نگاهی به معیارهای دو گانه رسانهای
تصویر یک تناقض در شبکههای خبری دنیا
سیاوش رسولی
یکی از محورهای بسیاری از رسانههای غربی در ماههای اخیر، مسئلهای به نام حقوق بشر در ایران است! برنامههایی که براساس گزارشهای احمد شهید تدارک دیده میشوند. احمد شهید این گزارشها را خیلی سریع و گاهی به صورت هفتگی انتشار میدهد و معمولا با آمارها و توصیفهایی که در حقیقت ماجرا وجود دارد بسیار تناقض دارند. اما آنچه جای تأمل دارد، موج رسانهای برآمده از این گزارش هاست. نکته مهم این است که معمولا بزرگترین جنایتهای ضدبشری توسط کشورهای غربی صورت میگیرد و همچنین بالاترین آمار نقض حقوق بشر در کشورهای عربی متحد دولتهای غربی اتفاق میافتد. به طور مثال، حکومت آل سعود و برخی دیگر از رژیمهای مشابه آن در طول سال به طور دائم اقدام به اعدامهای وحشتناکی همچون گردن زدن آن هم به دلایل واهی میکنند. همچنان که در این کشورها زنها حتی حق رانندگی هم ندارند و بسیاری از آنها برای رسیدن به این خواست خود کمپین مبارزاتی تشکیل میدهند. اما اینکه همه رسانههای دنیا بدون توجه به این مسائل ایران را مرکز هدف خود قرار دادهاند جای سوالات بسیاری دارد؟
مخاطب در فضای ایزوله
یک کارشناس رسانه و مدرس دانشگاه در این باره میگوید: به طور کلی تمرکز رسانهای شدید روی یک موضوع، همیشه برای خالی کردن ذهن مخاطب از دیگر موضوعات صورت میگیرد.
پیام بخشی افزود: در واقع این رسانهها با ایجاد موج رسانهای گسترده، ایران را مرکز ثقل قرار میدهند تا نقطه بحرانی فکر مخاطب روی این مسئله شکل بگیرد. در واقع هدف اصلی تبدیل حاشیهها به اصل است. یعنی آنها در کنار مسئله هسته ای، روی موضوع حقوق بشر در ایران تمرکز کردهاند تا از آن به عنوان یک اهرم فشار روانی استفاده کنند. به این صورت که مخاطب را در فضای ایزوله شدهای قرار میدهند که از ایران یک تصور خاص برای خود میسازد.
وی میافزاید: فشار این رسانهها در این باره تا اندازهای است که برخی از گردشگران اروپایی وقتی به ایران آمده و وضعیت زنان و جامعه را میبینند به این اذعان میکنند که تصوری که برایشان از ایران به وجود آمده بود کاملا اشتباه است.
تصویرسازی منفی با چاشنی تداعی
اما این تاکتیک روانی خاص در رسانههای غربی چه اهدافی را دنبال میکند؟
پیام بخشی، درباره این تاکتیکها، روی مسئله تصویرسازی تاکید میکند و میافزاید: مسئله تصویرسازی در این باره در واقع ایجاد نوعی تداعی واژه است. یعنی این رسانهها آن چنان بار روانی سنگینی را روی مخاطب خود به وجود میآورند که مخاطب به محض شنیدن نقض حقوق بشر خیلی زود یاد ایران بیفتند. در واقع این رسانهها بهتدریج تلاش میکنند تا فضایی را به وجود بیاورند که نام ایران برابر با مسئله هستهای به علاوه نقض حقوق بشر باشد. برای این کار هم آنها یک فضای سنگین رسانهای به وجود میآورند که در آن ذهن مخاطب از نوع نگرش دیگری به ایران و یا به تعبیری هر گونه نظر مثبتی به جامعه و درون ایران تهی میشود و با این خبرها و تصویرهایی که این رسانهها به وجود میآورند پر میشود.
فیلترینگ صحنههای اعدام
خدمات ویژه یوتیوب به متحدین غرب
صحبتهای این کارشناس در حالی است که بسیاری از این رسانهها با چشم پوشی کامل درباره آن چه در مسئله حقوق بشر در برخی کشورهای منطقه میگذرد رفتار دوگانهای از خود به نمایش گذاشته اند.
