ثامنالائمه(ع) عملیاتی برای ما میتوانیم
عزیزالله محمدی(امتدادجو)
حصر آبادان شکست! این یک جمله خبری بسیار ساده اما غرورآفرین بود که بعد از حدود یک سال دلها را در سال 1360 و پنجم مهر نسبت به روزها و ماههای بعدی روشن کرد و جامعه انقلابی را از یک فرورفتگی درخود و یاس و ناامیدی نجات داد.
شکست حصر آبادان در معادلات اولیه نظامی و در طراحیهای نبرد به دلایل فراوانی کار آسان و سهلالوصولی نبود و نیاز به مولد حرکتی و منبع اطمینانبخش داشت که آن مولد حرکتی و منبع اطمینان، صدا و ندایی رسا و روشن و واضح همراه با یقین به نصرت الهی بود که از جماران برخاست و فرمود: «حصر آبادان باید شکسته
شود.»
بر اساس این فرمان خمینی کبیر، پنجم مهر 1360 روز افتخار بود و روز ایمان به مسیر انقلاب و روز سرنوشتساز برای آینده ایران تا با محصول این پیروزی برای همیشه یک جمله در نهاد ایران بدرخشد و الی الابد در ذهنها باقی بماند که «ما، میتوانیم»
اهمیت عملیاتی
عملیات ثامنالائمه(ع) از آنجایی بیشتر دارای اهمیت شد که نخستین عملیات از چهار عملیات بزرگ و موفق برای آزادسازی مناطق اشغالی بود؛ و عملیاتهای بعد از آن با پشتیبانی تجربه موفق و امیدبخش آن به پیش رفت؛ عملیاتهایی مثل (فتحالمبین، طریقالقدس و بیتالمقدس و...)
شکست حصر آبادان نمونه كاملي از بهكارگيري اصول كلاسيك جنگ در كنار بهرهگيري از روحيه شهادتطلبي و ايثار رزمندگان اسلام به شمار ميرود؛ با پیروزی درخشان سپاه اسلام در شکستن حصر آبادان، روحیه امید در سرتاسر جبههها و در میان مردم دمیده شد و سیل خروشان ملت با شادی و شور، بیش از پیش به سوی جبههها روانه شدند؛ این عملیات به منزله نقطه عطف و حلقه وصلی برای تغییر استراتژی جنگ از وضعیت گذشته به وضعیت جدید محسوب شد؛ بعد از حذف بنیصدر، برای نخستین بار بود که نیروهای عملکننده در این حد گسترده با هم ترکیب شده و به نحو شایستهای با یکدیگر همکاری و هماهنگی میکردند به طوری که این اقدام الگوی مناسبی برای ادامه همکاری ارتش و سپاه در عملیاتهای دیگر شد.
اهمیت استراتژیکی آبادان برای رژیم بعث عراق، جدای از توجیهات ژئوپلیتیکی، زمینهای از دلایل ایدئولوژیکی نیز داشت؛ بعثیها که با هدف بلندپروازنه -سقوط انقلاب اسلامی در ۴۸ ساعت- نبرد نابرابری را آغاز کرده بودند، بعد از توقف و به گل نشستن ماشین جنگی خود در خاک ایران به حداقل خواسته خود از جنگ نیز راضی بودند و این حداقل خواسته، تصرف کامل آبادان بود.
صدام جنایتکار امیدوار بود از این طریق بتواند قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را ملغی اعلام کرده و اروندرود را به ضمیمه خاک عراق درآورد و تحقق این امر پیش از هر چیز مستلزم اشغال و تصرف آبادان بود. از اینرو میتوان گفت که اهمیت آبادان در اندیشه تهاجمی بعثیها قطعا بیشتر از خرمشهر بود.
لشکر 77 خراسان
اوايل فروردين 1360 لشکر 77 پياده نیروی زمینی ارتش، مسئوليت منطقه عملياتي خرمشهر و آبادان را از فرماندهي اروند كه تا آن زمان هدايت عمليات در منطقه را عهدهدار بود تحویل و طرح انهدام نيروهاي دشمن درمنطقه سرپل شرق كارون به دلائل زير در اولويت قرارگرفت:
1- فرمان رهبر كبير انقلاب اسلامي مبني بر شكست حصر آبادان كه بايد اجرا ميشد.
