ماهیت «اخلاص» در کلام اساتید اخلاق
درمطلب حاضر موضوع «اخلاص» و اهمیت آن از منظر آیتالله بهاءالدینی، امام خمینی(ره)، شیخ رجبعلی خیاط، آیتالله دستغیب و علامه سیدمحمد حسین طهرانی بیان شده است. آن را به نقل از فارس تقدیم خوانندگان عزیز میکنیم.
آیتالله بهاءالدینی
حقیقت بندگی، اخلاص است. یعنی اگر همه چیز و همه کار را برای خدا انجام دادید و بقیه را پوچ بدانید، این اخلاص و بندگی است.
اخلاص همان توحید عملی است؛ یعنی در اعمال که برای عبودیت حق انجام میدهد، غیراز خدای تعالی کسی در آنها سهمی ندارد. عبادتهای اسلام هم سازنده نفوس انسانی و الهی است. نماز، روزه، حج و جهاد، ...، همه سازندهاند؛ یعنی نهاد انسان را میسازند و باطن او را اصلاح میکنند. در نفوس الهی، شرور و فساد نیست، ولی عباداتی سازنده است که اخلاص در آنها باشد. اگر بشر در عمل خود، غیرخدا را شرکت ندهد، عبادات، او را از مرحله حیوانیت به مرحله انسانیت میرساند.
شریک عمل ممکن است مخلوق حق باشد، ممکن است اقتصاد باشد، ممکن است مقام باشد، که اگر در کارهای خدا شرکت کند، عمل را از اخلاص خارج میکند. اگر کسی نماز خوانده است و دید سازنده نیست، بداند نمازش معیوب است. قبولی اعمال از همین جا تجربه میشود اگر ظواهر و منویات او مورد رضای حق است، این نماز، نماز پاکی است. عبادات اسلام برای این است که انسان بسازد.
در آخرت، بازاراعمال کساد است و خریدار ندارد مگر عمل خالص.
شیطان به خاطر ما از درگاه خدا رانده شد. وقتی خداوند حضرت آدم(ع) را خلق کرد و فرمود: سجده کنید، همه ملائکه سجده کردند مگر ابلیس که تکبر کرد و سجده نکرد. گفت: خدایا من بهتر از او هستم من از آتش خلق شدهام و او از خاک. آنگاه رانده شد حالا که رانده شد کینه ما را به دل گرفت چون به خاطر ما از درگاه خدا رانده شد گفت: «فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلَّا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ»؛ خدایا! به عزتت قسم، همه بنیآدم را گمراه میکنم مگر آن عده که عبادتشان خالص باشد.
خالص آن است که به طمع بهشت نباشد، از ترس جهنم هم نباشد، خدا را دوست داشته باشد و برای خدا کار بکند. همان طور که حضرت امیر(ع) برای خدا اطعام کرد، نه توقع مزد دارند نه توقع اینکه مردم تعریفشان را بکنند.
امام خمینی(ره)
شما اگر نیت خود را خالص کنید، عمل خود را صالح نمایید، حب نفس و حب جاه را از دل بیرون کنید، مقامات عالیه و درجات رفیعه برای شما تهیه و آماده میشود. مقامی که برای بندگان صالح خدا در نظر گرفته شده، تمام دنیا و مافیها با آن جلوههای ساختگی، در مقابل آن به قدر پشیزی ارزش ندارد.
بکوشید به چنین مقامات عالیه برسید و اگر توانستید، خود را بسازید و ترقی دهید تا آنجا که به مقامات عالیه و درجات رفیعه هم بیاعتنا باشید و خدا را برای رسیدن به این امور عبادت نکنید، بلکه چون سزاوار عبادت و کبریایی است، او را بخوانید و در مقابل او سجده کرده، سر به خاک بسایید، آن وقت است که «حجب نور» را پاره کرده و به «معدن عظمت» دست خواهید یافت.
هر چه مرتبه اخلاص و حضور قلب، که دو رکن رکین عبادات است، کاملتر باشد، روح منفوخ در آن ،طاهرتر و کمال سعادت آن بیشتر و صورت غیبیه ملکوتیه آن منورتر و کاملتر خواهد بود و کمال عمل اولیا(ع) به واسطه جهات باطنیه آن بوده و الّا صورت عمل چندان مهم نیست.
مثلاً ورود چندین آیه شریفه از سوره مبارکه «هل اتی» در مدح علی(ع) و اهل بیت طاهرینش(ع)، به واسطه چند قرص نان و ایثار آنها نبوده، بلکه برای جهات باطنیه و نورانیت صورت عمل بوده؛ چنانچه در آیه شریفه اشارهای به آن داشته و میفرماید: «إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاء وَلَا شُکُورًا» ما فقط برای وجه خدا (رضای خدا) شما را اطعام میکنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمیخواهیم.
بلکه یک ضربت علی(ع) که افضل از عبادات ثقلین است نه به واسطه همان صورت دنیایی عمل بوده که کسی دیگر آن ضربت را زده بود باز افضل بود، گرچه به ملاحظه موقعیت مقابله کفر و اسلام خیلی انجام این عمل مهم بوده، که شاید شیرازه لشکر اسلام از هم پاشیده میشد، ولی عمده فضیلت و کمال عمل آن حضرت به واسطه حقیقت خلوص و حضور قلب آن حضرت در انجام این وظیفه الهیه بوده است.
