kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۴۸۸۱
تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ - ۲۰:۱۱

خودخواهی و مراتب آن (پرسش و پاسخ)

 
 
پرسش:
از منظر آموزه‌های وحیانی اسلام منشأ خودخواهی انسان در چیست و مراتب آن براساس چه شاخص‌هایی تعیین می‌شود؟
پاسخ:
رابطه اخلاق انسانی و حیوانیت
قرآن کریم برای انسان یک مقام فوق حیوانی قائل است و یک مقام هم درجه و یکسان با حیوان و یک مقام پایین‌تر از حیوان. یعنی انسان گاهی در حیوانیت با حیوان هم درجه و یکسان می‌شود، و گاهی ارزشی بالاتر از حیوان و حتی بالاتر از ملک و فرشته پیدا می‌کند، و گاهی هم ارزش منفی پیدا می‌کند و زیر صفر و افق حیوانیت قرار می‌گیرد، و از حیوان هم پست‌تر می‌شود: «آنها همانند چهارپایان بلکه سست‌تر از آنها هستند»(اعراف- 179) به طور کلی فعالیت‌ها و کارهای انسان از این سه قسم خارج نیست: 1- تلاش در جهت کسب اخلاق فضیله: یعنی بالاتر از حیوان و چه بسا فرشتگان 2- تلاش در جهت ضد اخلاق فضیله یعنی پایین‌تر از حیوان 3- تلاش در جهت حد وسط بین اخلاق فضیله و رذیله: یعنی کارهای او در واقع اخلاق نیست. ولی ضد اخلاق هم نیست. نه اخلاق فضیله و نه ضد اخلاق فضیله، یعنی فعالیت‌هایی در حد حیوان و مشابه و یکسان با حیوان. چنین افرادی زیاد هم هستند که درست خصلت کبوتر و یا گوسفند را دارند. یعنی فقط به فکر خودشان هستند و بس. از صبح که بلند می‌شوند همه فعالیتشان برای این است که شکم خود را سیر کنند و شب هم بخوانند و روز بعد هم تکرار همین سبک زندگی. بنابراین چنین آدمی در حد حیوان است، و کار او در این حد در جهت اخلاق فضیله نیست، اما ضد اخلاق فضیله هم نیست. بلکه تشابه رفتاری با حیوانات دارد.
درجات خودخواهی
درجه اول: توجه به خودحیوانی
اولین درجه خودخواهی این است که انسان خود محور باشد. به این معنا که فقط برای خودش کار می‌کند و تمام فعالیت‌ها و حرکاتش فقط برای خودش است. از صبح که شروع به فعالیت و کار و تلاش می‌کند تا شب که به بستر خواب می‌رود، تمام هم و غم خود را فقط برای زندگی خودش مصرف می‌کند. یعنی در واقع اکبر هم او برای شکمش است که سیر شود،‌برای تنش است که پوشیده شود و برای مسکنش است که در جایی سکنی گزیند. این درجه از خودخواهی اگرچه پر واضح است که در جهت اخلاق فضیله انسانی نیست، اما در عین حال ضد اخلاق و یا یک بیماری روحی و روانی هم نیست. در واقع سطح زندگی خود در حد سطح زندگی یک حیوان معمولی و عادی خواهد بود، نه بیشتر و نه کمتر! مانند یک کبوتر یا گوسفند...
درجه دوم: توجه به تکاثر طلبی و حرص و آز
در درجه دوم توجه به خود، دیگر مسئله این نیست که انسان تنها به فکر زندگی خود در حد یک حیوان معمولی است بلکه در اینجا فرد دچار یک نوع بیماری روانی به نام حرص و آز است، و تمام همتش و تلاشش فقط به این نیست که به اندازه مایحتاج خود که رفع نیاز شود بسنده کند، بلکه تمام کوشش و سعی خود را برای بیشتر جمع کردن و انباشته کردن و تکاثرطلبی معطوف می‌دارد. 
کبوتر دانه جمع می‌کند تا سیر شود. گوسفند می‌چرد تا شکمش را سیر کند. این یک امر عادی و طبیعی است. اما یک وقت انسان به این حد بسنده نمی‌کند که در حد یک حیوان عادی و معمولی رفتار کند بلکه از آنجا که گرفتار بیماری حرص و طمع و آز می‌شود، دیگر به هیچ حدی از جمع‌آوری مال و ثروت قانع نیست و روحیه افزون‌خواهی و تکاثرطلبی او بر سبک زندگی‌اش غلبه دارد. در اینجا این فرد صد درصد ضد اخلاق فضیله رفتار می‌کند، که این حالت را در دعاها به عنوان یک امر مذموم باید از شرش به خدا پناه برد: «اللهم انی اعوذبک من نفس لاتشبع!» «خدایا من از شر نفسی که سیری ناپذیر است به تو پناه می‌برم.»
درجه سوم: حسدورزی
درجه سوم خودخواهی شدیدتر و قبیح‌تر از دو درجه قبلی است. چرا که در این مرحله انسان علاوه بر حالت بیماری حرص و طمع و آز دچار بیماری دیگری به نام بخل و حسدورزی نسبت به دیگران هم می‌شود. آری انسان گاهی گرفتار نوعی بیماری پیچیده‌ای می‌شود که به مراتب از بیماری‌های جسم و تن پیچیده‌تر و مشکل‌ترند و اساساً با هیچ عقل و منطقی هم سازگار نیستند و فقط با روح همان بیمار سازگارند. همان چیزهایی که امروزه به عنوان عقده‌های روانی از آنها نام می‌برند، مانند حالت حسد که در انسان یک حالتی پیدا می‌شود که فراموش می‌کند در فکر سعادت خودش و کسب فضایل اخلاقی باشد، بلکه در فکر بدبختی دیگران است و آرزویش این است که زوال نعمت‌های دیگران را به چشم خود ببیند و آرام گیرد. این با کدام منطق جور در می‌آید؟ و کدام حیوان چنین حالتی دارد که حیوانات دیگر همه بدبخت شوند! بنابراین بیماری‌های روحی و روانی انسان او را از افق حیوانیت هم پایین‌تر می‌برد و انسان را موجودی پست‌تر از حیوانات می‌کند!