2- محورهاي اهواز ـ آبادان و ماهشهر ـ آبادان باز شده و در كنترل نيروهاي خودي قرار ميگرفت.
3- با انهدام يا عقب راندن دشمن به غرب كارون و اتكا مواضع پدافندي نيروهاي خودي به رودخانه غيرقابل عبور كارون سبب صرفهجویي در نيرو و در نتيجه رها شدن قسمت عمده لشکر77 پياده و سپاه پاسداران از اين منطقه و امكان كاربرد آنها در عمليات تعرضي ساير جبههها فراهم ميگرديد.
4- با شكست نيروهاي متجاوز رؤيای حاكمان رژيم بعث عراق در مورد تسلط كامل بر اروندرود نقش بر آب شده، ضربه سياسي و رواني بزرگي به صدام و ارتش عراق وارد ميشود.
5- تصرف يا تخريب سريع پلهاي احداثي دشمن روي رودخانه كارون امكان محاصره، انهدام و اسارت قسمت عمدهاي از نيروهاي متجاوز را ميسّر ميساخت. لشکر 77 خراسان با توسل به نام امام رضا(ع) و با رمز «نصر من الله و فتحٌ قریب» عملیات در شرق کارون برای شکستن محاصره آبادان را در طی پنج روز به همراهی (تيپ 37 زرهي، گروه رزمي 291 تانك از لشکر 16 زرهي، گردان 251 تانك از لشکر 16زرهي، گردان 107 ژاندارمري، گروههاي توپخانه، يگانهاي مهندسي رزمي، هوانيروز و نيروي هوائي در پشتيباني عمومي و...) انجام داد و در دهم مهر توانست با سه تيپ در خط (تيپ 1 درمنطقه ذوالفقاريه، تيپ 2 درمنطقه فياضيه تلاش اصلي، تيپ 3 دارخوين تك نموده، به ترتيب خط سبز و هدفهاي الف و ب را تامين و تصرف نمايد.)
موقعیت جغرافیایی عملیات
منطقه عمليات ثامنالائمه (علیهالسلام) در شرق رودخانه كارون و در حد فاصل شمال شهر آبادان و جنوب منطقه دارخوين قرار داشت و شامل سر پل دشمن به وسعت 150 تا 180 كيلومتر مربع در اشغال نيروهاي عراقي بود. عوارض حساس منطقه، رودخانه كارون و دو جاده اهواز – آبادان و ماهشهر – آبادان بودند و عوارض مصنوعي منطقه نيز بيشتر شامل مواضع و استحكامات دشمن نظير خاكريزهاي متعدد، مواضع تانك، سنگرهاي اجتماعي و انفرادي ميشدند. با توجه به اهميت دو پل (قصبه و حفار) براي دشمن كه به منزله معبر و محل اتصال عقبههاي او در شرق كارون بودند، مواضع و استحكامات فراوان و تعداد زيادي نيروي رزمي در اين دو محور وجود داشتند.
روایتهای خاص و بکر
عملیات ثامنالائمه(ع) در طول اجرا و بعد از پایان موفقیتآمیز نسبت به سایر عملیاتهای پیش از زمان خود دارای حوادث خاص و بکری بود که در بعضی منابع روایی اینگونه روایت شده است:
- سرهنگ ناصر نژاد آذر، از خلبانان هوانيروز نقل ميكند كه قبل از عمليات ثامنالائمه(ع) جهت شناسايي روي نيروهاي عراقي در غرب كارون پرواز ميكردم چون زمينه مناسب بود همكاران ديگر را صدا زدم و آتش انبوهي از انواع موشكها را روی نیروهای دشمن ريخته و تلفات و ضايعاتي سنگين را وارد كرديم؛ در موقعيتي خاص احساس كردم تعداد قابل توجهي عراقي داخل يك سنگر روباز پناه گرفتهاند؛ فرود آمدم و با يك اسلحه يوزي به طرف آنها رفتم، از ترس اسلحه را زمين گذاشته و دستها را بالا بردند؛ آنها را سوار بالگرد نموده و به طرف شرق كارون پرواز كردم.
