یک شهید، یک خاطره
تقویت روح
مریم عرفانیان
نميتوانست ساکن بماند؛ پرانرژی، پرحرارت و فعال بود. شاید دو سه ساعت بیشتر در شبانهروز نميخوابید و یا من ندیدم که بین روز بخوابد؟! بیشتر وقتها ده الی دوازده نیرو در چادرش استراحت ميکردند. گاهی که به چادر فرماندهی وارد ميشد و ميدید همه خواب هستند و پتویی برای استراحت نیست؛ با شوخی یکییکی پتوها را از روی بچهها برميداشت. آنها خوابآلوده بلند ميشدند و ميگفتند: «چه اتفاقی افتاده؟»
سید ابراهیم ميخندید و ميگفت: «چه قدر ميخوابین؟ بالاخره یه پتو برای استراحت پیدا کردم.» و با این کار به نیروها انرژی میداد. بااینکه بیشتر شبها دیر میخوابید؛ اما برای نماز صبح، زودتر از دیگران در چادر نمازخانه حاضر ميشد.
در نظرم روحِ آل نبی بر جسمش غلبه داشت. وقتی روح قوی باشد جسم هر چه قدر هم که ضعیف باشد به لحاظ تواناییها افزایش ميیابد و او اینگونه بود. شعف، جدیت و صمیمیتی که با نیروها داشت، آنها را نیز ازلحاظ روحیه تقویت ميکرد.
بر اساس خاطرهای از شهید ابراهیم آل نبی
راوی: همرزم طالبیان