تربیت بدنی در اســلام
عسکری اسلامپور کریمی
یکی از ویژگیهای منحصربهفرد آیین مقدس اسلام نسبت به بیشتر آیینهای مذهبی، اهمیت بسزایی است که برای بهداشت فرد و اجتماع و سلامت انسان و محیطزیست قائل است. پیامبراکرم(ص) فرمودند: «الْعِلْمُ عِلْمَانِ: عِلْمُ الأَبْدَانِ، وَعِلْمُ الأَدْیَانِ؛ دانش بر دو گونه است: دانش مربوط به دین و دانش مربوط به تن»(دینشناسی و بدنشناسی).(1)
احادیث و رهنمودهای فراوانی از بزرگان دین برای حفظ صحت و تقویت بدن بیان شدهاند؛ از جمله: پیامبر(ص) میفرمایند: «اِنَّ لِرَبِّکَ عَلَیکَ حَقّاً، وَ اِنَّ لِجَسَدِکَ عَلَیکَ حَقّاً وَ لاَهلِکَ عَلَیکَ حَقّاً؛ پروردگارت بر تو حقی دارد، و بدنت بر تو حقی دارد و خانوادهات[نیز] بر تو حقی دارد».(2)
نیز فرمود: «طُوبی لمنْ اَسْلَمَ وَ کان عَیْشُهُ کِفافاً وَ قُواهُ شِداداً؛ خوشبخت کسی است که اسلام را پذیرفته و به قدر معاش خود درآمد دارد و بدنش نیرومند است».(3)
همچنین در دعائی عرض میکند: «امنُن عَلَیْنَا بِالنَّشَاطِ وَ أَعِذْنَا مِنَ الْفَشَلِ وَ الْکَسَلِ وَ الْعَجزِ وَ الْعِلَلِ وَ الضَّرَرِ وَ الضَّجَرِ وَ الْمَلَل؛ خدایا! نعمت سرزندگی و کوشایی را به ما ارزانی دار و از سستی، تنبلی، ناتوانی، بهانهگیری، زیان، دلمردگی و ملال، محفوظمان دار».(4)
امام علی(ع) در فرازی از دعای کمیل اینگونه با خدای تعالی سخن میگوید: «یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ، قَوِّ عَلى خِدْمَتِکَ جَوارِحى؛ پروردگارا! پروردگارا! پروردگارا! اعضاء و جوارح مرا در راه خدمت به خودت قوی و نیرومند گردان».
و امام سجاد(ع) در دعای ابوحمزه ثمالی از خداوند میخواهد: «اَللّهمَّ اَعطِنِی... الصِّحَّهًْ فی الجسمِ وَ القُوَّهًَْ فِی الْبَدنِ؛ خداوندا، سلامتی در جسم و توانایی بدنی به من ارزانی فرما!»
تربیت بدنی و ورزش، بخصوص ورزشهای رزمی در اسلام به قدری اهمیت دارد که پیامبراکرم(ص) آن را در زمره یکی از حقوق فرزندان برمیشمارند: «حَقُّ الوَلَدِ على والِدِهِ أن یُعَلِّمَهُ الکِتابَهَ، و السِّباحَهَ، و الرِّمایَهَ، و أن لا یَرزُقَهُ إلاّ طَیِّباً؛ حق فرزند برعهده پدرش این است که به او نوشتن، شنا کردن و تیراندازی آموزش دهد و روزی او را تنها از راهحلال و پاکیزه تهیه کند».(5)
این احادیث نورانی بیانگر اهمیتی است که دین ما برای ورزش و سلامت جسمی و روان مسلمانان قائل است و بیانگر نکات بسیاری است، از جمله:
۱ـ خطاب به همه مردم اعم از مسلمان و غیرمسلمان بیان شده است.
۲ـ همه افراد اعم از دختر و پسر را دربر میگیرد نهتنها پسران را.
۳ـ ورزش باید جذاب، مفرّح و شاد باشد.
۴ـ امکان رقابت بین افراد وجود داشته باشد.
۵ ـ در مواقع لزوم از آنها برای دفاع از خود استفاده کنند.
۶ ـ هدفمند باشد، نه پوچ و بیهوده.