- يكي از زيباترين صحنههاي بعد از عمليات كه در نوع خود بينظير است رژه اسراي عراقي از مقابل امير سرتيپ ظهيرنژاد فرمانده نيروي زميني ارتش بود كه با احترامات نظامي به اجرا درآمد.
- پس از مراسم رژه، سرهنگ جوادي فرمانده وقت لشکر 77 در جمع اسراي عراقي به مدت 20 دقيقه به زبان عربي سخنراني كرد. محتوي كلي سخنراني كه به شكل حماسي بيان شده است، تشريح وضيعت نيروهاي اسلامي و ابراز اميدواري براي وحدت مسلمانان جهت مبارزه و جنگ با رژيم اشغالگر قدس بود.
- عمليات ثامنالائمه در حقيقت نتيجه اقدام يكساله ايران در اين منطقه بود. در طول سال قبل از آن، يگانهاي نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران ضمن استقرار در مواضع پدافندي از بهمنشير تا حوالي دارخوين، بارها با حمله به مواضع دشمن در طول اين خطوط توانستند ضمن حفظ روحيه آفندي، نقاط ضعف دشمن را بررسي و
بر اساس آن طرح عملياتي ثامنالائمه را ارائه نمايند و با بهترين حالت ممكن به نتيجه برسانند.
شرح عمليات
عمليات در ساعت یک بامداد روز پنجم مهر 1360 آغاز شد. قواي ايران در ساعات نخست عمليات، با تهاجم به مواضع دشمن و در هم شكستن مقاومت نيروهاي آنان، خاكريزهاي اول دشمن را تصرف و تأمين كردند. مقاومت اوليه نيروهاي بعثي در برخي از محورها و به ويژه تداوم آن در منطقه پل حفار، نشاندهنده هوشياري نسبي دشمن بود. بنابر گزارش اسيران عراقي، اسارت يكي از نيروهاي خودي در منطقه عملياتي تيپ 8 مكانيزه در محور دارخوين سبب هوشياري دشمن شده بود، ولي شناخت نادرست فرماندهان نظامي عراق نسبت به توان نيروهاي خودي كه بر مبناي برآوردهاي عملياتهاي ناكام پيشين ايجاد شده بود، سبب شد در برابر حمله نيروهاي خودي واكنش مناسبي نشان ندهند.
با روشن شدن هوا و ادامه پيشروي نيروهاي خودي از محور شمالي به سمت پل مارد و تهديد عقبه نيروهاي دشمن، نخستين ضربه شكننده بر نيروهاي عراقي وارد آمد. بااين حال، نيروهاي دشمن در منطقه پل حفار همچنان مقاومت ميكردند. گستردگي محورهاي تهاجم و عقبماندگي دشمن سبب شد تا نيروهاي خودي با به دست گرفتن ابتكار عمل و ادامه پيشروي در محورهاي مختلف، دشمن را تحت فشار قرار دهند. از سوي ديگر، در پي تغيير وضعيت ميدان نبرد، فرماندهي نيروهاي دشمن تلاش ميكرد تا تاريك شدن هوا به مقاومت در پل حفار ادامه دهد. دشمن قصد داشت، با تقويت منطقه، ابتدا منطقه سرپل را حفظ كند و پس از آن، با نصب پل روي رودخانه كارون، نيروهاي محاصره شده را نجات دهد و سپس، با استقرار در منطقه غرب رودخانه كارون، از ادامه پيشروي نيروهاي خودي جلوگيري كند.
بر همين اساس، دشمن در اولين اقدام با وارد كردن تيپ 10 زرهي گارد جمهوري، سعي كرد، پل حفار را حفظ كرده و با استقرار تيپ 16زرهي از لشكر 6 زرهي درغرب رودخانه كارون، از پيشروي نيروهاي خودي جلوگيري كند. تهاجم رزمندگان به نيروهاي تيپ 10 سبب شد تا اين نيروها در همان لحظات اوليه حضور در منطقه سرپل، محاصره شده و عقبنشيني كنند، در صورتي كه اگر در حمله به تيپ 10 تأخير صورت ميگرفت، بيگمان نيروهاي تيپ 10 دشمن پس از حضور در منطقه، دست به ضدحمله ميزدند.
