kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۱۴۶۴
تاریخ انتشار : ۱۸ تير ۱۴۰۳ - ۱۹:۴۵

جایگاه  ویژه « عدالت»  در اســلام

 
 
منصور حسینی 
یکی از صفات نیک الهی، عدل است که در مکتب اهل بیت(ع) به عنوان اصول دین در کنار توحید،‌ نبوت، امامت و معاد مطرح شده است. بر اساس آموزه های الهی، هستی بر اساس نظام عادلانه ای تنظیم شده و هر کسی در جایگاه شایسته و بایسته خود قرار گرفته است. اما انسان‌ها اگر بخواهند خدایی شوند ،‌ لازم است که به این صفت الهی توجه ویژه‌ای مبذول دارند، چرا که هدف آموزه‌های اسلام از آدم(ع) تا خاتم(ص) تبیین این معنا و ایجاد حرکت اجتماعی توده‌وار برای تحقق عدالت اجتماعی بوده است؛ زیرا بدون عدالت امکان خدایی شدن برای فرد و جامعه انسانی فراهم نمی آید.
بر این اساس، نویسنده به بررسی نقش برتر و جایگاه بسیار والای عدالت، به ویژه  عدالت اجتماعی و آثار آن در جامعه پرداخته است.
***
عدالت اجتماعی، فلسفه بعثت پیامبران 
عدالت و در فارسی داد در برابر بیداد، نقیض جور و ستم است.(ترتيب العين، ج 2، ص 1154، «عدل»)، در ماده موضوع له آن، عدالت به معنای حدّ وسط بين افراط و تفريط است به گونه اى كه در آن هيچ زياده و نقصان نباشد.(التحقيق، حسن المصطفوی، ج 8 ، ص 55، «عدل») البته گاه اقتضای عدالت همان برابری و تساوی است(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 551، «عدل»)؛ هر چند که همواره این گونه نیست که عدالت تنها در شکل تساوی تحقق یابد. 
بر اساس تعالیم قرآنی، نظام احسن هستی بر پایه عدالت شکل گرفته است و از همین طریق نیز می‌توان توحید و یگانگی خداوند را نیز اثبات کرد.(آل عمران، آیه 18؛ الميزان، ج 3، ص 114)
نظام آفرینش بر این قرار گرفته که انسان ها و جنیان دارای اراده و اختیار و حق انتخاب و آزادی باشند و می‌توانند راه های مختلف را در زندگی در پیش گیرند و حتی به دو راه متناقض بروند که کاملا در برابر هم قرار می‌گیرد. این امکان برای انسان موجب می‌شود تا به اراده و اختیار خویش راه عدالت یا ظلم را انتخاب کند و بپیماید.  اما به سبب گرایش نفس به مادیات و احاطه مادیات در زندگی دنیوی و همچنین وسوسه های دشمن بیرونی به نام شیاطین، انسان از انتخاب مسیر طبیعی نظام هستی و اجرای عدالت در زندگی باز می ماند و مسیری کج دار و مریض بینابینی یا حتی ظلم را انتخاب و می پیماید. 
از این روست که پیامبران به عنوان عقل بیرونی به مدد عقل درونی انسان آمده اند تا او را به حقایق و آثار اجرای عدالت و جزئیات آن آگاه ساخته  و به اجرای عدالت در همه حال و همه شکل و همه جا دعوت کنند. لذا فلسفه بعثت پیامبران و هدف اصلی آنان، روشنگری نسبت به قوانین عادلانه(کتاب) و قیام توده‌ها (الناس) در سایه قدرت شمشیر(حدید) با مدیریت پیامبران به عنوان مصلحان و رهبران عدالت فراگیر و همه جانبه دانسته شده است.(حدید، آیه 25)
امام صادق (ع)در بیان فلسفه بعثت و هدف رسالت آنان نیز می فرماید : لَم يَبعَثِ اللّه‏ُ نَبيّا قَطُّ اِلاّ بِالبِرِّ وَالعَدلِ؛ خداوند هيچ پيامبرى را جز به نيكى و عدالت بر نينگيخت. (بحارالأنوار، ج 24، ص 292)
امام سجاد (ع)هدف همه قوانین آسمانی را اجرای عدالت دانسته می فرماید:قُلتُ لِعَلىِّ بنِ الحُسَينِ اَخبِرنىِ بِجَميعِ شَرايِـعِ الّدينِ، قالَ: قَولُ الحَقِّ وَ الحُكمُ بِالعَدلِ وَ الوَفاءُ بِالعَهدِ؛ به امام سجّاد (ع)عرض كردم: مرا از تمام دستورهاى دين آگاه كنيد، امام  فرمودند: حقگويى، قضاوت عادلانه و وفاى به عهد. (خصال، ص 113، ح 90)
البته از آنجا که مشکل انسان با عدالت در حوزه عدالت اجتماعی است که از آن به قسط تعبیر می‌شود، در این آیه و نیز آیات دیگر قرآن، فلسفه و هدف بعثت و آموزه‌های وحیانی اسلام، عدالت اجتماعی به دست توده‌های مردم معرفی شده است. 