شیخ رجبعلی خیاط(ره)
وقتی خدا را شناختی، هر چه میکنی باید خالصانه و عاشقانه باشد، حتی کمال خود را هم در نظر نگیر، نفس، بسیار زیرک و پیچیده است و دستبردار نیست به هر نحو شده میخواهد خود را وارد کند.
انسان تا وقتی که خود را میخواهد و توجه به خود دارد، کارهای او نفسانی است و اعمالش بوی خدا نمیدهد، ولی اگر خودخواهی را کنار گذاشت و خداخواه شد، کارهای او الهی میشود و اعمالش بوی خدا میدهد و آن یک نشانی دارد که در کلام امام سجاد (ع) آمده است که میفرماید: «وَما اَطْیَبَ طَعْمَ حُبِّکَ»؛ چه گوارا است طعم دوستى تو.
آیتالله شهید دستغیب
از چیزهایی که موجب زیادتی نور ایمان و یقین میشود عبادت خالص است. مخصوصاً همنشینی با خوبان، اخیار و ابرار و صاحبان یقین و خلاصه هر عمل خیر خالصی که از شخصی سر زند و جز خدا هیچ هدف و منظوری نداشته باشد، نماز، روزه، ذکر، قرآن، انفاق و قضای حوائج به هر عمل خیری، آن نور، تقویت میشود.برعکس با هر گناهی آن نور، تضعیف خواهد شد و هر عمل مکروهی تأثیری در آن نور میگذارد که بعضی آن را درک میکنند و اکثراً نمیفهمند.
خالص هر چیزی آن است که غیرش با او نباشد، خودش تنها باشد، مثلاً طلای خالص یعنی جز طلا چیزی نیست، مس ندارد، جنس اجنبی ندارد. یا مثلاً شیر خالص که در قرآن میفرماید: از بین کثافت و خون، شیر خالص بیرون میآید یعنی در حالی که با فضولات و خون برخورد دارد معالوصف نه متعفن به بوی کثافت است و نه رنگ و بوی خون دارد.
عمل باید خالص برای خدا باشد یعنی داعی و محرکش تنها تقرب به حق باشد نه غیر، پس اگر هم میخواهد به خدا نزدیک شود و هم نظرش چیز دیگری است خدا نمیپذیرد، این امری است سرّی و راجع به گذراندن به دل یا زبان نیست.
علامه سیدمحمد حسین طهرانی
اخلاص در عمل صالح یگانه وسیله نیل به مقصود است.
«فَمَن کَانَ یَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا»؛ در هر قدمی که برمیدارد از تسویلات نفس و تزئینات ابلیس روی گردانیده، دل به خدای خود بسپارد و خواطر شیطانی را از ضمیر خود به دور ریخته، نفس متحرک و مواج و مضطرب خود را به یاد خدا آرام کند.
این عمل احتیاج به مجاهده دارد، مجاهده با نفس و رسیدن به منزل اخلاص، تا از مخلصین شود و در تمام کارها از عبادت و غیرآن در هیچ چیز غیرخدا را منظور و مقصود خود نداند و صرفاً کردارش خالصاً لوجه الکریم بوده باشد. چون انسان در هیچ حال از تهاجم افکار و خیالات وارده در قلب خالی نیست، حتی در حال سکوت و استراحت، خواطر بدون اختیار مانند سیل به دل انسان هجوم میآورند، و حتی در حال خواب، خواطر از انسان دست بر نمیدارند؛ لذا برای سکون و آرامش دل باید با ذکر خدا و مجاهده بسیار قوی در مقابل هجوم خاطرات مقاومت نمود و دل را از دستبرد آنان محفوظ نگاه داشت و در هر لحظه از منویات شخصی دست برداشت و اختیار و رضای حضرت باریتعالی را بر رضا و اختیار خود ترجیح داد.
اگر انسان به یاری و توفیق خدا در این مرحله ایستادگی کند و مجاهده خود را ادامه بدهد کم کم همه مراتب شخصیتطلبی و استکبار و استقلال منشی او خداحافظی نموده و میروند و ذلّ عبودیت نسبت به ساحت حضرت معبود و روح خداطلبی و نیاز و فقر به درگاه او جانشین آن شده، از خودپرستی برون رفته خداپرست میشود و حقیقت عبودیت را در خود ملاحظه و مشاهده میکند، قلب او آرام میگیرد و از نوسان و حرکت میایستد و از اضطراب و آشفتگی به اطمینان و سکون رهبری میشود؛ وجودش و سرش پاک و پاکیزه میشود و خواطر شیطانی دیگر به درون او راه پیدا نمیکند و سایر خواطر با اجازه او به درون دل راه مییابند و بدون اجازه حق ورود ندارند.
چون دل در این هنگام به تمام معنی کلمه، پاکیزه و صیقلی به صیقل محبت و عبودیت شده است؛ لذا جمال و انوار الهی در او مشهود و آینه تمام نمای ذات و اسماء و صفات حضرت معبود میشود و این مقام مخلصین است که بسیار مقامی والا و ارجمند است.