با آزاد شدن جاده ماهشهر – آبادان در ساعت 8:32 بامداد روز پنجم مهر و پيشروي نيروهاي خودي از شمال به جنوب و تصرف پل قصبه، امكان مقاومت از عراقيها گرفته شده بود.
در بعد از ظهر همان روز بخشي از پل حفار تصرف شده بود ولي عراقيها براي باز نگه داشتن عقبه نيروهاي محاصره شده خود در شرق كارون، همچنان مقاومت ميكردند، چنان كه با تاريك شدن هوا حركت ستون نيروهاي دشمن از اهواز به سمت خرمشهر ديده ميشد.
بدين ترتيب، روز اول عمليات در حالي به پايان رسيد كه دشمن به دليل عقبماندگي، توان مقابله با نيروهاي خودي را نداشت و تنها، به تاريك شدن هوا، باز نگاه داشتن پل حفار براي تقويت منطقه و يا امكان عقبنشيني نيروهاي محاصره شده اميد بسته بود. در روز دوم عمليات (ششم مهر)، در حالي كه پيشروي نيروهاي خودي همچنان ادامه داشت، دشمن واكنش جدي از خود نشان نداد و از بعدازظهر همان روز نيروهاي عراقي به تدريج تسليم شده و يا عقبنشيني كردند و سرانجام در پايان اين روز عملاً منطقه سرپل دشمن آزاد شد.
در روز سوم عمليات نيز در پي پاكسازي منطقه، محاصره آبادان به پايان رسيد و فرمان امام خميني مبني بر شكستن حصر آبادان، در مدت 48 ساعت آفند تحقق يافت و نيروهاي خودي پس از پاكسازي كامل منطقه، در ساحل شرقي رودخانه كارون استقرار يافتند. در اين عمليات علاوه بر آزادسازي منطقه اشغالي در شرق رودخانه، بخش وسيعي از نيروهاي خودي – كه درگير پدافند در منطقه بودند – آزاد و براي عملياتهاي بعدي آماده شدند.
نتايج عمليات ثامنالائمه(ع)
در اين عمليات، سلحشوران جبهه اسلام به نتايج مهمي دست يافتند، از جمله:
- ساحل شرقي رودخانه كارون تصرف و تامين شد.
- آبادان از محاصره يك ساله خارج شد.
- بيش از 150 كيلومتر مربع از اراضي اشغال شده، آزاد گرديد.
- بيش از سه هزار نفر از نيروهاي دشمن كشته و زخمي شدند و 1656 نفر نيز به اسارت در آمدند.
- تعداد 90 دستگاه تانك و نفربر، 100 دستگاه انواع خودرو دشمن منهدم گرديد و تعداد سه فروند هواپيما و يك فروند بالگرد عراق نيز سرنگون شدند.
- همچنين 100 دستگاه تانك، 60 دستگاه نفربر، سه دستگاه لودر و 150 دستگاه خودرو به غنيمت گرفته شد.
- صدام پس از اين شكست 7 تن از فرماندهان خود را تيرباران كرد.
- با توجه به نقش شجاعانه لشكر 77 پياده با تصويب شوراي عالي دفاع درتاريخ يازدهم مهر 1360، به لشكر پيروز خراسان تغيير نام داد.
پيامدهاي شكست محاصره آبادان
الف- پيامدهاي داخلي؛
- با انجام موفقيتآميز اولين عمليات وسيع ايران در جبههها، روحيه نيروهاي رزمنده تقويت و توانمندانهتر از پيش به نبرد با دشمن پرداختند.
