کد خبر: ۳۱۳۷۴۷
تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱۴۰۴ - ۲۱:۳۳

اخبار ویژه

شبکه صهیونیستی کان: تشخیص ویرانی‌های تل‌آویو از غزه سخت است


هر روز که از جنگ 12روزه و مجازات رژیم متجاوز صهیونیستی توسط ایران بیشتر می‌گذرد، گزارش‌های بیشتری درباره شکست‌خوردگی و درماندگی اسرائیل به عنوان علت درخواست آتش‌بس منتشر می‌شود.
در این زمینه روزنامه صهیونیستی هاآرتص نوشت: اسرائیل به اهدافش در جنگ علیه ایران دست نیافت. هدف اصلی جنگ علیه ایران به گفته بنیامین نتانیاهو، نابودی برنامه هسته‌ای ایران و تهدید وجودی بود. تقریباً یک اتفاق‌نظر درباره این مسئله وجود دارد که تهران همچنان مقادیری اورانیوم غنی‌سازی شده با میزان ۶۰درصد را دارد. نه ارتش و نه نتانیاهو ادعا نمی‌کنند که برنامه موشکی ایران از بین رفته باشد.
هاآرتص همچنین درباره از قدرت ویرانگر موشک‌های ایرانی به نقل از افسر ارشد جبهه داخلی اسرائیل نوشت: صحنه ویرانی در یک محیط شهری این شکلی است. بمب‌هایی که ما در لبنان انداختیم، همین تأثیر را داشتند. دکترین ضاحیه این‌بار نه در بیروت بلکه در تل‌آویو، بئرشبع، بنی‌براک و... پیاده شد.
جفری ساکس، اقتصاددان و استاد دانشگاه کلمبیای آمریکا، با بیان اینکه «اسرائیل در جنگ با ایران دچار اشتباه محاسباتی شد»، گفت: اسرائیل با تلفات سنگینی روبه‌رو شد؛ اصابت‌های مستقیم متعدد در حیفا، بئرشبع و تل‌آویو رخ داد. سامانه گنبدآهنین و دیگر پدافندها در موارد متعددی با شکست مواجه شدند. ایران نیز متحمل خسارات فراوانی شد. شمار زیادی از غیرنظامیان جان باختند. عملیات شکست‌خورده‌ای برای تغییر رژیم صورت گرفت که به قتل شمار زیادی از فرماندهان نظامی و دانشمندان ایرانی انجامید. این یک حادثه کوچک برای ایران نبود بلکه یک خسارت قابل‌توجه بود. برخی گزارش‌ها می‌گویند اسرائیل به ترامپ اطمینان داده بود: نگران نباش، این یک عملیات ۲۴ساعته است، کل سران ایران را می‌کشیم، دولت جدیدی جایگزین می‌شود و همه‌چیز طبق برنامه پیش خواهد رفت. اما این اتفاق رخ نداد. سامانه‌های دفاعی اسرائیل، آن‌گونه که سانسورچی‌های اسرائیلی می‌خواهند به ما بباورانند، عمل نکردند. از روز دوم و سوم، سانسور نظامی مستقیم در اسرائیل اعمال شد و می‌دانیم خسارات گسترده و بسیار خطرناک برای اسرائیل بود.
از سوی دیگر گزارشگر بی‌بی‌سی گزارش داد: این‌جا در مرکز تل‌آویو همه‌جا خراب شده و ویرانی‌ها گسترده است؛ ما نمی‌توانیم حتی از نزدیک مناطق نظامی مورد اصابت واقع شده، گزارش تهیه کنیم. اجازه تصویربرداری از مناطق نظامی آسیب‌دیده اسرئیل داده نمی‌شود. خرابی‌ها بسیار زیاد و وسعت آن بسیار گسترده است. خیلی از تحلیلگران اسرائیلی معتقدند جنگ با ایران هزینه‌ بسیار داشته و ارزشش را نداشت؛ آنها معتقدند جنگ بموقع متوقف شد.