این بدان معناست که وظیفه اصلی پیامبران، روشنگری و بیان احکام عادلانه و تبیین حقوق به شکل قوانین نوشته شده غیر قابل تغییر و تصرف (کتاب) است تا توده های مردم به دور از هر رنگ و نژاد و دین و مذهب و جنسیت، نسبت به حقوق عادلانه خود آگاه شده و خواهان تحقق و اجرای آن در جامعه شوند. 
رسول اكرم (صلى‏ الله ‏عليه ‏و ‏آله) عدالت در یک ساعت را برابر با هفتاد سال عبادت بر می شمارد و بر آن است که مردم را به عدالت اجتماعی دعوت و تشویق کند، چرا که هدف از عبادت ساختن انسان های متقی و مؤمنی است که بتوانند عدالت را به اجرا در آورند.آن حضرت می فرماید :  عَدلُ ساعَهًْ خَيرٌ مِن عِبادَهًْ سَبعينَ سَنَهًْ قِيامِ لَيلِها وَصِيامِ نَهارِها؛ ساعتى عدالت بهتر از هفتاد سال عبادت است كه شب‏هايش به نماز و روزهايش به روزه بگذرد.(مشكاهًْ‏الانوار، ص 544)
امیرمؤمنان على (ع)نیز عدالت را ترازوی الهی می‌داند که با آن حق و باطل سنجیده و رفتارها و کردار خلق شناخته و ارزشگذاری می‌شود: اِنَّ العَدلَ ميزانُ اللّه‏ِ سُبحانَهُ الَّذى وَضَعَهُ فِى الخَلقِ وَنَصَبَهُ لاِقامَهًْ الحَقِّ فَلا تُخالِفهُ فى ميزانِهِ وَلا تُعارِضهُ فى سُلطانِهِ؛ به راستى كه عدالت ترازو (معيار) خداى سبحان است كه در ميان خلق نهاده و براى برپاداشتن حق نصب فرموده، پس در ترازوى خداوند با او مخالفت نكن و با حكومتش مقابله ننما. (غررالحكم، ج2، ص 508، ح 3464)
اما از آنجا که رسیدن به این هدف نهایی و قیام توده ها برای اجرای عدالت همه جانبه، بسیار سخت است و انسان ها عدالت فراگیر و تحقق آن را آرمانی دست نیافتنی بر می شمارند و به سبب تقدم احساسات خویشاوندی یا منافع شخصی حتی اگر خواهان عدالت در حق دیگران  باشند، علیه خود و خویشان نیستند، می‌بایست نظامی عادلانه هر چند کوچک ایجاد شود و انسان های مؤمن و متقی و تزکیه و تهذیب شده ، زمام امور جامعه را در دست گیرند تا دیگران امکان وقوعی آن را بپذیرند و بدان گرایش یابند. به سخن دیگر، توده‌های مردم،‌ عدالت را دوست می دارند و بدان گرایش دارند، اما نسبت به امکان وقوعی آن تردیدهای جدی روا می‌دارند؛ چرا که می‌بینند که کسانی که باید عدالت را اجرا کنند در مقام عمل و قدرت، از آن سر باز می‌زنند و اجرای آن را نسبت به منافع خود نمی‌پسندند و به سبب احساسات از اجرای آن نسبت به خویشان باز می‌مانند، لذا  توده‌های مردم اجرای عدالت فراگیر و جامع در جامعه را از نظر عادی غیر ممکن می‌شمارند. 