- از نظر سياسي وضعيت سياسي كشور منسجمتر شد و كمتر از يك هفته بعد از اين عمليات، مردم با شركت در سومين انتخابات رياست جمهوري، حضرت آيتالله خامنهاي را به رياست جمهوري برگزيدند، كه اين امر منجر به موفقيت بيشتر در سياستهاي خارجي نظام نيز گرديد.
- با تثبيت دولت اسلامي و وحدت نظر مسئولين نظام، موضعگيريهاي قاطعانه و به موقعي در قبال مسائل خارجي انجام گرفت.
ب: پيامدهاي خارجي؛
- مهمترين پيامد خارجي اين عمليات تشكيل شوراي همكاري خليج فارس توسط كشورهاي حاشيه جنوبي خليج فارس، به منظور جلوگيري از گسترش و نفوذ انقلاب اسلامي و ياري رساندن به رژيم متجاوز عراق بود، همچنين تحركات نظامي آمريكا در خليج فارس به منظور اعمال فشار بر ايران و حمايت از كشورهاي منطقه بيشتر شد.
- آمريكا با اعزام ناوگان نظامي خود در غرب آسیا و آبهاي درياي عمان، مانورهايي انجام داد و تهاجم تبليغي گستردهاي را عليه ايران آغاز كرد و با نشر اكاذيب و شايعات، وحشت بيمورد رژيمهاي منطقه را از ايران بيشتر كرد.
روایت ناجی آبادان
امیر سرتیپ جانباز منوچهر كهتری كه لقب ناجی آبادان را گرفته است در آن دوران فرمانده جوانی بود كه در روزهای سخت حصر آبادان یكی از بزرگترین حماسهها را آفرید. وی برای مردم آبادان به اندازهای ارزشمند است كه به احترام او نام فرزندانشان را «كهتر» گذاشته و «بهمن شیر»را «كهتر شیر» نیز میگویند.
رهبر معظم انقلاب در وصف این فرمانده ارزشمند میفرمایند: «در این ماجرای مهم و تعیینكننده یك گردان از ارتش نیز نقش بسیار اساسی داشت و فرمانده آن به نام سرهنگ كهتری همان روزها به خاطر مقاومت شجاعانه و فداكارانه خیلی معروف شد.»
نام سرهنگ كهتری و نیروهای گردان 153 قوچان چنان وحشتی در دل دشمن بعثی انداخته بود كه صدام برای سر فرمانده گردان جایزه تعیین كرد.
امیر سرتیپ کهتری در یکی از مصاحبههایش با بیان اینکه عملیات پیروزمندانه حضور آبادان با مدیریت و تدبیر امام(ره) و فرماندهی بینظیر مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی) اتفاق افتاد، افزود: زمانی که حضرت امام(ره) دستور شکست حصر آبادان را به جبهههای جنگ صادر کرد، تنها مکانی که در منطقه حاشیه بهمنشیر مستقر بود لشگر ۷۷ خراسان و چند گردان زرهی ارتش وارد میدان دفاع از حریم کشور شدند، آنچنان رزمندگان لشگر ۷۷ بر دشمن تاختند تا کلام امام(ره) که همان شکست حصر آبادان بود محقق شد؛ نفس قدسی حضرت امام(ره) همانند خون تازه در رگهای رزمندگان بود تا علاوهبر قدرت نظامی، با داشتن قدرت معنوی توانستند دشمنی را که با تمام تجهیزات وارد منطقه بهمنشیر شده بود را شکست داده و از منطقه به عقب برانند؛ حصر آبادان یک عملیات ویژهای بود که با شکست دشمن در این عملیات بسیاری از طرحهای عملیاتی آنها با شکست مواجه شد؛ اگر دشمن در این عملیات موفق میشد شرایط جنگ در آنروز به نفع دشمن تغییر میکرد، خوشبختانه رزمندگان اسلام در این عملیات نشان دادند که قدرت نظامی ایران در چه حد و اندازهای است.