پژوهشگران دانمارکی به این نتیجه رسیدهاند که میزان مرگ و میر در میان کسانی که پیادهروی میکنند در مقایسه با کسانی که تحرک ندارند، یکسوم کمتر است. مدیر این پژوهش«پیتر شنوهر»، متخصص قلب میگوید: «برای سلامتی، فعالیت بدنی مفید است. کسانی که بیتحرکند در وضعیت فیزیکی ضعیفی قرار دارند... باید با سرعت زیاد پیادهروی کرد. چون این کار، تأثیر بیشتری روی بدن میگذارد».(6)
بسیاری از بیماریها مثل افسردگی، دیابت، فشار خون و بیماریهای قلبی با ورزش و نرمش قابل پیشگیری هستند.(7) شنا باعث شادی و نشاط انسان میشود. آبتنی و حرکت در آب، به خاطر خنککنندگی، نشاط جسم و شادی روح را به همراه دارد و به پوست نیز طراوت و زیبایی میبخشد. آثار ماساژدهندگی آب، باعث کم شدن فشارهای ناشی از خستگی روزانه و تمدد اعصاب میشود و آرامش خاطر را به انسان بازمیگرداند.(8)
ورزش، باعث تمرکز حواس میشود و قدرت اندیشیدن را زیاد میکند. تحقیقات نشان داده است که کاهش یا افزایش فشار خون ناشی از ورزش، وابسته به تداوم یا قطع برنامههای ورزشی است.(9)
تحقیقات بسیارى نشان داده است که ورزش علاوهبر اینکه ابزار ارزشمندى براى حفظ سلامت جسمانى است، رابطه نزدیکى با سلامت روانى و بهویژه پیشگیرى از بروز ناهنجاریهاى روانى دارد. ورزش از اضطراب و افسردگى میکاهد، اعتماد به نفس را افزایش میدهد و در سنین کودکى و نوجوانى، راهکار سالمى براى آزاد کردن انرژیهاى اندوخته شده است.
در نتیجه تمرینات ورزشى مداوم، میزان جریان خون در مغز افزایش مییابد. افزایش جریان خون موجب اکسیژنرسانى بیشتر و تغذیه بهتر نرونهاى مغز میشود و از تنگ شدن عروق مغز جلوگیرى میکند.
این تأثیرات خود موجب پیشگیرى از فراموشى ذهنى در سالمندى میشود.(10)
اسلام همواره به موازات تقویت جنبههای علمی و ایمانی به تقویت جسمانی هم توجه بسیار کرده است. تقویت جسم میتواند به تعمیق باورهای مذهبی بینجامد.
بزرگان دین نیز در کنار تمام ویژگیهای نیک اخلاقی و روحی، از توانایی جسمی بالایی برخوردار بودهاند و بدون شک برای حفظ آمادگی جسمی خود همواره به ورزشهایی که برای پرورش جسم مفید بوده، میپرداختهاند.
تربیت بدنی شرط لازم برای تربیت دینی است و شرط کافی آن؛ ملازم بودنش با ایمان الهی است. در واقع تربیت بدنی در اینجا نقش پشتیبان را دارد. حتی تکالیفی که جنبه معنوی محض دارند مانند روزه، نماز و حج در گرو سلامتی بدن هستند. بنابراین اسلام با ورزش نهتنها سلامت و تندرستی افراد را تأمین میکند که بهتر بتوانند از مزایای زندگی بهرهمند شوند، بلکه تندرستی و سلامتی را عامل پیشبرد رشد عقل و روح میداند، زیرا مسلمان قوی و نیرومند بهتر میتواند علاوهبر انجام فرایض دینی مانند نماز و روزه، در انجام بسیاری از تکالیف اجتماعی خود مانند جهاد و دفاع از حیثیت و شرف و مکتب و حمایت از محرومان و مستضعفان در شکلهای گوناگون موفق باشد.
پیامبر(ص) فرمودند: «اَلمؤمِنُ القَوِیُّ خَیرٌ وَ اَحَبُّ مِنَ المُؤمِنِ الضَّعیفِ؛ انسان باایمان قوی و نیرومند، از شخص باایمان ضعیف بهتر و دوستداشتنیتر است».(11)
انسان باایمان اگر نیرومند و سالم باشد میتواند منشأ آثار خیر بیشتری باشد و حتی بهتر و بیشتر در مسجد و اماکن متبرکه حضور یابد و عبادت یا جهاد کند.