پیام بخشی درباره این تناقض میگوید: طبیعی است که این رسانهها به ابزارهای سیاسی تبدیل شدهاند که هرجا لازم باشد موضوعی را برجسته میکنند و هر جا که از سوی بالادست به آنها دستوری داده شود از یک موضوع هرچقدر بزرگ هم باشد چشم پوشی میکنند. طبق آمارها و گزارشها تنها یک دهم اعدامهایی که در کشورهای همسو با غرب صورت میگیرد روی یوتیوب قرار میگیرد. یعنی در بسیاری از مواقع به درخواست خود این دولتها و یا تصمیم این سایتها، فیلمهای گردن زدن، قطع کردن و یا شلاقها در ملا عام که در برخی کشورهای عربی متحد با غرب بسیار زیاد به اجرا گذاشته میشود از این رسانهها حذف میشود.همچنین که شما در شبکه بیبی سی بارها تصاویر اعدامهایی که در ایران شاکی خصوصی دارند و به دلیل قصاص اعدام میشوند را مشاهده میکنید اما خبری از اعدامهای گسترده و بحرانهای حقوق بشری در کشورهای عربی متحد انگلیس در بیبی سی نیست.
تفسیرهای جهتدار برای هدایت افکار عمومی
در این بین برخی از این میگویند که اختلاف نوع پوشش خبری مسئله حقوق بشر در بین ایران وکشورهای عربی منطقه از چندین جهت در این رسانهها رخ میدهد. آنچنان که حتی این موضوع در تحلیل کارشناسان برنامههای این رسانهها هم عیان شده، به شکلی که مخاطب در بسیاری مواقع از این تناقض گسترده و تفاوت آشکار شگفت زده میشود.
پیام بخشی،استاد دانشگاه وکارشناس رسانه در این باره خاطرنشان میکند: در بسیاری از اوقات کارشناسانی که در شبکههایی همچون بیبی سی، سی ان ان، رویترز حاضر میشوند و در باره موضوع نقض حقوق بشر در ایران صحبت میکنند، اعدام در کشورهای عربی را ناشی از اجرای احکام داخلی میدانند اما در مورد ایران آن را غیرانسانی میخوانند. این تحلیلها کاملا جهتدار مطرح میشود، آن چنان که مخاطب احساس میکند که تنها در خاورمیانه این ایران است که اعدام میکند.برای آنها دلیل اعدامها در ایران مهم نیست بلکه اصل تخریب است. چرا که همه میدانند که اعدامها در ایران به دلیل قاچاق مواد مخدر یا قتل عمد صورت میگیرد. اعدامهایی که درآنها،مجرم شاکی خصوصی دارد و دولت باید در مقابل شاکی خصوصی پاسخ گو باشد.
تمام این مسائل در حالی مطرح میشود که در ایران اعدام در ملاعام در موارد خاص است و آن هم به شیوهای مشخص که در سراسر دنیا وجود دارد اما در بسیاری از کشورهای منطقه شلاق،زدن گردن، قطع انگشت به رویه عادی تبدیل شده است.
پیام بخشی با اشاره به بمباران ذهنی مخاطب دراین رسانهها تاکید دارد: در بسیاری از این رسانهها اصلا به این مسئله حتی اشاره نمیشود که در کشورهای متحد غرب، یک شهروند به دلیل توهین به پادشاه گردن زده میشود. حتی برخی مواقع از کارشناسی استفاده میکنند که خود تابعیت همان کشور را دارد! این مسئله مثل یک شوخی بزرگ به نظر میرسد.
پیام بخشی،استاد دانشگاه و کارشناس رسانه میافزاید: در این رسانهها هر گونه تخفیف کوچکی درباره مسائل مجازاتها در کشورهای عربی،به صورت گستردهای برجسته میشود و آن یک گام به جلو خوانده میشود! مثلا اگر تغییرات کوچکی در قانون گردن زدن به وجود میآید این رسانهها سریع از آن به روند رو به رشد حقوق بشر در آن کشور یاد میکنند. این مسائل در راستای همان تناقض سیاسی و رسانهای است. در واقع پرکردن فضای رسانهها با اخبار مربوط به موضوع حقوق بشر در ایران گاهی اوقات در راستای کاهش توجه به وضعیت حقوق بشر در کشورهای متحد غرب است.