اما خداوند جامعه آرمانی را با مجموعه‌ای از انسان‌های مؤمن و متقی به عنوان امت اسلام در مدینه النبی(ص) ایجاد می‌کند تا شاهدی برای جوامع بشر در امکان بلکه وقوع عدالت فراگیر و جامع باشد. (بقره، آیه 143) خداوند در آیاتی چند به پیامبر(ص) و مؤمنان فرمان و آموزش می‌دهد که چرا و چگونه می توانند عدالت اجتماعی را علیه خود یا خویشان نیز تحقق بخشند. در چگونگی آن به مؤمنان فرمان می دهد که با تقوای الهی و ذکر دائم خداوند و توجه به خشم او نسبت به ظالمان در دنیا و آخرت، منفعت طلبی شخصی و احساسات را کنار نهند و به اجرای عدالت علیه خویش و خویشان بپردازند.(نساء، آیات 135 و 58؛ مائده، آیات 2  و 8؛ حجرات، آیه 9)
خداوند در عمل اجتماعی از حوزه اقتصادی گرفته تا خانوادگی و حریم خصوصی آموزه‌هایی را بیان می‌کند که چگونگی اجرای عدالت علیه خویش و خویشان و دیگران بسادگی می‌تواند عملیاتی و ممکن شود. آموزه‌هایی مانند  اینکه تنها به یک زن بسنده کنند و تعدد زوجات را در پیش نگیرند (نساء، آیه 3)، از کم فروشی و گران فروشی اجتناب کنند (انعام، آیه 152؛ شعراء، آیه 182) از اسراف و تبذیر در مصرف خودداری کنند و راه افراط و تفریط را در پیش نگیرند، یا معاملات صحیح داشته باشند و از معاملات ربوی و مانند آن خودداری کنند و مواردی از این دست. در این راستا همه احکام و آموزه های اسلامی در مقام تبیین رفتار عادلانه و  میانه آن است تا انسان در بهترین وضعیت بتواند مسیر رشدی را در زندگی فردی و اجتماعی بپیماید. 
عدالت اجتماعی ، برترین مصلحت انسان 
بر اساس آیات قرآن، عدالت اجتماعی برترین مصلحت انسان است و حتی کسانی که منفعت شخصی را می جویند لازم است به عدالت به عنوان تنها راه رسیدن به آن توجه کنند و آن را بر هر چیزی مقدم دارند؛ چرا که ظلم و بیداد نمی تواند در بلند مدت منافع مادی و حتی دنیوی آنها را بر آورده کند؛ پس عدالت حتی علیه خود و خویشان همان مصلحت برتری است که باید هر کسی به آن توجه کند و در دام منفعت زودگذر و ناپایدار نیفتد. 
خردمندان جهان به این نکته رسیده‌اند و می کوشند تا به عنوان مصلحت برتر، عدالت را حتی علیه خویش و خویشان به جریان اندازند؛ چرا که منفعت پایدار خود را در اجرای آن می‌ببینند. 
امام على (ع)  در این باره می‌فرماید: اِنَّ فِى العَدلِ سَعَهًْ وَ مَن ضاقَ عَلَيهِ العَدلُ فَالجَورُ عَلَيهِ اَضيَقُ؛ براستى كه در عدالت گشايش است و هر كس عدالت بر او تنگ آيد، بى‏عدالتى بر وى تنگ‌تر خواهد بود. (نهج البلاغه، خطبه 15) با نگاهی به آثاری که خداوند در قرآن برای اجرای عدالت اجتماعی بیان کرده معلوم می‌شود که چرا مصلحت انسان در اجرای کامل عدالت حتی علیه خویش و خویشان است. به عنوان نمونه در آیه 35 سوره اسراء می فرماید که رعايت عدالت در امور اقتصادى، دربر دارنده فرجام نيك براى افراد و جوامع بشری است. در حقیقت اگر جوامع بشری سعادت دنیوی خود را بخواهند باید آن را از طریق عدالت پیگیری کنند و به دست آورند. 
