سالگرد شهادت دکتر مصطفی چمران
نمونه جهاد هنرمندانه و بیهیاهوی مردان خدا
دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان
«... من از جبلعامل آمدهام، سرزمینی که ابوذر غفاری، صدیق پیامبر بزرگ برای اولین بار اسلام راستین را به مردم آن منطقه تبلیغ کرد و مسجدی برای عبادت خدا بنا نمود... من از جبلعامل آمدهام که در دوران ۱۴۰۰ ساله تاریخ اسلام همیشه مظلوم بوده است... من نماینده محرومین و مستضعفان جنوب لبنان هستم که همهروزه زیر آتش توپخانه سنگین و بمبهای هواپیماهای اسرائیل میسوزند... من آمدهام که فریاد ضجه آلود شیعیان لبنان را در زیر آسمان بلند ایران طنینانداز کنم...»1
این جملات بخشی از دلنوشتههای شهید دکتر مصطفی چمران است؛ او که با پیروزی انقلاب اسلامی به عشق امام خمینی و پیوستن به امواج خروشان ملت، عازم ایران شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی، چمران از سنگر لبنان به سنگری دیگر یعنی وطن خودش که 23 سال از آن دور بود، بازگشت. او بنا به توصیه حضرت امام در ایران ماند و به تربیت اولین گروه از پاسداران انقلاب پرداخت.
شهید چمران به عنوان معاون نخستوزیر در امور انقلاب منصوب شد، اما باز هم از آسودگی و آرامش دفتر کار و اداره گذشت و با روشن شدن نخستین آتشهای تجزیهطلبی در کردستان راهی این دیار شد. ابتدا بر این باور بود که مسائل با مذاکره قابل حل است و روزها با طبقات و اقشار مختلف مردم کرد در مریوان به صحبت نشست و با سران کرد مذاکره کرد و حتی به توافقاتی هم دست یافت، اما به تدریج متوجه شد که سرنخ آشوبها و شورشها در دست گروهکهای وابستهای است که از کار دهها ساله صهیونیستها و نفوذ سیاسی و نظامیشان در آن منطقه حاصل آمدهاند.
اولین میدان جهاد در کردستان
خطیرترین میدان نبرد چمران و یارانش در جریان محاصره پاوه توسط ضد انقلاب در اواخر مرداد 1358 بود. مقاومت شگفتانگیز دکتر چمران و اصغر وصالی و یارانشان در برابر ارتشی از ضدانقلاب ، یکی از ماندگارترین حماسههای تاریخ ایران را رقم زد. ضدانقلابیون از همه سوی، پایگاه سپاه را محاصره کرده و آن را هدف انواع و اقسام گلولهها و خمپارهها و آرپیجی قرار داده بودند. شهید چمران آن لحظات و صحنه را چنین توضیح داده است:
«... صبح روز 27/5/1358 بر بالای دیوار خانه پاسداران ایستاده بودیم و به شهر مینگریستیم و گلوله از هر طرف همچنان میبارید. یکباره فریاد اللهاکبر پاسداران به هوا بلند شد، پرسیدم مگر چه شده است؟ گفتند امام خمینی اعلامیهای صادر کرده است... اعلامیهای تاریخی که اساس بزرگترین تحولات انقلابی کشور ما به شمار میرود. اعلامیهای که سرنوشت کردستان و ایران را دگرگون کرد. انقلابیترین اعلامیهای که از بزرگمردی هشتادساله، بدون آنکه دروس نظامی خوانده باشد و استراتژی نبرد را بداند و یا در تاکتیکهای نظامی تجربه داشته باشد، صادر شده است. امام خمینی فرماندهی کل قوا را به دست میگیرد و فرمان میدهد که ارتش باید در عرض بیستوچهار ساعت خود را به پاوه برساند و ضدانقلاب را قلع و قمع کند...»2
برای دکتر چمران باورکردنی نبود غائلهای که با همه آن تعاملها و مذاکرات و مقاومتها و ایثارگریها، نتوانست به نقطه مطلوب برسد، چگونه با یک پیام و یک فرمان از صدها کیلومتر آنسوتر، کارش تمام شد. پیامی از جنس همان پیامهایی که طومار رژیم 2500 ساله شاهنشاهی را در هم پیچید.
