kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۹۵۲۴
تاریخ انتشار : ۱۶ خرداد ۱۴۰۳ - ۲۲:۱۷

فعال اصلاح‌طلب: شرط‌گذاری انتخاباتی برای شورای نگهبان اشتباه است (خبر ویژه)

یک فعال اصلاح‌طلب می‌گوید تعبیر مشارکت مشروط در انتخابات از سوی برخی اصلاح‌طلبان، اشتباه است.
 
 
 
محمد قوچانی مدیر مجله آگاهی نو  به جماران گفت: دوستان اصلاح‌طلب ما برخلاف انتخابات مجلس دوازدهم که خیلی دور نیست  وارد صحنه شده‌اند و از تحریم انتخابات عبور کردند که اتفاقی بسیار خوب بود. من فکر می‌کنم که اگر  آقای خاتمی می‌دانست که ممکن است یک انتخابات زودرسی امسال انجام شود احتمالا در انتخابات مجلس دوازدهم رای می‌دادند. اما کسی از این موضوع اطلاعی نداشت. جبهه اصلاحات این هفته باید تصمیم‌گیری کند و به این سه نکته هم توجه کند.
نخست آنکه هرگونه تعیین نامزدها و اینکه تصمیم‌گیری کنیم پیش از اینکه شورای نگهبان اعلام نظر کند،‌ به نظر من نوعی اشتباه استراتژیک است. یعنی حمایت جبهه اصلاحات از برخی نامزدها نه تنها شانس آنها را در حاکمیت برای تأیید صلاحیت افزایش نمی‌دهد، بلکه این امکان را کاهش هم می‌دهد. بهتر است که جبهه اصلاحات صبر و تامل کند تا ببیند که امکان نامزدی برای چه افرادی وجود دارد و چقدر این امکان به پیشبرد تفکرات و گفتمان اصلاحات و نه الزامات تشکیلات،‌ کمک می‌کند. سند راهبردی جبهه اصلاحات خلاف این بود. من منتقد این سند هستم. فکر می‌کنم که سند راهبردی اشتباه می‌کند.
نکته دوم آن است که نباید فکر کنیم با کلمه «مشارکت مشروط»، نظام را وادار خواهد کرد که به ما امتیاز دهد. فکر می‌کنم که عبارت مشارکت مشروط امتحان خود را در انتخابات قبلی پس داده و این‌جا اشتباه است. البته من طرفدار رقابت معنی‌دار هستم؛ اگر نامزدی وجود نداشته باشد طبیعتا من نمی‌توانم به نامزد مطلوبم رأی دهم، یعنی به هر حال من قرار نیست به زاکانی،‌ قالیباف،‌ جلیلی و پ... رأی دهم. این امری بدیهی و منطقی است، اما تأکید بر این عبارت و تبدیل آن به شرط حتما مشکلی اساسی ایجاد می‌کند.
مشکل سوم درباره طرح موضوعی با عنوان «نامزد نیابتی یا اصالتی» است. ما تقریبا هیچ نامزد اصالتی نداریم. اگر منظور از نامزد اصالتی آن است که حتما فرد عضو یک حزب یا تشکیلات اصلاح‌طلب باشد با توجه به اینکه من تاکید کردم که این انتخابات باید انتخاباتی ملی باشد و ما نیازمند گذار از وضعیت بحرانی هستیم به نظرم در شرایط ناپختگی احزاب سیاسی ما نوعی بدسلیقگی است. ما باید ملی فکر کنیم نه قبیله و فرقه‌ای.
در حال حاضر جبهه اصلاحات 31 حزب دارد. در یک کشور با رویکرد منطقی و درست اگر حزبی واحد داشتیم که سازو کار آن درون خودمان بود و به یک نامزد می‌رسیدیم می‌توانستیم خیلی محکم با حاکمیت گفت‌و‌گو کنیم، اما متأسفانه ما چنین حزب واحدی نداریم. به نظر من حالا که جبهه اصلاحات دیر آمده، اما نباید عجله کند. تعجیل برای این مرحله حیاتی و سرنوشت‌ساز ما را به سرنوشت انتخابات 1384 دچار می‌کند. در انتخابات آن سال به جبهه مشارکت اجازه داشتن نامزدی جداگانه داده شد، هموطنان آذری زبان،‌ مجمع روحانیون مبارز و حزب کارگزاران هر یک نامزدی جداگانه داشتند. 
قوچانی که حزب متبوعش از جهانگیری حمایت می‌کند، همچنین درباره تقسیم‌بندی نامزدها گفته است: در برآوردی که دارم، ۵ نوع نامزد پیش روی ما هستند. دسته اول، «نامزدهای آرمانی» جریان اصلاح‌طلب و میانه‌رو. دسته بعدی، «نامزدهای تخیلی» هستند. نظام سیاسی این را قبول نمی‌کند. قسمت سوم به «نامزدهای تمرینی» اختصاص دارد. افرادی که می‌آیند تا تنور انتخابات را گرم کنند. آقایان عارف و صدر چنین وضعیتی دارند. در گذشته دکتر معین چنین وضعیتی داشت. گروه چهارم، «نامزدهای تشکیلاتی» هستند. مثلا کارگزاران بگوید آقای محسن‌هاشمی و اتحاد ملت آقای ظفرقندی را معرفی کند. این مورد از نظر حزبی  بسیار مطلوب است و در یک دموکراسی تمام عیار حزبی باید همین سیستم پیاده‌ شود. اما از نظر ملی در این شرایط خویش خواهانه است. گروه پنجم، «نامزدهای واقعی» هستند. در شرایط کشور، باید به دنبال  نامزدهای  واقعی باشیم. نامزدهایی که می‌توانند رقابت جدی و ملی در کشور به وجود بیاورند. در طول زمان با ثبت‌نام‌ها این نامزدها مشخص می‌شوند و باید مکانیزمی در مجموعه اصلاح‌طبان برای انتخاب آن شکل بگیرد. اصلاح‌طلبی محدود در جبهه اصلاحات نیست. مجموعه سه ضلعی اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان و اصولگرایان میانه‌رو باید به یک جمع‌بندی برسند که دوباره به حوادث سال ۸۴ دچار نشویم.