از نظر آموزه‌های قرآنی، عدالت نزدیک‌ترین نماد و نشانه تقوای الهی در بشر است(مائده، آیه 8)؛ چرا که از نخستین احکام عقل عملی، حسن عدل و قبح ظلم است. به این معنا که عقل عملی انسان در هنگام ارزیابی و ارزشگذاری، نخستین ارزشی را که برای امری قائل است، خوبی عدالت و بدی ظلم و ستم 
است. 
بنابراین کسی که می خواهد گام نخست تقوا را بردارد باید به نخستین حکم از احکام عقل عملی یعنی عدالت پایبند باشد تا در گام دیگر به اموری چون حسن صداقت و راستگویی و حسن وفای به عهد و پیمان و مانند آن برسد.  امام صادق (ع) هنگامی که به نیازهای اجتماعی بشر توجه می دهد، عدالت را در ردیف سه امر ارزشمندی قرار می‌دهد که باید به عنوان نیازهای مردم بدان توجه شد که به یک معنا سعادت انسان را رقم می‌زند؛ چرا که آرامش و آسایش در سایه عدالت همان خوشبختی است که انسان‌ها در اندیشه آن، جامعه را ساخته اند و انگیزه زندگی و حرکتی آنان است، 
امام صادق(ع) می‌فرماید: ثَلاثَةُ اَشياءَ يَحتاجُ النّاسُ طُرّا اِلَيها: اَلامنُ وَالعَدلُ وَالخِصبُ ؛ سه چيز است كه همه مردم به آنها نياز دارند: امنيّت، عدالت و آسايش. 
(تحف العقول، ص 320)
اجرای عدالت در حوزه قدرت 
اجرای عدالت علیه خود و خویشان به دلایلی چون تقدم منفعت و یا احساسات و عواطف بر عقلانیت و عقل عملی دشوار است؛ این معنا نسبت به کسانی که در قدرت هستند سخت‌تر است؛ چرا که قدرت و تسلط انسان بر دیگران خود مانع جدی در سر راه اجرای عدالت است و وقتی این مساله با منفعت شخصی و احساسات نسبت به خویشان تقویت شود؛ اقامه عدالت بسیار سخت‌تر خواهد شد.از این رو  پيامبر(ص) به زمامداران و اولیای امور مسلمانان هشدار می دهد که در قدرت مواظب باشند تا بیرون از عدالت حرکت نکنند؛ اگر چنین اتفاقی بیفتد و زمامدار تقوا پیشه گیرد، ضمن آنکه از آثار اجتماعی و دنیوی و مادی آن سود خواهد برد، این عمل موجب افزایش محبوبیت زمامدار عادل می‌شود: مَن وَلىَ مِن اُمورِ المُسلِمينَ شَيئا فَحَسُنَت سيرَتُهُ رُزِقَ الهَيبَهًْ فى قُلوبِهِم… وَ اِذا عَدَلَ فيهِم مُدَّ فى عُمُرِهِ ؛ هركس اداره بخشى از امور مسلمانان را بر عهده بگيرد و رفتارش خوب باشد، در دل‏هاى آنان هيبت مى‏يابد... و اگر در ميان آنان به عدالت رفتار كند، عمرش افزون مى‏گردد.( ذيل تاريخ بغداد ، ج 2، ص 136، ح 419) از نظر پیامبر(ص) اگر عدالت از همه پسندیده است ولی حاکمان باید در این مساله بیشتر توجه داشته باشند،‌ چرا که مردم به عدالت حاکمان نیازمندتر هستند و اصولا جامعه به امراء و حاکمان خود می‌نگرد و از آنان الگو می‌گیرد. پيامبر(ص) می‌فرماید: اَلعَدلُ حَسَنٌ وَلكِن فِى الامَراءِ اَحسَنُ؛عدالت نيكو است؛ اما از دولتمردان نيكوتراست. (نهج الفصاحه، ح 2006)