دکتر چمران این واقعه تاریخی را «معجزه» خواند و در بخشی از پیامش به همین مناسبت با دستخط خود نوشت:
«... معجزهای رخ داد، آنچنان کوبنده و زیر و روکننده که برای هیچکس قابل تصور نبود، همانگونه که چند ماه پیش یک چنین معجزه عجیبی به وقوع پیوست و انقلاب پرافتخار ایران را پیروز کرد. فرمان امام صادر شد، به کوهها و درهها و دشتها لرزه انداخت، پاسداران از جان گذشته با فریاد اللهاکبر میخروشیدند و زمین و زمان و آسمان لبیک میگفتند، چه معجزهای که فقط از مردان برانگیخته خدا میسر است و بس... فقط یک قدرت روحی بزرگ در یک ابَرمرد تاریخ قادر است چنین معجزهای کند...»3
و اینگونه چمرانِ خمینی شد
به نظر میآید اینچنین همه سیر تحول فکری و تجربیات مبارزاتی شهید چمران در طول حدود ۳۰ سال، به نقطه تعیینکنندهای رسید. تجربیاتی که از مرداد ۱۳۳۲و فعالیت در نهضت مقاومت ملی شروع شد تا بعد از آن در خارج کشور و انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و حضور در «ناسا» و شرکت «بِل» و سپس مهاجرت به لبنان و بنیانگذاری جنبش امل در کنار امام موسی صدر و بعد از آن، حضور در ایران و دولت بازرگان و... اینک همه آن مسیر تحوّل، پس از ۴۸ ساعت محاصره پاوه و با آن پیام تاریخی امام به نقطه اوج خود رسیده بود.
دکتر چمران پس از حماسه پاوه به واقع چمرانِ امام خمینی شد. یادداشتها و مکتوبات وی پس از آن واقعه که در کتابی به نام «کردستان» جمعآوری شد و به چاپ رسید، مصاحبههای متعددش چه درباره کردستان و چه درباره جنگ تحمیلی که تصاویرش نیز موجود است و قطعات عارفانهاش، همه و همه نشان از همان دکتر چمرانی دارد که لحظه به لحظه بیشتر و بیشتر در مسیر «شدن»، قدم برداشت.
دکتر چمران پس از غائله کردستان از سوی حضرت امام به وزارت دفاع منصوب شد. او به عنوان وزیر دفاع، برای تغییر و تحول ارتش از یک نظام طاغوتی به یک ارتش انقلابی، به یک سلسله برنامههای وسیع بنیادی دست زد که پاکسازی ارتش و پیاده کردن برنامههای اصلاحی از آن قبیل بود.
دکتر مصطفی چمران در عین اینکه از سوی امام امت مورد اعتماد و اطمینان قرار داشت، در میان مردم هم محبوب بود، چنان که در انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی از طرف مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد و برکرسی وکالت ملت نشست.اما علیرغم نمایندگی مردم در مجلس، بازهم کرسی عافیت را رها کرد و به جبههها شتافت.
دکتر چمران به همراه آیتالله خامنهای ستاد جنگهای نامنظم را تشکیل دادند و عملیات متعدد سنگین و متهورانهای علیه نیروهای بعثی در جبهه جنوب، سازمان دادند. این در شرایطی بود که در آن زمان دکتر چمران به همراه آیتالله خامنهای، نماینده حضرت امام در شورای عالی دفاع هم بود و انجام انبوهی از کارهای ستادی، دلایل قابل قبولی برای ماندنش در تهران محسوب میشد؛ اما چمران وقتی از ناحیه پا هم مجروح شد، چند روزی را بیشتر در بیمارستان و سپس در تهران دوام نیاورد که آن هم تنها برای دیدار حضرت امام بود و بلافاصله با همان تن مجروح راهی جبهه شد.
رها کردن آسایش در غرب و هجرت به لبنان
چنینگریز از آسودگی و راحتی، در زندگی شهید دکتر مصطفی چمران سابقهای دیرینه داشت. از همان زمان که به عنوان یکی از معدود کارشناسان برجسته فیزیک پلاسما در دنیا، آزمایشگاه معروف بِل (یکی از عظیمترین مؤسسات پژوهشی آمریکا) و آزمایشگاه پیشرانه جت ناسا NASA را رها کرد و به مصر و لبنان رفت. چراکه در جنگ شش روزه ژوئن 1967، کشورهای مسلمان منطقه غرب آسیا شکست سختی خورده بودند و اسرائیل سرزمینهای دیگری از این کشورها را به اشغال خود درآورده و دارای موقعیت قویتری در منطقه شده بود.
