kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۹۵۰۹
تاریخ انتشار : ۲۸ آذر ۱۴۰۲ - ۱۹:۴۷
وحدت حوزه و دانشگاه راهبرد همیشگی انقلاب اسلامی در نهاد علم-بخش نخست

حوزه و دانشگاه دو شعبه از مؤسسه علم و دین

 
رضا الماسی
حوزه و دانشگاه به عنوان دو ظرفیت مهم پیشرفت کشور که نیروی انسانی مورد نیاز را برای اداره امور جامعه تربیت می‌کنند، در حقیقت یک مرکز با دو شعبه در نهاد علم هستند. بزرگان انقلاب اسلامی معتقدند این دو شعبه که هر دو یک هدف را دنبال می‌کنند لازم است که در بالاترین سطح با یکدیگر تعامل و همکاری داشته باشند.
«در نظام اسلامی، علم و دین پابه‌پا باید حرکت کنند؛‌ وحدت حوزه و دانشگاه یعنی این. وحدت حوزه و دانشگاه معنی‌اش این نیست که حتماً بایستی تخصص‌های حوزه‌ای در دانشگاه و تخصص‌های دانشگاهی در حوزه دنبال شود. نه، لزومی ندارد. اگر حوزه و دانشگاه به هم وصل و خوشبین باشند، به هم کمک بکنند و با یکدیگر همکاری نمایند، دو شعبه از یک مؤسسه‌ علم و دین‌اند. مؤسسه‌ علم و دین یک مؤسسه است و علم و دین با هم‌اند. این مؤسسه دو شعبه دارد؛ یک شعبه، حوزه‌های علمیه و شعبه‌ دیگر، دانشگاه‌ها هستند.» (رهبر انقلاب – 29 آذر 1368)
تاریخچه وحدت حوزه و دانشگاه
رضاخان دانشگاه‌ها را در عرض برخوردی که با نمادهای دینداری در جامعه داشت، تأسیس کرد. همین هم‌عرضی از سوی رضاخان برای جلوگیری از فعالیت دینی حوزه‌ها و تأسیس دانشگاه نشان می‌داد که او به دنبال دانشگاه غیرمتدین بود. دانشگاهی که در مقابل دینداری حرکت کند.
هنگامی که نخستین نسل فارغ‌التحصیل دانشگاهی در دهه 30 پا به عرصه جامعه گذاشت، زمانی است که استبداد رضاخانی کنار رفته و دانشگاه اندکی بازتر شده و به دوره محمدرضا پهلوی رسیده بود. در این دوران شهید مفتح و همدوره‌های ایشان از فضلای حوزه با نسل تحصیلکرده جدیدی مواجه شدند که نسبت به دین و دینداری آشنایی نداشتند و زاویه دید جدیدی نسبت به دین پیدا کرده بودند. از سویی با سؤالاتی مواجه شدند که درباره دین و مظاهر دینی مطرح بود. در گذشته این سؤالات مطرح نبود و طبیعتاً علما هم نسبت به آن توجهی نداشتند. به همین سبب در آن دوره یک حالت تقابل بین تحصیلکرده‌های جدید و حوزویان به‌وجود آمده بود. شهید مفتح و دوستان ایشان در آن زمان احساس می‌کردند وظیفه و مسئولیت دارند و باید در این‌باره چاره‌اندیشی کنند. به همین دلیل به پاس زحمات این شهید بزرگوار، سالروز شهادت شهید مفتح در جمهوری اسلامی به نام روز وحدت حوزه و دانشگاه نامگذاری شده است.
شهید مفتح و تعدادی از همدوره‌های ایشان به این نتیجه رسیدند که باید به فضای دانشگاه ورود پیدا کنند تا بتوانند فضای دانشجویی را لمس کنند. شهید مفتح به همراه شهید بهشتی و امام موسی صدر وارد دانشگاه تهران شدند. شهید مفتح و شهید بهشتی در دانشکده الهیات و امام موسی صدر در دانشکده حقوق مشغول به تحصیل شدند. در آن زمان هم این اقدام مرارت زیادی به همراه داشت چرا که از بُعد بی‌دینی و مذهبی‌نبودن فضا، نگاه خوبی به دانشگاه نبود.
حجت‌الاسلام دکتر محمدهادی مفتح، کوچک‌ترین فرزند پسر شهید مفتح در خاطراتش می‌گوید: «مادر بنده نقل می‌کنند که برخی دوستان نزدیک شهید مفتح بعد از ورود ایشان به دانشگاه از ایشان فاصله گرفتند. شهید مفتح در آن زمان از اساتید برجسته حوزه علمیه بودند اما به جهت هدفی که داشت و وظیفه‌ای که احساس می‌کرد، هر روز قبل از اذان صبح سر جاده می‌ایستاد و با اتوبوس‌های بین راهی به تهران می‌رفت تا به کلاس‌های دانشگاه برسند و ظهر دوباره به قم برمی‌گشتند تا به کلاس‌های عصر خود در حوزه ‌علمیه برسند. برخی شاگردان شهید مفتح نقل‌ می‌کنند که ایشان همیشه در همان ایام که هر روز به دانشگاه می‌رفتند زودتر از ما که در قم بودیم سرِ کلاس درس حاضر می‌شدند. این رفتار ایشان برای ما درس بود.»
