال به یک چیز دیگر هم چشم دوخته است و آن اشتباه محاسباتی و خطای دید بعضی دستگاههای معتبر و پارهای افراد در جایگاههای حساس میباشد. اگر یک مقام مسئول تحت تأثیر تحلیلهای غلط و یا وسوسههای خارجی دچار ضعف دید و در نتیجه ضعف تحلیل شود، میتواند به دشمن برای تحقق اهدافی که با قدرتنمایی نظامی به آن نرسیده، کوچه بدهد. وقتی یک دستگاه علیرغم مصوبه مجلس شورای اسلامی و علیرغم نظر شورای عالی امنیت ملی ایران به دو مأمور آژانس بینالمللی انرژی اتمی اجازه میدهد که از یکشنبه ـ پریروز وارد کشور شود، دشمن گمان میکند حداقل بخشی از مسئولین ایرانی مرتبط با مسائل خارجی دچار نوعی از وادادگی شدهاند. وقتی نامه اخیر سازمان انرژی اتمی ایران در آژانس رد میشود و دستورالعمل 31 مرداد ماه
گذشته آژانس بینالمللی بلافاصله از سوی یک مقام مسئول پذیرفته میشود، دشمن به این گمان باطل میرسد که ایران ضعف دارد و میتوان هر چیزی را به آن تحمیل کرد. در حالی که اگر ما به اظهارات طرف مقابل در آمریکا، اروپا، رژیم و آژانس نگاه کنیم میبینیم آنان در روز سوم تیرماه و در پایان 12 روز جنگ، قدرت عظیم ایران در هجوم و دفاع را باور کردهاند. اما به نظر میآید آنچه در محیطهای دربسته بعضی «محافل» رد و بدل میشود و جای شک و شبهه در آن زیاد است، انشاء ضعف میباشد. و همه میدانیم که این طایفه از همان فردای 22 بهمن 1357، احساس و ابراز ضعف میکردند و حال آنکه مردم، انقلاب اسلامی، ایران، امام و رهبری عظیم بودند و کار تحولات عظیم در جهان را درخور توان خویش میدیدند و با اعتقاد به آن در این راه تا امروز پایمردی نشان داده و به نتایج بسیار بزرگی رسیدهاند.
سعدالله زارعی