امام على (ع) حفاظت و پایداری حکومت را بر پایه عدالت دانسته می‌فرماید : مَن عَمِلَ بِالعَدلِ حَصَّنَ اللّه‏ُ مُلكَهُ؛ هر كس به عدالت رفتار كند، خداوند حكومتش را حفظ خواهد كرد. (غررالحكم، ج5، ص 355، ح 8722)
اجرای عدالت در حق خویش و خویشان و دشمنان 
اجرای عدالت در حق دشمنان و رواداشتن انصاف که شاخه‌ای از عدالت است، سخت‌تر است. از این رو امام على (ع) در بیان چگونگی اجرای عدالت به عدالت نسبت به دشمنان توجه بیشتری می‌دهد و می‌فرماید:وَابذُل... لِلعامَّةِ بِشرَكَ وَمَحَبَّتَكَ وَلِعَدُوِّكَ عَدلَكَ وَإِنصافَكَ؛ گشاده‏رويى و دوستى‏ات را براى عموم مردم و عدالت و انصافت را براى دشمنت به‌كار گير. (خصال، ص147، ح178) رسول اكرم (ص) یک قاعده طلایی از مفهوم دقیق عدالت بیان می‌کند که می تواند در شناخت و چگونگی اجرای عدالت در زندگی ما مفید و سازنده باشد. آن حضرت می‌فرماید : اَعدَلُ النّاسِ مَن رَضِىَ لِلنّاسِ مايَرضى لِنَفسِهِ وَكَرِهَ لَهُم ما يَكرَهُ لِنَفسِهِ؛ عادل‌ترين مردم كسى است كه براى مردم همان را بپسندد كه براى خود مى‏پسندد و براى آنان نپسندد آنچه را براى خود نمى‏پسندد. (نهج الفصاحه، ح 340) آن حضرت همچنین می‌فرماید: مَن صاحَبَ الناسَ بالَّذى یُحِبُّ اَن یُصاحِبُوهُ کانَ عَدلاً؛ هر که با مردم چنان رفتار کند که دوست دارد آنها با او آن‌گونه رفتار کنند، عادل است.(کنزالفوائد،ج۱ص۱۶۲) 
امام على (ع) نیز می فرماید: أَنصِفِ النّاسَ مِن نَفسِكَ وَأَهلِكَ وَخاصَّتِكَ وَمَن لَكَ فيهِ هَوىً وَاعدِل فِى العَدُوِّ وَالصَّديقِ؛ خودت و خانواده‏ات و نزديكانت و كسانى كه به آنان علاقه دارى، با مردم منصفانه رفتار كنيد و با دوست و دشمن به عدالت رفتار نمایید.(غررالحكم، ج2، ص210، ح2403)  امام صادق (ع) کسی که دیگران را به عدالت می‌خواند ولی خود از آن غافل است انسانی بدبخت در روز قیامت معرفی می‌کند و می فرماید: اِنَّ مِن اَعظَمِ النّاسِ حَسرَهً یَومَ القِیامَهِ، مَن وَصفَ عَدلاً ثُمَّ خالَفَهُ اِلَى غَیرِه؛ پشیمان‌ترین شخص در روز قیامت، کسى است که براى مردم از عدالت سخن بگوید، اما خودش به دیگران عدالت روا ندارد.(وسائل الشیعه،ج15، ص 295)
جایگاه ارزشی عدالت نسبت به ارزش‌های دیگر 
عدالت اجتماعی در جایگاه برتر است؛ چنانکه گفته شد ،نخستین حکم عقل عملی حکم به خوبی عدالت و زشتی ظلم است. بنابراین، همان گونه که عقل، نخستین جایگاه ارزشی را نسبت به امور ارزشمند دیگر، به عدالت می‌دهد، آموزه های وحیانی نیز این معنا را تایید و امضا می‌کند. از این رو در هنگام مقایسه، در آیات و روایات به مساله برتری ارزشی عدالت توجه داده می‌شود و مردمان بدان ترغیب و تشویق می‌شوند. 