مؤسسه تحقیقاتی وایزمن، پس از سکوتی طولانی‌مدت، دیروز برآوردی اولیه از میزان خسارات وارده به زیرساخت‌های این مرکز تحقیقاتی پس از ضربه موشکی سپاه پاسداران در جریان نبرد ۱۲روزه را منتشر کرد. براساس اعلام این مرکز، ۱۱۲ ساختمان این موسسه، از جمله ۶۰ ساختمان آزمایشگاهی و ۵۲ ساختمان مسکونی در جریان حمله موشکی ایران ویران شدند. علاوه‌بر این ۵۲ آزمایشگاه تحقیقاتی و ۶ آزمایشگاه خدماتی نیز در خلال این ضربه سهمگین موشکی تخریب شدند که در نتیجه آن بین ۲۰ تا ۲۵درصد از فعالیت‌های این مؤسسه را به طور کامل به تعطیلی کشاند.
یادآوری می‌شود نابودی این مؤسسه از نظر برخی مقامات اسرائیلی، ضربه‌ای به جایگاه علمی و فناوری اسرائیل در جهان محسوب می‌شود چرا که برند علمی و تکنولوژیکاین رژیم محسوب می‌شد. این مؤسسه در توسعه فناوری‌های پیشرفته، از جمله پهپادها، سایبری و احتمالاً برنامه‌های هسته‌ای اسرائیل نقش داشته است. مؤسسه وایزمن یکی از مراکز پیشرو در تحقیقات «ژنتیک، زیست‌فناوری و علوم اعصاب» هم هست. برخی معتقدند این مؤسسه در حال اجرای برنامه‌های مخفیانه مانند «اصلاح نژادی» یا دستکاری هدفمند DNA انسان‌ها برای اهداف امنیتی باشد. 
در همین حال، ابراهیم المدهون، تحلیلگر شبکه الحوار تاکید کرد: جنگ ایران، نقطه عطف نابودی پروژه صهیونیستی است. قوی‌ترین چیزی که اسرائیل از دست داد، قدرت بود. دیگر نه توان هژمونی دارد، نه مأموریتی را که غرب به او سپرده بود می‌تواند انجام دهد. شکست‌های اسرائیل در ایران و غزه، فقط شکست‌ نظامی نیست؛ نشانه فروپاشی یک پروژه استراتژیک است.
در این میان، روزنامه صهیونیستی «معاریو» گزارش می‌دهد: با وجود پایان درگیری‌ها، فضا در برخی مناطق اسرائیل همچنان متشنج است. بخشی از جمعیت، به‌ویژه در مراکز آسیب‌دیده، هنوز در عدم اطمینان و ترس زندگی می‌کنند. تخریب زیرساخت‌ها، خالی بودن خانه‌ها برای مدت‌طولانی و ناکارآمدی خدمات امنیتی در برخی مناطق، زمینه‌ساز سرقت و احساس ناامنی شده‌اند؛ مسئله‌ای که می‌تواند روند بازسازی روانی و اجتماعی را با چالش جدی مواجه کند.
اما شبکه 12 تلویزیون اسرائیل در گزارشی تحقیرآمیز خبر داد: در شب تاریخی حمله ایران و در حالی که بسیاری از اسرائیلی‌ها در خانه ناخن می‌جویدند، نتانیاهو به ویلای یک سرمایه‌دار پناه برده بود که دارای پناهگاه اتمی است.
رسانه انگلیسی میدل‌ایست‌آی هم درباره علت آتش‌بس نوشت: مقامات سه پایتخت عربی به ما گفتند که در محافل قدرت کشورشان این ارزیابی وجود دارد که اسرائیل اولین کسی بود که سیگنال آمادگی برای آتش‌بس را فرستاد.
میدل‌ایست‌آی می‌افزاید: بعد از حملات موشکی ایران بخشی از ساکنان اسرائیل به دنبال فرار از اسرائیل هستند. انتقام ایران از حمله اخیر اسرائیل باعث مهاجرت دسته‌جمعی یهودیان اسرائیلی شده است. هنوز ده‌ها هزار نفر از ساکنان اسرائیل و خصوصاً دوتابعیتی‌ها دربه‌در به دنبال فرار هستند. طبق تخمین‌ها، بیش از ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار اسرائیلی دارای تابعیت دوگانه از کشورهای غربی هستند. کابینه اسرائیل برای جلوگیری از این موج مهاجرت، مصوبه‌ای صادر کرد که «پرواز به خارج» برای اسرائیلی‌ها، منوط به «تأیید کمیته استثنائات» باشد. با این مصوبه، اسرائیلی‌ها از خرید بلیط پروازهای خروجی منع شدند. در نقطه مقابل، فلسطینی‌ها علی‌رغم ۲۰ ماه نسل‌کشی، حاضر به ترک غزه نیستند.