انواع ورزش در اسلام
اگرچه همه ورزشهایی که در جهت سازندگی و تقویت و پرورش جسم باشند و پیامدهای زیانبار فردی و اجتماعی و فکری و اخلاقی نداشته باشند، از نظر اسلام مباح شناخته شدهاند، ولی از آنجا که شریعت اسلام بین جسم و روح ارتباط تنگاتنگی قائل است، از این جهت پیشوایان دینی ما بیشتر ورزش و مسابقاتی را توصیه کردهاند که در سازندگی و پرورش جسمی در کنار جنبه سرگرمی و تفریحی نقش بیشتری دارند و موجب کسب آمادگی رزمی و دفاعی در مقابل دشمن میشوند؛ بنابراین به برخى از ورزشهایى که در منابع اسلامى به آن اشاره شده میپردازیم.
۱ـ سوارکاری: طبق روایات متعدد پیامبر(ص) با یکی از یاران خود به نام «اسامه بن زید» در مسابقه اسبدوانی شرکت کرد و جایزه مسابقه را سه نخل خرما تعیین فرمود! امام سجاد(ع) در اینباره فرمودند: «انَّ النَّبیَّ اجْرَى الابلَ مُقبِلَه مِن تَبوک، فَسَبقَتِ الغضْبَاء عَلیهَا اُسَامَه، فَجَعلَ النَّاس یَقولُونَ: سَبَقَ رَسُولُاللهِ(ص)، و رسولُالله(ص) یقول: سَبَقَ اُسَامَه؛ پیامبر(ص) در مسیر بازگشت از جنگ تبوک (در حالی که بر شتری سوار بود) با اسامه که بر شتری به نام (غضباء) سوار بود مسابقه داد. (غضباء) از شتر پیامبر(ص) پیشی گرفت، مردم تماشاگر فریاد زده و میگفتند: رسول خدا(ص) برنده شد، ولی رسول خدا(ص) میفرمود: اینطور نیست، اسامه برنده شد».(12)
امام باقر(ع) میفرمایند: «اِنَّ رَسول الله(ص) سابَقَ بَیْنَ الْخَیلِ، وَاَعْطَی السَّوابِقَ مِنْ عِنْدِهِ؛ رسول خدا(ص)، مسابقه اسبدوانی ترتیب داد و جوایز آن را از مال خویش پرداخت».(13)
همچنین در روایتی از امام سجاد(ع) آمده است: «اِنَّ رَسول اللهِ(ص) اَجْرَی الْخَیلَ وَ جَعَلَ سَبقَها اَواقِیَ منْ فِضَّهٍ؛ رسول خدا(ص) در مسابقه اسبدوانی اسب دوانید، و جایزهاش را چندین «آق»(14) از نقره قرار داد».(15)
۲ـ تیراندازی: یکى دیگر از ورزشهایى که اسلام روى آن تأکید کرده، «تیراندازى» است. پیامبراکرم(ص) یکی از حقوق فرزند را آموزش تیراندازی میداند.(16)
در روایتی از آن حضرت آمده است: «عَلَیْکمْ بِالرَّمْیِ فَاِنَّهُ مِنْ خَیرِ لَهوکُمْ؛ به تیراندازی روی آورید، زیرا یکی از بهترین سرگرمیها شما است».(17)
شیخ طوسی(ره) در کتاب «المبسوط» مینویسد: «انّ النّبیّ (صلّی الله علیه و آله) مرّ بقومٍ مِن الأنصار یترامَونَ فقال: أنَا مع الحِزب الّذی فیه ابن الأردع فَاَمسکَ الحزبُ الآخر، و قالوا لن یُغلبَ حِزبٌ فیه رسولُ اللَه فقالَ: ارمُوا فَإنّی أرمی مَعکُم فَرمَی مع کلّ واحدٍ منهم رَشقاً؛ پیامبر(ص) بر گروهی از انصار که مشغول تیراندازی بودند گذر کرد و داوطلب شد که در مسابقه آنها شرکت کند، فرمود: من با گروهی که ابن اردع در آن است همکاری میکنم. دسته مقابل با شنیدن سخن آن حضرت از تیراندازی دست کشیدند و گفتند گروهی که رسول اکرم در آن تیراندازی کند هرگز مغلوب نخواهد شد. پیامبر(ص) برای آنکه مسابقه تعطیل نشود فرمود: تیراندازی کنید من هم با شما تیراندازی میکنم و پیامبر(ص) با هر دو گروه تیراندازی کرد».(18)