امیرمؤمنان على (ع) با اشاره به جایگاه ارزشی عدالت نسبت به امور دیگر ارزشی، جملات بسیاری دارد. گاه ایشان عدالت را با احسان می‌سنجد و گاه دیگر با اموری چون شجاعت مقایسه می‌کند تا ارزشمندی عدالت را نسبت به آنها بیان کند. آن حضرت می فرماید : اَلعَدلُ أَفضَلُ مِنَ الشَّجاعَةِ لأَنَّ النّاسَ لَوِاستَعمَلُوا العَدلَ عُموما فى جَميعِهِم لاَستَغنَوا عَنِ الشَّجاعَةِ؛ عدالت بهتر از شجاعت است زيرا اگر مردم همگى عدالت را درباره همه به‌كار گيرند از شجاعت بى‌نياز مى‌شوند. (شرح نهج البلاغه، ج20، ص333، ح816)
آثار اجرای عدالت اجتماعی 
با نگاهی به آنچه گذشت می توان آثار و برکات آن را به دست آورد. اما برای  اینکه درک درست‌تر و کامل‌تری از ارزش و اهمیت عدالت اجتماعی داشته باشیم، بخشی از سخنان معصومان (ع) را درباره عدالت اجتماعی و آثار و کارکردهای آن در زندگی دنیوی و اخروی و نیز مادی و معنوی بیان کنیم. 
امام على (ع) عدالت را عامل پیروزی و نجات دانسته و می فرماید: اِجعَلِ الدِّينَ كَهفَكَ وَالعَدلَ سَيفَكَ تَنجُ مِن كُلِّ سوءٍ وَتَظفَر عَلى كُلِّ عَدُوٍّ؛ دين را پناهگاه و عدالت را اسلحه خود قرار ده تا از هر بدى نجات پيدا كنى و بر هر دشمنى پيروز شوی.(غررالحكم، ج2، ص 221، ح 2433)
عمل به تقوا عامل اصلی بهره مندی انسان از مواهب طبیعی زمین و دنیاست؛ چرا که با تقوا برکات زمین و آسمان فرو می آید و انسان ها رنگ آسایش و آرامش نسبی و پایدار را در زندگی دنیا می توانند ببینند و از آن بهره ببرند.(اعراف، آیه 96)
پس اگر کسی به نماد اصلی تقوای الهی در زندگی یعنی عدالت پایبند باشد، بهره مند از تمتعات مادی دنیوی خواهد شد. امام صادق (ع)دراین باره می فرماید: اِنَّ النّاسَ يَستَغنونَ اِذا عُدِلَ بَينَهُم وَ تُنزِلُ السَّماءُ رِزقَها وَ تُخرِجُ الارضُ بَرَكَتَها بِاِذنِ اللّه‏ تَعالى ؛ اگر در ميان مردم عدالت برقرار شود، همه بى‏نياز مى‏شوند و به اذن خداوند متعال آسمان روزى خود را فرو مى‏فرستد و زمين بركت خويش را بيرون مى‏ريزد. (كافى، ج 3، ص 568، ح 6)
رسول اكرم (ص) نیز می فرماید: اِذا حَكَموا بِغَيرِ عَدلٍ اِرتَفَعَتِ البَرَكاتُ؛ هنگامى كه به غير عدالت حكم كنند، بركت‏ها از بين مى‏روند. (معدن الجواهر، ص 73)
از نظر آموزه‌های اسلامی، پرهیز از ظلم اجتماعی یکی از عوامل دستیابی به مقام اخوت دینی و بهره مندی از عدالت و آثار آن است. پيامبر(ص) می فرماید: مَن عامَلَ النّاسَ فَلَم يَظلِمهُم وَحَدَّثَهُم فَلَم يَكذِبهُم وَ وَعَدَهُم فَلَم يَخلِفهُم فَهُوَ مِمَّن كَمُلَت مُرُوءتُهُ وَ ظَهَرَت عَدالَـتُهُ وَ وَجَبَت اُخُوَّتُهُ وَحَرُمَت غيبَتُهُ؛ هر كس در معاشرت با مردم به آنان ظلم نكند، دروغ نگويد و خلف وعده نکند، جوانمردي اش كامل، عدالتش آشكار، برادرى با او واجب و غيبتش حرام است.(خصال، ص 208، ح 28) از آثار برقراری عدالت افزون بر امنیت و آسایش و رفاه،‌ آرامش روحی و روانی افراد جامعه است. کسی که عدالت می ورزد هم خود و هم دیگران به آرامش می رسند. فاطمه زهرا (س) به این اثر عدالت توجه می دهد و می فرماید: فَرَضَ اللّه‏ُ... العَدلَ تَسكينا لِلقُلوبِ؛ خداوند عدالت را براى آرامش دل‏ها واجب كرد. (علل الشرايع، ج1، ص 248، ح 2)