شهردار حیفا در پی پاسخ موشکی کوبنده ایران و آسیب‌ جدی به پالایشگاه «بازان» در حیفا هشدار داد که این شرکت و پالایشگاه تهدیدی جدی برای ساکنان حیفاست. او گفت: پالایشگاه «بازان» باید تخلیه و از بندر حیفا خارج شود.
«دنیل دیویس» سرهنگ بازنشسته آمریکایی هم درباره راز آتش‌بس گفت: «شواهد نشان می‌دهد ایران توانایی حفظ جریان مداوم موشک‌ها و راکت‌های روزانه را دارد. بخشی از این موشک‌ها خسارات سنگینی وارد می‌کنند. علاوه‌بر این، ذخایر موشک‌های رهگیر اسرائیل نیز رو به اتمام است. اسرائیلی‌ها دیگر توان تحمل موشک‌باران‌های پی‌درپی ایران را نداشتند.
خبرنگار شبکه کان اسرائیل هم با حضور در میان ویرانی‌های منطقه هولون گفته است: ببینید این مکان چه شکلی است، ویرانی کامل، همه‌چیز کاملاً نابود شده، به این همه آوار دیوانه‌وار نگاه کنید، ساختمان‌ها فرو ریخته‌اند، همه آجرها در حال فرو ریختن هستند، تمام بتن‌های این‌جا را می‌بینید. بله درست است. دیگر سخت است که تشخیص بدهید اینجا، غزه است یا اسرائیل؟!

 


فرار به جلوی گل‌درشت پس از همکاری با عملیات فریب دشمن
روزنامه متهم به خیانت و مشارکت در عملیات فریب آمریکا، مدعی شد ایران پس از آتش‌بس باید تصمیمات جدیدی بگیرد.
روزنامه اعتماد از چند‌ماه قبل تا ایام منتهی به حمله رژیم صهیونیستی، در حال بزک‌کردن مذاکره با آمریکا بود و ضمن اینکه ادعا می‌کرد مذاکره سایه تهدید و جنگ را از سر کشور برداشته، مدعی توافق قریب‌الوقوع و جاری‌شدن دو هزار میلیارد دلار سرمایه خارجی به کشور به‌ویژه از سمت آمریکا بود.
اما این روزنامه حالا به جای ابراز شرمندگی و عذرخواهی، به قلم محکوم پرونده فروش اطلاعات به بیگانگان می‌نویسد: 
اکنون که در موقعیت آتش‌بس غیر‌رسمی هستیم، همه منتظرند تا ببینند نظام سیاسی ایران چه تصمیمی می‌گیرد؟ در هر حال وضعیت ایران و منطقه و روابط آن با جهان پس از ۲۳ خرداد به کلی با پیش از آن تغییر کرده است، و برحسب ضرورت باید تصمیمات و سیاست‌های جدیدی گرفته شود. نکته مهم این است که این کار باید به نسبت سریع انجام شود، چون فرصتی برای بی‌تصمیمی نیست و با سیاست‌های قبلی نیز نمی‌توان وضعیت کنونی را مدیریت و راهبری کرد. متأسفانه به قول یکی از دوستان؛ مدیریت در ایران دچار سه عارضه در حوزه تصمیم‌گیری هستند. بی‌تصمیمی، دیر‌تصمیمی و بدتصمیمی. در برخی از امور اصولاً تصمیم نمی‌گیرند و به قول معروف به امان خدا رها می‌شود. امیدواریم که اکنون و در جریان جنگ اخیر، این اتفاق نیفتد و تصمیم گرفته شود، زود هم گرفته شود، تصمیم خوب هم گرفته شود. 