در سیره نورانی امام باقر(ع) آمده است که آن حضرت در باغ فدک ساعتها به کار سخت جسمانی مشغول میشدند. همچنین سید بن طاووس در کتاب «الأمان من أخطار الأسفار و الأزمان» از کتاب «دلائل الائمه» محمد بن جریر طبری نقل کرده که امام صادق«ع» فرمودند به همراه پدر بزرگوارش امام محمد باقر(ع) در بارگاه هشام خلیفه اموی در شام حضور یافتند و در آنجا مسابقه تیراندازی برپا بود. در آن حال هشام، امام باقر(ع) را دعوت به شرکت در مسابقه تیراندازی کرد، اما امام فرمود: من پیر شدهام و موقع تیراندازیام گذشته است. هشام با اصرار تیر و کمان یکی از شخصیتهای بنیامیه را گرفت و به دست امام باقر(ع) داد تا آن حضرت در مسابقه تیراندازی شرکت کند.
امام بعد از این اجبار، کمان را گرفتند و تیری در چله کمان نهادند و پس از نشانهگیری هدف، تیر را رها کردند و تیر در نقطه وسط هدف جای گرفت.
تیر دوم هم به وسط تیر اول اصابت کرد و آن را شکافت. آن حضرت ۹ تیر پشتسر هم به هدف زدند که تیر قبلی را شکافت و در یکدیگر داخل شد، آنچنانکه هشام به اضطراب گرفتار شد و به تحسین آن حضرت زبان گشود و گفت: خوب زدی! تو بهترین تیرانداز عرب و عجم هستی، چگونه میگفتی که پیر شدهای؟».(19)
در سیره نورانی امام صادق(ع) آمده است: آن حضرت شخصاً در مسابقه تیراندازی حاضر میشدند و در شرطبندی آن شرکت میفرمودند».(20)
درباره مسئله شرطبندى در مسابقات در فقه اسلامى بحثى با عنوان (سَبق و رِمایه) مطرح شده است. میفرمایند: شرطبندى با پول در مسابقات اسبدوانى، تیراندازى و شمشیربازى جایز است. امام صادق(ع) فرمودند: «در هیچ مسابقهاى شرطبندى پولى جایز نیست، مگر در تیراندازى، شمشیربازى، پرتاب نیزه، شتردوانى و حتى مسابقه با فیل و کلیه حیوانات سمدار».(21)
در روایت نبوی آمده است: «فرشتگان الهی از برد و باخت و قمار و شرطبندی نفرت دارند و به مرتکبان آن لعنت میفرستند، جز در مسابقه تیراندازی و اسبسواری».(22) البته، بسیاری از ورزشها که در اسلام به آنها اهمیت داده شده و یا شرطبندی در آنها جایز دانسته شده و یا از محدوده لهو، خارج محسوب شدهاند، بدین جهت است که رزمی هستند و توان رزمی مسلمین را بالا میبرد. از جمله این ورزشها میتوان از سوارکاری و تیراندازی و شنا نام برد.
