kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۹۹۲۵
تاریخ انتشار : ۰۴ دی ۱۴۰۲ - ۲۰:۰۲

آرامش یا اضطراب مؤمن هنگام یاد خدا؟ (پرسش و پاسخ)

 
پرسش:
خدای متعال از یک سو در قرآن کریم آرامش قلوب مؤمنین را فقط با یاد خدا می‌داند، اما از طرف دیگر تأکید می‌کند که دل‌های مؤمنین با یاد  خدا ترسناک و لرزان می‌شود. آیا اختلاف این دو موضع قرآنی موهم تعارض و تناقض در آیات قرآن نیست؟
پاسخ:
آیات موهم تعارض
خداوند متعال از یک سو در قرآن کریم، آرامش قلوب مؤمنین را فقط با یاد خدا معرفی کرده و می‌فرماید: «الذین امنو و تطمئن قلوبهم بذکرالله، الا بذکرالله تطمئن القلوب» همان کسانی که ایمان آورده‌اند و دل‌هایشان به یاد خدا آرام می‌گیرد، آگاه باشید که فقط دل‌ها با یاد خدا آرامش می‌یابد. (رعد- 28) اما از طرف دیگر همین «ذکرالله» را برای مؤمنین موجب لرزان شدن دل‌های آنان تعبیر می‌کند و می‌فرماید: «انما المومنون الذین اذا ذکرالله وجلت قلوبهم» مؤمنان، همان کسانی هستند که چون یاد خدا برده شود، دل‌هایشان از ترس بلرزد. (انفال- 2) آیا این اختلاف در تعبیر از یاد خدا موهم تعارض و تناقض در آیات قرآن کرمی نیست؟
پاسخ شبهه
1- خدای متعال در این آیات مطرح شده، مراحل مختلف سیر تکاملی ایمان یک مومن را توصیف می‌فرماید: در ابتدا قبل از محکمه عدل و عقاب الهی می‌ترسد و خاشع می‌شود، سپس به واسطه همین ترس از عقاب و عدالت الهی، به اقامه نماز، ‌توکل بر خدا، انفاق،‌صدقه،‌احسان، و در یک کلام انجام واجبات و اوامر و ترک منکرات و نواهی الهی دست می‌یازد،‌و به تدریج که ایمان و معرفت او افزایش یافت، به آرامش واقعی درونی و روحی خود می‌رسد. «الا بذکرالله تطمئن القلوب» شاید بتوان روند و نتیجه این مراحل را در این آیه شریفه خلاصه نمود که می‌فرماید: «تقشعر منه جلود الذین یخشون ربهم،‌ثم تلین جلودهم و قلوبهم الی ذکرالله» آنان که از پروردگارشان می‌هراسند،‌پوست بدنشان از آن به لرزه و ترس می‌افتد، سپس پوستشان و دل‌هایشان به یاد خدا نرم می‌گردد.(زمر- 23) بنابراین ریشه خوف و ترسی که به انسان دست می‌دهد،‌می‌تواند به یکی از دو حالت ذیل بازگردد:
1- گاهی به خاطر درک مسئولیت‌ها، و احتمال عدم توان انجام وظایف لازم در برابر خدا و گاهی به خاطر درک عظمت مقام و توجه به وجود بی‌انتها و پرابهت طرف مقابل است. مانند دیدار شخص با عظمت و پرقدرتی که انسان تحت تأثیر مقام پرعظمت او قرار می‌گیرد و احساس نوعی وحشت در قلب خویش می‌یابد، که این نوع ترس بازتاب و عکس‌العمل درک عظمت طرف مقابل است. بنابراین پیوندی میان خوف و آگاهی برقرار است همچنان که قرآن کریم می‌فرماید: «انما یخشی الله من عباده العلماء» جز این نیست که از بندگان خدا، تنها دانایان هستند که از او می‌ترسند. لذا انسان مومن در برابر عوامل مادی که غالب مردم را نگران می‌سازد، آرامش دارد، ولی در برابر مسئولیت‌های خویش و خدای خود، چشمانی گریان دارد و آنچه که در مومن وجود ندارد،‌نگرانی ویرانگر است،‌ وگرنه نگرانی سازنده در وجود مومن نه تنها وجود دارد،‌بلکه به حال او مفید هم واقع می‌شود. بنابراین،‌آیات مطرح شده در این شبهه نه تنها با یکدیگر تعارض و تناقضی ندارند،‌بلکه هر کدام در جایگاه و موقعیت مناسب خود قابل تفسیر و تبیین می‌باشند و با یکدیگر قابل جمع هستند،‌به این معنا که هر گاه دل انسان به یاد خدا بیفتد، اولین اثری که از خود نشان می‌دهد، این است که ملتفت قصورها، تقصیرها، و گناهان خود گشته،‌و آنچنان متاثر می‌شود که عکس‌العملش در جوارح، ترس و لرزه اندام می‌باشد و دومین اثرش این است که متوجه معبود و پروردگارش می‌شود که هدف نهایی فطرت او است. در نتیجه خاطرش آسوده و با یادش دل او آرامش می‌یابد.
2- بیان دیگر در تبیین این وجه اختلاف آیات این است که خدای متعال یک جا «ذکر» را مایه اطمینان قلب دانسته،‌و در جای دیگر باعث «وجل و ترس قلب» خوانده است. این بدان جهت است که مقصود از ذکر در آیه اول به یاد آوردن ثواب‌ها و نعمت‌های اوست که به شمار نمی‌آید،‌و کسی را یارای تلافی آنها نیست. در این صورت آدمی وقتی به یاد نعمت‌های او می‌افتد، دلش آرام می‌گیرد و مقصود از ذکر که باعث ترس و اضطراب قلب می‌شود، به یاد آوردن عقاب خدا و انتقام او است که به یاد هر کسی که بیاید، ‌آرامش را از او سلب کرده و او را هراسناک و لرزان می‌کند. بنابراین،‌هیچ‌گونه تعارض و تناقضی میان این آیات مطرح شده در شبهه وجود ندارد.