بازگشــت امیــدها به صحـنه
محمدعلی میرزایی
صحنه نمایش از یک «سرزنش» آغاز میشود.سرزنشی که همیشه و همیشه شاید با انسان همراه باشد؛ «نمایش «بازگشت» روایتی از سرانجام راه و انتخابی اشتباه، از آغاز تا پایان راه و روایت لحظاتی از زندگی که ممکن است هر کدام از ما در آن مورد آزمایش روزگار قرار گیریم. این بار مخاطب شاهد داستانی دراماتیک همراه با دکورهایی متفاوت و متنوع است، اتفاقی که باعث شده تا بخشهای دیگر کار نیز مانند نور، صحنه، بازیگردانی، جلوههای ویژه میدانی و... نیز تغییراتی داشته باشند.
ابتدا درباره میزانسن؛ دکور اثر میتوان گفت به دلیل تعدد دکورهایی که دارد نسبت به نمایشهای میدانی که تاکنون به روی صحنه رفتهاند، نظیر نداشته است و این موضوع یکی از اتفافات بسیار خاص و ویژه است. چون تا این میزان تجربه دکورهای متنوع در نمایشهای میدانی وجود نداشته است. بخش جلوههای ویژه میدانی نیز هر آنچه در قالب نمایش گنجانده بشود و قابل استفاده باشد نیز مورد بهرهبرداری قرار گرفت. از فضاسازیهایی که با باد، آتش، دود تا خاک و حتی باران.
متن «بازگشت»، یک متن داستانی، دراماتیک و شخصیتمحور است. داستان حول محور شخصیتی به نام مسعود در تاریخ معاصر میچرخد. خط داستانی اصلی در زمان حال است. در این نمایش مخاطب با مسعود همراه میشود و با او در تاریخ سفر کرده و مجدد به زمان حال برمیگردد. تاریخی که از دوران نوح نبی(ع) آغاز و به دوران معاصر ختم میشود. در حین نمایش، اتفاقاتی برای مسعود رخ میدهد و در نهایت از چگونگی زندگی مسعود و آنچه در زندگی او رخ داده با خبر خواهیم شد.
حسن بزرا نویسنده و کارگردان تئاتر «بازگشت» در این رابطه به «کیهان» میگوید: نمایش به لحاظ فرم و دکور پروداکشنی سنگین و به لحاظ محتوایی بر موضوع امید تکیه دارد. همه ما در طول زندگی با مقولهای به نام امید دست و پنجه نرم کردهایم، این معنا دغدغه بشر از ازل تا ابد نیز بوده و هست و امید منشأ روحانی و خدایی دارد و همواره با ناامیدی که منشأ شیطانی دارد در تقابل است، وقتی به سمت امید کشیده شدهایم در واقع به سوی نور رفتهایم و هر وقت ناامیدی در زندگیمان غلبه کرده تبعات سختی را به دنبال داشته است.
صحبت از امید در نمایش «بازگشت» کار سادهای نبود ممکن بود انگ شعاری بودن به این اثر زده شود اما وقتی چنین مفاهیمی دستمایه آثار هنری قرار میگیرد و به نمایش و فیلم تبدیل میشود به ویژه زمانی که روی آن خوب فکر و آن موضوع درک شده باشد، میتواند تاثیرگذار باشد.
برای هر پرده از نمایش دکور خاصی طراحی شده و به مثابه یک سکانس از یک فیلم سینمایی است. قطعا تاثیر این اتفاق به تدریج در میان مردم آن مناطق مشهود خواهد بود، وقتی مخاطبان محتوایی با کیفیت و فرم جذاب را تماشا میکنند، سطح سلیقه و نگاهشان نسبت به هنر و مسائل مختلف ارتقا مییابد.
وی ادامه داد: در نمایش «بازگشت» اتفاق از زمان حال شروع میشود از بزنگاه امید و ناامیدی و بعد لحظه ناامیدی را میبینیم.
در تاریخ میگردیم. در این تئاترها از جمله نمایش «بازگشت» هم میتوان از بازیگر استفاده کرد و هم نیازی به این انتخاب نیست. در بعضی نمایشها این امکان وجود دارد و در برخی دیگر نیازی احساس نمیشود. در اینجا فرم و اتفاقات نمایش بازیگرمحور و چهرهمحور نبود که بخواهیم به واسطه چهرهها مخاطب را جذب کنیم. این قصه خود نمایش است که جذابیت ایجاد میکند و افراد در آن تعیینکننده نیستند، البته ما در صداگذاری از گویندگان درجه یکی در کارهایمان تاکنون استفاده کردهایم.
حال باید گفت که سر فصلهایی در تاریخ خواهیم دید از تقابل بین امید و ناامیدی در وقایع گوناگون تاریخی آنهائی که امید داشتند برایشان چه اتفاقی رخ داده و آنهائی که ناامید شدهاند سرانجامشان چه بوده است.
بسیاری از ما ممکن است در یک بزنگاهها و سختیهایی در زندگی قرار بگیریم که اگر در این سختیها امید را از دست بدهیم ممکن است دیگر راه بازگشتی برایمان وجود نداشته باشد. با امید است که میشود مسیر را ادامه داد و به پیروزی و موفقیت دست پیدا کرد. در انتهای بازگشت هم باید گفت این داستان روایت صبر و امید و توکل در برابر یأس و ناامیدی است؛ امیدی که بر ذهن و رفتار ناامیدی و بیخیالی غلبه میکند.