۳ـ شنا: از جمله ورزشهایى که به آن سفارش شده، ورزش شناست. پیامبر(ص) فرمود: «عَلِّمُوا أولادَکُم السِّباحَه و الرِّمایَه؛ به فرزندانتان شنا کردن و تیراندازی بیاموزید»(23) همچنین فرمود: «حَقُّ الوَلَدِ عَلی والِدِهِ... أن یُعَلِّمَهُ السِّباحَه؛ حق فرزند بر پدرش این است که به او شنا کردن بیاموزد»(24) شنا از جمله ورزشهای نشاطآور و عاملی برای سلامتی جسم و روح است، پیامبر(ص) در روایتی فرمودند: «خَیْرُ لَهْوِ المُوْمِنِ السِّبَاحَه؛ بهترین سرگرمی مؤمن شنا کردن است».(25)
۴ـ کشتى: در منابع روایی از ائمه معصومین(ع) آمده که ورزش «کشتی» نیز همواره مورد تشویق ایشان بوده است. حضرت ابوطالب فرزندان خود و برادرزادههایش را جمع میکرد و آنها را به کشتی گرفتن وامیداشت و دیده میشد که حضرت علی(ع) که کودکی بیش نبود با برادران و پسرعموهای خود کشتی میگرفت و بزرگ و کوچکشان را بر زمین میزد و هر بار پدرش میگفت: «ظهر علی؛ علی پیروز شد»، از اینرو او را «ظهیر»، یعنی «همیشه پیروز» نامید».(26)
امام صادق(ع) فرمود: «شبی پیامبر(ص) به خانه فاطمه(س) وارد شد. امام حسن و امام حسین(ع) نیز (که در سنین کودکی بودند) به همراه ایشان بودند. آن حضرت خطاب به آن دو فرمود: بپاخیزید و با یکدیگر کشتی بگیرند. آنها نیز برخاسته و به کشتی گرفتن پرداختند، حضرت فاطمه(س) که برای انجام کاری از اتاق خارج شده بود، وارد شد و متوجه شد که پیامبر(ص)، امام حسن(ع) را تشویق کرده و میفرماید: حسن! بپر، حسین را محکم بگیر و به زمین بزن. با تعجب عرض کرد: پدر جان! این بسیار عجیب است که شما حسن را تشویق میکنید تا حسین را شکست دهد! چگونه شما پسر بزرگتر را تشویق میکنید تا پسر کوچکتر را شکست دهد؟! پیامبر(ص) در پاسخ فرمود: دخترم! آیا تو راضی نمیشوی من بگویم: «حسن! حسین را به زمین بزن» در حالی که دوستم (جبرئیل) اینجا ایستاده و میگوید: «ای حسین! حسن را محکم گرفته و به زمین بزن»؟».(27)
۵ ـ شمشیربازی: شمشیر و شمشیربازی در اسلام مقام ویژهای دارد. اگر شمشیرهای رزمندگان خداجویی چون امام علی(ع) و حمزه سیدالشهدا(ع) نبود، اسلام گسترش نمییافت. پیامبر گرامی اسلام(ص) جملات زیبایی در وصف شمشیر دارند.
آن حضرت بهشت و همه خوبیها را در سایه شمشیر دانسته و میفرمایند: «الخَیْرُ کُلُّهُ فِی السَّیفِ و تَحْتِ ظِلِّ السَّیفِ؛ همه خوبیها در شمشیر و زیر سایه شمشیر است».(28) همچنین در روایتی دیگر میفرمایند: «انَّ ابْوَابَ الجنَّهِ تَحْت ظِلالِ السّیوفِ؛ بهشت زیر سایه شمشیرهاست».(29) البته، واژه «سیف» در این روایات، کنایه از جهاد است؛ زیرا بین شمشیربازی و بهشت رفتن هیچ سنخیتی وجود ندارد. یکی از مصادیق آمادگی برای جهاد، شمشیربازی است.
بیتردید بینظیرترین شمشیرزن تاریخ اسلام، علی(ع) است. حضرت در نامهای به معاویه، قدرت شمشیرزنی خویش را اینچنین به رخ میکشند: «فَأَنَا أَبُو حَسَنٍ قَاتِلُ جَدِّکَ وَ خَالِکَ وَ أَخِیکَ شَدْخاً یَوْمَ بَدْرٍ وَ ذَلِکَ السَّیْفُ مَعِی؛ من ابوالحسن هستم، کشنده جدّ تو (پدر مادرت هند جگرخوار که عتیه بن ربیعه باشد) و دایی تو (ولید بن عتبه) و برادرت (حنظله بن ابیسفیان)، که آنها را در جنگ بدر تباه ساختم و [اکنون هم] آن شمشیر با من است».(30)
۶ـ پیادهروى: عالیترین ورزش از نگاه اسلام پیادهروی است. سعی بین صفا و مروه خانه خدا، نماد و تمثیل آشکاری از پیادهروی به سوی حق است.