اعتماد می‌افزاید: «تعیین سیاست و تصمیم برای جنگ و صلح و در سطوح کلان سیاست، عالی‌ترین تصمیماتی هستند که سیاستمداران می‌گیرند اولین ویژگی تقدم خیر عمومی بر منافع گروهی و فردی است. در واقع تصمیم در حوزه سیاست باید معطوف به تأمین خیر همگانی باشد. یکی از مهم‌ترین مسائل در تصمیمات عمومی، توجه به ذی‌نفعان و تعارض منافع است. سیاستمداران حق ندارند در موضوعاتی که ذی‌نفع هستند ورود کنند و تصمیم بگیرند... یک ویژگی مهم این تصمیمات بازگشت‌پذیری آنها است. در عرصه عمومی نمی‌توان تصمیمی گرفت که مصداق مرغ یک پا دار شود. باید قابلیت برگشت‌پذیری و تغییر در آن وجود داشته باشد، و به محض مواجه با مشکل و در صورت ضرورت اصلاح شود... حالا همه این‌ها را در نظر گرفتیم، آیا می‌توان تصمیم درستی گرفت؟ پاسخ لزوماً مثبت نیست. باید درک دقیقی از خود و موقعیت خود و در صورت لزوم موضوع و طرف مقابل داشت. در واقع باید برحسب موازنه قوا تصمیم گرفت، و مهم‌تر از این بر مؤلفه‌های قدرت خود تسلط داشت و مهار آن در دست باشد... تا رسیدن به حداقلی از شرایط برای گرفتن یک تصمیم مطلوب راه درازی در پیش داریم ولی امیدواریم یک گام به پیش برداریم، حداقل از بی‌تصمیمی بیرون آییم، البته تصمیم خیلی بد نیز نگیریم. مسئولیت شخص آقای پزشکیان در این زمینه غیرقابل انکار است».
فرار به جلوی روزنامه اعتماد در حالی است که تحمیل جنگ به کشور و خسارت‌های آن برای ملت ایران، ناشی از محاسبات غلط بلکه ترویج سازمان‌یافته دروغ و تحریف بود، دروغ‌هایی مثل: مذاکره (آن هم با اظهار ضعف و ضعیف و ناچار‌نمایی کشور) سایه جنگ را از کشور دور می‌کند؛ ترامپ تاجر‌ مسلک و معتدل و آماده توافق محترمانه است؛ میان ترامپ و نتانیاهو اختلاف وجود دارد؛ و...
در بی‌حیثیتی طایفه بزک‌کار و تحریف‌گر، همین‌بس که سعید لیلاز، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران، چند هفته قبل، درباره‌شان گفت: «این که برخی دوستان ساده‌لوح- و بسیار زرنگ ما از نظر خودشان- ادعا می‌کنند اگر با آمریکا مصالحه کنیم ۳،۲ هزار میلیارد دلار سرمایه جذب خواهد شد، خیلی خام‌اندیشی است... نگرانی من درباره مذاکرات از این‌جا شروع می‌شود که ممکن است این، تله آمریکایی‌ها باشد. شک هم ندارم که آمریکایی‌ها دنبال صلح شرافتمندانه نیستند. این هم یک خام‌اندیشی و در باغ سبز نشان‌دادن است که هزار یا دوهزار میلیارد دلار جذب سرمایه خواهیم داشت. در بهترین سال‌ها، جذب سرمایه بیش از پنج میلیارد دلار نبوده است. وقتی بعضی رجال سیاسی این چرت‌و‌پرت‌ها را می‌گویند، آدم مشکوک می‌شود که نکند عمداً می‌گویند و از جایی برنامه‌ای دارند. و الا ضمانتی جز لوله توپ وجود ندارد. اگر اورانیوم غنی‌شده را بیرون بدهید باخته‌اید و خطر حمله به ایران افزایش پیدا می‌کند، فشار تشدید می‌شود. روشنفکری که از روی لجبازی حرف بزند که متأسفانه کثیری هم این طورند، دیگر روشنفکر نیست».

 

این ادبیات و مواضع در شأن ملت مقاوم و فاتح ایران نیست
اظهارات برخی مدیران درباره امکان مذاکره مجدد، دور از‌ شأن ملت پیروز ایران و بی‌اعتنایی به عملیات فریب آمریکاست.