چمران در مصر دوران جمال عبدالناصر اولین پایگاههای آموزش مبارزه مسلحانه علیه اسرائیل را ایجاد کرد و ضمن آموزش به جوانان مسلمان، خود نیز سختترین دورههای چریکی را همراه خبرهترین کماندوها و چریکهای عرب گذراند. شاید بارقههایی از آن دوره سخت آموزش چریکی در مصر را شهید چمران در جنگ پاوه و نبرد سوسنگرد نشان داد که چگونه به همراه معدودی از یارانش در مقابل فوجی از دشمن مقاومت کرد و همه آنها را به عقب راند یا تسلیم نمود.
شهید چمران در لبنان هم ایجاد پایگاههای آموزش نظامی را ادامه داد و به همراه امام موسی صدر، مقاومت علیه اسرائیل را تحت عنوان «جنبش امل» بنیان گذاشت که در واقع زمینهها و ریشههای حزبالله امروز لبنان محسوب میشود. حماسههایی که چمران و جنبش مقاومت شیعیان لبنان علیه نیروهای اشغالگر صهیونیستی خلق کردند، در برگ برگ خاطرات و تاریخ مردم این کشور و تاریخ مبارزات آزادیخواهان جهان باقی مانده است.
شهید چمران در جنبش امل و دوران حضورش در جنوب لبنان علاوهبر نبرد علیه صهیونیستها و فالانژها، به سر و سامان دادن و تربیت و آموزش بچههای جنوب لبنان هم همت گمارد و با ایجاد مدارس مختلف، سطح علمی و سواد آنها را هم ارتقا داد. تأمین پزشک و درمانگاه و امکانات بهداشتی و درمانی برای مردم جنوب لبنان از دیگر خدمات شهید دکتر چمران برای مردم محروم جنوب لبنان بود.
... و سحرگاه شهادت
در سحرگاه سی و یکم خردادماه 1360 پس از اینکه ایرج رستمی فرمانده منطقه دهلاویه به شهادت رسید، دکتر چمران به سوی منطقه حرکت کرد. همه یارانش هنگام خروج از ستاد با او وداع میکردند... به طرف سوسنگرد به راه افتاد. در بین راه آیتالله اشراقی و تیمسار فلاحی را ملاقات کرد، برای آخرین بار یکدیگر را بوسیدند و از آنها جدا شد و در منطقه دهلاویه به قربانگاه رسید. همه رزمندگان را در کانالی پشت دهلاویه جمع کرد و با صدایی محزون و گرفته از غم فقدان رستمی گفت: «خدا رستمی را دوست داشت و برد و اگر ما را هم دوست داشته باشد، میبرد»
سخنش تمام شد، با همه رزمندگان خداحافظی و دیده بوسی کرد، به همه سنگرها سرکشی نمود و در خط مقدم، در نزدیکترین نقطه به دشمن، پشت خاکریزی ایستاد... آتش خمپاره که از اولین ساعات بامداد شروع شده بود و علاوه بر رستمی شهدای دیگری نیز برجای گذارده بود، باریدن گرفت و یکی از خمپارهها در اطراف او به زمین خورد و ترکش آن به پشت سرش اصابت کرد و او را به شهادت رساند.
امام خمینی در بخشی از پیام خود در سوگ شهادت دکتر چمران نوشتند:
«... هنر آن است که بیهیاهوهای سیاسی و خودنماییهای شیطانی برای خدا به جهاد برخیزد و خود را فدای هدف کند نه هوا و این هنر مردان خداست. او (دکتر چمران) در پیشگاه خدای بزرگ با آبرو رفت، روانش شاد و یادش بخیر...»
_______________________________
1- لبنان – شهید دکتر مصطفی چمران – بنیاد شهید چمران – چاپ هفتم – اردیبهشت ۱۳۸۹ – صفحه ۱۶ تا ۱۹
2- کردستان- شهید دکتر مصطفی چمران-صفحه 81 3- همان- صفحه 83