پیادهروى ورزشى است که نیاز به امکانات خاصى ندارد و حتى فرد میتواند در منزل خود هم آن را انجام بدهد. امروزه پیادهروی به عنوان بهترین ورزش برای درمان بیماریها شمرده شده و این حقیقتی است که پیامبر(ص) نیز درباره آن فرموده است: «خَیْرُ ما تَداوَیْتُمْ بِهِ الْمَشْیُ؛ بهترین چیزی که خود را با آن درمان میکنید، پیادهروی است».(31) گفته شده: پانزده دقیقه پیادهروى در عین اینکه ورزش سبکى است، باعث چالاکى و نشاط میشود و همچنین انقباض ماهیچهها را از بین میبرد. امام صادق(ع) شادابى و خرمى را در چند چیز میداند و پیادهروى، اسبسوارى و شنا کردن را جزو آنها برمیشمرد: «عَنْ أَبِى عَبْدِاللهِ علیهالسلام قَالَ: النُّشْرَهُ فِى عَشَرَه أَشْیاءَ الْمَشْى وَالرُّکُوبِ وَ الِارْتِمَاسِ فِى الْمَاءِ...».(32)
هر ورزشی که توان رزمی مسلمانان را افزایش دهد، از نظر اسلام، محبوب و مطلوب است. کاراته، تکواندو، جودو، جوجیتسو، کوهنوردی، دفاع شخصی، دوومیدانی و آموزشهای رزم تن به تن و سرنیزه نیز ورزشهای رزمی محسوب شوند. امروزه ارتشهای بزرگ و نیرومند دنیا به کماندوها و نیروهای ویژه عملیاتهای دشوار و خطرناک، این ورزشها را آموزش میدهند.
از: پاسدار اسلام، ش 415-416 (با تلخیص)
ــــــــــــــــــــــ
1ـ بحارالانوار، ج۱، ص۲۲۰، ح۵۲. 2ـ بحارالانوار، ج۷۰، ص۱۲۸. 3ـ همان، ج۷۲، ص۶۷. 4ـ همان، ج۹۱، ص۱۲۵. 5ـ نهجالفصاحه، ص۲۹۳، ح ۱۳۹۴. 6ـ روزنامه جامجم، یازدهم شهریور ۸۱. 7ـ روزنامه همشهری، ش ۲۷۹۹، دوازده مرداد ۸۱. 8ـ سروش بانوان، ۲۵ مرداد ۸۱. 9ـ ماهنامه نیکی، سال ۸۰، شماره اوّل. 10ـ ورزش براى زندگى، فرزانه ترکان، ص۱۳. 11ـ عیون اخبارالرضا، ج۲، ص۵۸. 12ـ بحارالانوار، ج۱۰۲، ص۱۹۰.
13ـ وسایلالشیعه، ج۱۳، ص۳۵۱. 14ـ «آق»، نوعی واحد سنجش است و به معنای یکدوازدهم رطل است (ترجمه منجدالطلّاب). 15ـ وسایلالشیعه، ج۱۳، ص۳۵۱. 16ـ نهجالفصاحه، ص۲۹۳، ح ۱۳۹۴.
17ـ كنزالعمّال: 10841. 18ـ المبسوط، ج۶، کتاب سبق و رمایه، ص۲۹۰. 19ـ بحارالانوار، ج۱۱، ص۲۱۷. 20ـ وسایلالشیعه، ج۱۹، (کتاب سبق و رمایه)، ص۲۵۲. 21ـ همان، ج۱۳، ص۳۴۸. 22ـ همان، ص۲۵۱. 23ـ الکافی، ج۶، ص۷. 24ـ نهجالفصاحه، ص۲۹۳، ح۱۳۹۴. 25ـ نهجالفصاحه، ص۴۷۳. 26ـ خصال صدوق، ج2، ص443. 27ـ بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۱۸۹. 28ـ وسائلالشيعه، ج 15، ص 10، ح 19901. 29ـ نهجالفصاحه، ص۱۱۵، ح۵۷۶.
30ـ نهجالبلاغه، نامه ۱۰، فیضالاسلام، ص۸۵۱.
31ـ كنزالعمال، ج15، حدیث 28162.
32ـ بحارالانوار، ج۷۳، ص ۳۲۳.