وب‌سایت جهان‌نیوز در این‌باره نوشت: تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک ایران، آن هم در میانه مذاکرات هسته‌ای با آمریکا، به بهانه از بین بردن توانایی‌های هسته‌ای ایران، خشم عمومی را برانگیخته است. حمایت‌های ترامپ از تجاوزات رژیم صهیونیستی نیز و سپس ورود رژیم ایالات‌متحده به صحنه درگیری، باعث شد تا یک بدبینی عمومی نسبت به مذاکره با آمریکا و نااطمینانی گسترده در مورد توقف حملات اسرائیل در میان مردم ایران به وجود بیاید. همین بدبینی‌ها نسبت به آمریکا و خشم علیه رژیم صهیونیستی نوعی همدلی و انسجام عمیق میان به مردم خلق کرده است. به حدی که هر ایرانی با هرگرایش، علاقه و عقیده‌ای، علیه دشمن صهیونی- آمریکایی ابراز انزجار می‌کند.
در وضعیتی که مردم بیش از هر زمان دیگری نسبت به آمریکا و رژیم سفاک بدبین و خشمگین هستند، وزیر امور خارجه ایران، از مذاکره مجدد با آمریکا سخن گفته است: «برای اینکه تصمیم به مذاکره مجدد بگیریم، ابتدا باید مطمئن شویم که آمریکا در طول مذاکرات ما را هدف حمله نظامی قرار نمی‌دهد»!
معاون سیاسی وزارت خارجه نیز در اظهاراتی متعارض با ادارک مردم گفته است: «هنوز زمانی برای ازسرگیری مذاکرات با آمریکا توافق نشده است». بدتر آنکه ایشان برای مذاکره ازسرگیری مذاکرات از آمریکا تضمین هم خواسته است.
موضع‌گیری تخت روانچی به این مورد محدود نیست. او همچنین گفته بود: «اگر آمریکا می‌خواهد مذاکرات را از سر بگیرد، باید هرگونه حمله بیشتر به ایران را منتفی بداند»! همچنین گفته بود: «آمریکایی‌ها پیام داده‌اند که قصد هدف‌گیری رهبر انقلاب برای تغییر حکومت را نداریم»! 
سخنگوی دولت هم همان سخنان تخت‌روانچی را تکرار کرد و گفت: «برای مذاکره هنوز هیچ‌گونه تاریخی تعیین نشده است و محتمل است نزدیک هم نباشد».
با توجه به اطلاعات منتشر شده، همه شواهد حاکی از آن است که ترامپ از ماه‌ها پیش چراغ سبز را به نتانیاهو داده بود تا خود را برای حمله به ایران آماده کند. او در حالی که به دنیا و سران ایران اطمینان می‌داد تنها راه دیپلماسی، مذاکره است، مجوز حمله به ایران را در دستان نتانیاهو گذاشت.
در حالی که رهبر انقلاب در پیام سوم خود از سه پیروزی سخن گفتند، جنس ادبیات و مواضع برخی مدیران عزتمندانه و به نمایندگی از یک ملت پیروز نیست؛ از سوی دیگر گویی اصطلاحاً نه خانی آمده و نه خانی رفته؛ نه به ایران در حال مذاکره تجاوز شده، نه رژیم صهیونی با مجوز و همراهی آمریکا به ایران حمله کرده، نه آمریکا رسماً وارد جنگ شده، نه حدود هزار نفر از جمله سرداران و دانشمندان هسته‌ای ایران شهید شده‌اند.
جالب‌تر آنکه مذاکرات غیرمستقیم ماه‌های گذشته بر پایه موضوع هسته‌ای بود که آمریکا مدعی است تاسیسات غنی‌سازی ایران را نابوده کرده؛ پس حرف از مذاکره درباره چیست؟ 
عجیب‌ترین موضوع بعد از اجرای آتش‌بس و تثبیت پیروزی بزرگ ملت ایران که انتظار آن نمی‌رفت، طرح مجدد اخبار مذاکره با دشمن متجاوز بود که متأسفانه این روزها به طور پررنگی در حال بیان از سوی برخی مسئولان است. با وجود آنکه بعد از حمله به ایران، اصل مذاکره با آمریکا منتفی شده، برخی دیپلمات‌ها ضمن طرح دوباره مذاکره، حتی پیش‌شرط‌های تحقیرکننده‌ای نظیر اطمینان از عدم تعرض دوباره و... را بیان می‌کنند!