او می‌افزاید: «در این فضای دانشگاهی، شهید مفتح احساس کردند باید یک اقدام عملی صورت بگیرد. دانشگاهیان نسبت به حوزویان و حوزویان نسبت به دانشگاهیان دید مثبت نداشتند؛ دانشگاه احساس می‌کرد حوزویان بی‌سوادند و فاقد علم و دانش هستند حتی دانشگاهیان معتقد و مذهبی نیز این دیدگاه را داشتند. سؤالاتی که برای آنها مطرح بود وقتی به علما و فضلای حوزه مراجعه می‌کردند پاسخی نمی‌گرفتند و برمی‌گشتند؛ حوزویان نیز نگاهشان به دانشگاهیان به عنوان افرادی بی‌دین بود و آنها را بی‌دین می‌دانستند. این اندیشه از قبل مطرح بود که حوزه مهد دین است و دانشگاه مهد علم. معنای مخالف این است که در حوزه خبری از علم نیست و در دانشگاه خبری از دین نیست؛ این اندیشه، اندیشه باطلی بود. شهید مفتح نیز در این زمان احساس مسئولیت کردند. در همان زمان اقداماتی صورت گرفت. کسانی در حوزه و دانشگاه به دنبال چاره‌اندیشی بودند.»
این استاد حوزه و دانشگاه اظهار می‌دارد: «قبل از انقلاب ممانعت‌ها و اذیت‌های ساواک سبب شد فعالیت‌های شهید مفتح با کُندی پیش برود اما پس از انقلاب فضا که مهیا شد ممانعت‌ها و مضیقه‌ها نیز کمتر شد و ایشان نخستین سمینار وحدت حوزه و دانشگاه را در تاریخ یکم آبان 58 در سالگرد حاج آقا مصطفی در دانشکده الهیات دانشگاه تهران برگزار کرد. یک ماه‌ونیم بعد از این سمینار ایشان به شهادت رسیدند.»
اهمیت وحدت شعبه‌های نهاد علم و دین
خارجی‌ها، کارشناس‌های اجانب، آنهایی که می‌خواستند این مملکت‌ها را غارت کنند، عنایت زیادشان به دو جبهه بود؛ یکی جبهه‌ روحانیین، یکی جبهه‌ دانشگاه‌ها.
حضرت امام خمینی(ره) 6 تیر 1358 با بیان این مطلب می‌فرمایند: «این دو قوه‌ اسلام، قوه‌ روحانیت و قوه‌ دانشگاه، می‌توانست در مقابل اینها بایستد... شروع کردند تبلیغات به ضدروحانیت که جدا کنند روحانیت را از دانشگاه، و همه را از مردم.»
حجت‌الاسلام سید عبدالهادی رکنی، امام جمعه گناوه با گرامیداشت ۲۷ آذر ماه سالروز شهادت عالم مجاهد شهید دکتر مفتح و روز وحدت حوزه و دانشگاه اظهار می‌دارد: «در برهه کنونی، وحدت حوزه و دانشگاه باعث یاس، ناامیدی و شکست توطئه‌های دشمنان و استکبار جهانی می‌شود. وحدت حوزه و دانشگاه به معنای وحدت در هدف است. یکی از توطئه‌های استکبار در کشورها و دانشگاه‌های اسلامی دین‌زدایی بوده است اما وقتی وحدت در هدف ایجاد شود می‌توان به اهداف بزرگی که ترسیم‌کننده آینده ملت، نظام و انقلاب است، بهتر و بیشتر دست یافت.»
امام جمعه گناوه تصریح می‌کند: «یک حوزوی یا دانشگاهی باید بیشتر حامی نظام مقدس اسلامی بوده و نسبت به انقلاب مسئولیت‌پذیر باشد. باید قدر داشته‌های علمی کشور را بدانیم و هرچه بیشتر از حوزه و دانشگاه به عنوان دو مرکز عظیم علمی که می‌توانند کشور را از نابسامانی‌ها نجات دهند، استفاده و بهره ببریم.»
تولید علم با یک نگاه متعالی
مسئله وحدت حوزه و دانشگاه به طور خاص در سال‌هایی که از انقلاب اسلامی گذشته از منظرهای مختلف مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در میان همه ابعادی که تاکنون به آنها پرداخته شده است، ارتباط مسئله وحدت حوزه و دانشگاه با مسئله تولید علم از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است.
