kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۲۹۴۸
تاریخ انتشار : ۲۳ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۹:۳۷
واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب - حکایت سینماتوگراف 2 - بخش بیست و دوم

سینمای جشنواره‌ای و آرزوهای محقق‌نشده

 
سعید مستغاثی
برای اولین‌بار از سال 1363 یک تشکیلات سینمایی به نام بنیاد سینمایی فارابی، عرضه فیلم‌های ایرانی به خارج کشور را به عهده گرفت. اما بنیاد فارابی به مدیریت محمد بهشتی در ابتدا بایستی این نکته را برای جشنواره‌های خارجی جا می‌انداخت که در ایران هم فیلم ساخته می‌شود و علی‌رغم محدودیت فعالیت برای فیلمسازان دوران پیش از انقلاب اما علاوه ‌بر فعال بودن تعدادی از همان فیلمسازان (که پیش از انقلاب هم آثاری به بعضی از جشنواره‌های خارجی فرستاده بودند)، نسل جدیدی از سینماگران جوان نیز پا به عرصه گذارده و آثار قابل توجهی تولید کرده‌اند.
خود محمد بهشتی در گفت‌و‌گویی که در تابستان 1384 با نگارنده داشت درباره آنچه در سینمای جشنواره‌ای ایران اتفاق افتاد، خاطره‌ای نقل کرد که بازخوانی‌اش می‌تواند بخشی از آنچه در طی این سالها و در عرصه این سینما اتفاق افتاده را بیان نماید. بهشتی گفت:
«... در همان سال 62 كه مسئوليت سينمايي را بر عهده ما گذاشتند، در زمستان قرار شد براي خريد فيلم به خارج كشور برويم. چون دولت هيچ فيلمي براي اكران نداشت و بخش خصوصي هم كه همه فيلم‌ها را در اختيار داشت‌، تصميم گرفته بود در يك حركتي، اكران نوروز آن سال را در اختيار بگيرد. ما خواستيم در مقابل اين تصميم بخش خصوصي، اقدامی انجام دهيم. به همين دليل مسافرت به بعضي از كشورهاي اروپايي مطرح شد كه فيلم بخريم و دوبله كرده و براي عيد آماده اكران نماييم. آقاي شجاع‌نوري هم تازه به گروه ما پيوسته بودند. يادم هست در اسپانيا بوديم و شبي در هتل بحث مي‌كرديم كه چه روش‌هايي بايد پيش بگيريم، چه ملاك‌ها و معيارهايي براي انتخاب فيلم داشته باشيم. آقاي شجاع‌نوري هم مرتبا سؤال مي‌كرد كه چه كار بايد بكنيم؟ تا پنج صبح آن بحث‌های ما طول كشيد. بالاخره من گفتم كه در انتها ما بايد به اين نقطه برسيم كه وقتي شبي مانند امشب در حال آمدن به هتل سوار بر مترو شديم، بر بيلبوردهاي داخل ايستگا‌ه‌ها، تبليغ يك فيلم ايراني براي اكران را ببينيم... بعد، شب در هتل و در تلويزيون تبليغ يك فيلم ايرانی را براي نمايش ببينيم. بايد شاهد اين قضيه باشيم كه هيچ فستيوال معتبري در دنيا نبايد بدون حضور فيلم ايراني برگزار شود.... ما بايد مرتبا در سينماتك‌هاي دنيا، مرور سينماي ايران را شاهد باشيم. علاقه‌مندان سینما در جهان باید سينماي ايران را به عنوان يك هويت سينمايي تعقيب كنند. بايد شاهد باشيم كه در مراكز آكادمي سينمايي، سينماي ايران را به عنوان يك مكتب و سبك بشناسند. بايد فيلمسازاني در كشورهاي صاحب سينما باشند كه افتخارشان دنباله‌روي از سينماگران ايراني باشد. 
يادتان باشد كه همه اين حرف‌ها را در زمستان 62 مي‌زدم كه تقريبا اصلا توليدي در سينماي ايران وجود نداشت چه برسد به اين‌كه به جشنواره‌ها برود...»
دیروز بد بود و امروز خوب است
اما همین بهشتی در حالی از تلاش و آرزوهای خود و دوستانش برای شرکت در جشنواره‌های خارجی سخن می‌گوید و به آن افتخار می‌کند که بیست سال قبل از آن در مصاحبه با ماهنامه فیلم، ویژه جشنواره چهارم فیلم فجر بر سیاسی بودن و جهت‌دار بودن جشنواره‌های جهانی تاکید کرده و گفته بود: «... جشنواره‌های مختلف دنیا هر کدام به انگیزه‌های مختلفی برگزار می‌شوند و در بیشتر آنها ملاحظات سیاسی و اقتصادی در پس آنچه در ظاهر نمایانده می‌شود، تمامی ابعاد جشنواره‌ها را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد. براساس همین ملاحظات سیاسی، تصمیم گرفته می‌شود که کدام فیلم‌ها و کدام کشورها بیشتر مطرح شوند و از کنار  کدام‌ها بی‌اعتنا بگذرند...» 
این تلقی از جشنواره‌های خارجی و سیاست‌های آنان را مدیر سابق سینمای ایران یعنی مهدی کلهر هم داشت، آنجا که گفت: «... ما با شناختی که از فستیوال‌های جهانی داریم... یا وابسته به شرق هستند و یا غرب، این فستیوال‌ها در نهایت، سیاست‌های ویژه غرب یا شرق را نیز اعمال می‌کنند و محلی هستند برای القای خطوط فرهنگی و سیاسی...» 
حالا این سؤال پیش می‌آید که چرا علی‌رغم چنین صحبت‌هایی و ظاهرا علم و اطلاع از مطامع و اهداف جشنواره‌های خارجی، بازهم مدیران و متولیان آن روزگار سینمای ایران به حد افراطی و در حد فدا کردن هویت و وظایف و تکلیف سینمای ایران در بازتاب فرهنگ و باورهای ایرانی، به جشنواره‌های خارجی چسبیدند و حضور در آن را از مهم‌ترین وظایف خود برشمردند؟!
جشنواره‌ها قبول نمی‌کردند!
بخش امور بین‌الملل بنیاد سینمایی فارابی توسط علیرضا شجاع‌نوری و ایرج تقی‌پور، مکاتبات گسترده‌ای را با جشنواره‌های مختلف خارجی شروع کرد. اما به دلیل اینکه فیلم‌های تولیدی و ارسالی، ذائقه و سلیقه مدیران آن جشنواره‌ها را تامین نکرد و خصوصا نام‌های آشنای قبل از انقلاب هم در میان فیلم‌ها وجود نداشت، در سال‌های اولیه توفیقی به عمل نیامد. 
علیرضا شجاع‌نوری به عنوان مسئول روابط بین‌الملل بنیاد فارابی درباره آن روزها می‌گوید: «... در ابتدای کار ما با اکثر جشنواره‌های دنیا مکاتبه کردیم و حضور و آمادگی خودمان را اعلام کردیم. اما در مقابل هر 400 نامه‌ای که می‌فرستادیم، چهار تا نامه جواب می‌آمد. آن هم در این حد که نامه شما رسید. از همان جواب‌هایی که مسئول نامه‌های وارده در مطبوعات از سر بی‌حوصلگی به خیل نامه‌های رسیده می‌دهد...» 
همه این‌ها در کنار کم‌رونقی جشنواره فیلم فجر، زمینه را برای دعوت از فیلمسازان قبل از انقلاب خصوصا بخش به اصطلاح شبه‌روشنفکرشان، فراهم آورد.