رهبر معظم انقلاب در بیش از یک دهه اخیر اولویت اصلی کشور را علم معرفی کرده‌اند. حتی وقتی در خصوص اولویت بودن مسائل اقتصادی صحبت به میان می‌آید، اقتصاد دانش‌بنیان اهمیت ویژه‌ای را به خود اختصاص می‌دهد. همچنین پیشرفت علمی و جایگاه علم هم در بیانات ایشان از یک جایگاه بالا و اثرگذار در ارتباط با اقتدار نظام اسلامی برخوردار است. وحدت حوزه و دانشگاه چقدر می‌تواند ما را در مسیر تولید علم کمک کند؟
حجت‌الاسلام دکتر مسعود آذربایجانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در پاسخ به این سؤال به پایگاه حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای می‌گوید: «هر دو مرکز حوزه و دانشگاه به عنوان حاملان و مولدان علم هستند؛ یعنی به عنوان یک نهاد تعلیم و تربیت هم علم را در جامعه ترویج می‌دهند و تبلیغ می‌کنند و هم در پژوهش‌های خود مولد علم هستند. اصلاً مسئولیت این دو نهاد در این قسمت است. وحدت این دو نهاد به همگرایی و هم‌افزایی در تولید علم کمک می‌کند و می‌تواند رشد بالنده‌تری برای تولید علم داشته باشد. بنابراین باید به ‌جای تضادها و اصطکاک‌ها، وقت خود را در جهت تولید علم و همگرایی و وحدت در جهت بارورکردن علم معطوف ‌کنند.»
او می‌افزاید: «حوزه با توجه به مسئولیت ذاتی و اصیل خود به عنوان تبیین‌کننده و مدافع دین، می‌تواند جهت‌گیری‌های کلی تولید علم را چه در مبادی و چه در اهداف فراهم کند. حوزه در این عرصه می‌تواند با استفاده از ایمان، فضای علم را گرم‌تر نگه دارد و جنبه‌های انگیزشی بیشتری در تولید علم فراهم کند. بنابراین حوزه می‌تواند تمام زمینه‌های امدادرسانی به دانشگاه را از حیث جهت‌گیری و گرمی ‌‌بخشیدن و ایجاد انگیزه و هدف‌گذاری و به‌خصوص جهات اخروی و ایمانی و دینی را تأمین کند.»
حجت‌الاسلام دکتر آذربایجانی، ادامه می‌دهد: «از آن طرف هم اگر ما نگاهی دانشگاهی‌ به وحدت حوزه و دانشگاه داشته باشیم، کمک دانشگاهیان به حوزویان در این قضیه می‌تواند به تولید علم کمک کند؛ از این نظر که نگاه دانشگاهیان بیشتر جزئی‌نگر و عینی است و آنها با مسائل مربوط به جامعه بیشتر سروکار دارند. وحدت، تقارن، نزدیکی فکری و همکاری جدی بین این دو قشر می‌تواند به عینی‌تر و ملموس‌تر شدن خدمت‌رسانی به جامعه و نظام اسلامی بینجامد.»
ممکن است گفته شود در علوم طبیعی مسئولیت اصلی بیشتر برعهده‌ دانشگاه است و در علوم اسلامی و قرآن و حدیث هم حوزه‌ها مسئولیت اصلی را برعهده ‌دارند، ولی در حقیقت علوم انسانی از دیرباز محل تضارب آرا و مساعی مشترک حوزه و دانشگاه بوده است و کسی نمی‌تواند منکر این قضیه شود.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در این باره اظهار می‌دارد: «مباحث و مفاهیم اقتصادی و روانشناسی و جامعه‌شناسی از دیرباز در حوزه‌ها وجود داشته است. به همین دلیل چون مورد توجه و مساعی مشترک حوزه و دانشگاه است و هر کدام از آنها می‌توانند از زوایایی این مسئله را دنبال کنند، در خصوص علوم انسانی ما می‌توانیم بگوییم که وحدت حوزه و دانشگاه باید در لایه‌های عمیق علم یعنی در مبادی علم نفوذ کند و در مبانی هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی و انسان‌شناسی به یک تفاهمی برسند. یا در غایات علم که مثلاً علوم انسانی را در چه حدی به کار ببریم؟ سعادتی که برای جامعه تعریف می‌کنیم، رفاه، معنابخشی زندگی و غایات علم و علوم انسانی چیست؟ پس اگر حوزه و دانشگاه در مبادی و غایات به یک تفاهم و تضارب فکری برسند، در تولید علم حوزه‌ علوم انسانی می‌توانند تأثیر مضاعفی داشته باشند و با یک انرژی مضاعف این بحث را دنبال کنند.»