امیر كهتری که اکنون دارای بیماری شدید است و توان گفتوگوی رسانهای و مطبوعاتی را ندارد پیش از این، در یکی از گفتوگوهایش با خبرگزاریها با بیان خاطرهای از لحظات اولیه اعزام به آبادان گفت: پس از ابلاغ و حركت به سوی آبادان در مسیر با بیسیم به من دستور دادند كه رئیسجمهوری وقت گفته است به جای دیگری جز آبادان بروم، مانده بودم چه كنم، گردان را به همراه معاونم به سوی آبادان روانه كردم و خودم به قرارگاهی كه همان نزدیكی بود رفتم.
وی افزود: رهبر معظم انقلاب كه در آن مقر حضور داشتند از من سؤال كردند و من دستور نرفتن به آبادان را اطلاع دادم، ایشان پرسیدند وضعیتتان چطور است؟ گفتم همه چیز خوب است، سپس ایشان مقداری پول برای هزینه راه به من دادند و گفتند شما به آبادان بروید و ایشان مرا روانه آبادان كردند.
داستانی متفاوت از سربازان امام خمینی(ره)
گاهی شنیدن و مطالعه داستانگونه جزئیات یک عملیات بهطریق روایت گونه، جذابیتهایی دارد که اصل و کلیات را به حاشیه میبرد و من(نگارنده) گرچه چندی پیش بخشی از روایت «سروان اسماعیل زارعیان» را در ماجراهای پادگان دژ در یادداشتی عنوان کرده بودم؛ اما بازگویی مجدد آن بهطور کامل در این مجال از زبان «سرهنگ قمری وفا» در کتاب «باغ سوخته» و در بخش «عملیات ثامنالائمه(ع)» حلاوت و شیرینی و قند مکرر است.
«حصرآبادان باید میشکست؛ نیروهای دژ بعد از حضور در«دب حردان» باید خودشان را به منطقه عملیاتی میرساندند. ماموریت، حرکت از شرق میدان تیر و شکستن خط دفاعی دشمن و حرکت به سمت خرمشهر با رمز«نصرمن الله و فتح قریب» بود. تیپ قوچان و ستاد فرماندهی لشکر 77 یگان اصلی بودند؛ اما ماموریت گردان دژ بسیار تعیینکننده بود و بازهم بچهها نیاز به روحیه داشتند و باز هم ستوان اسماعیل زارعیان حاضر شد و با بچهها شروع به صحبت کرد: «بچهها ما همه سرباز اسلام و ایران و امام خمینی هستیم. امام فرموده حصر آبادان باید شکسته شود. ما باید نه تنها حصر آبادان، بلکه کمر نیروهای متجاوز عراقی را هم بشکنیم. ما مردان با غیرت این سرزمین هستیم و باید کاری بکنیم که عراق بعد از این به فکر تجاوز به ایران نباشد.»
قمری در«باغ سوخته» میگوید: نیروها با شنیدن صحبتهای زارعیان صلوات فرستادند. این تجمع قبل از حمله ما نه به شکل یک نشست و جلسه رزمی، که مثل یک جلسه عروسی و شادی بود؛ منتها بدون موسیقی. البته موسیقی متن این نشست صدای گلولههایی بود که دقایقی بعد فضای منطقه را پر کرد. من که در تمام مدت بچهها را تماشا میکردم در دل گفتم؛ خدایا! ما ایرانیها چه جور آدمهایی هستیم که این همه به وطن علاقه داریم. اگر صحبت از تاریخ و حملات نادر شاه شود میگوییم اینها فقط در کتابها نوشته شده؛ ولی امروز در این لحظات همه نیروهای حاضر در کنار ما از بسیجی گرفته تا سپاهی و ارتشی هر کدام یک قهرمان هستند. اینها در لحظات باقیمانده تا جنگ خونین با چنان روحیهای عمل میکنند که انگار میخواهند به عروسی بروند و اصلا نگران جانشان نیستند. این واقعا همان ارزشی است که در دل ایرانیها و قصههایشان نهفته است و زنده باد فردوسی که این بیت را گفت: همه سر به سر تن به کشتن دهیم/ از آن به که کشور به دشمن دهیم.
قمری در ادامه میافزاید: به نظرم صدام فکر همه امور نظامی را کرده بود، جز حس وطنپرستی ایرانیها را. آن روز حس وطندوستی در نیروهای ما جلوه کرده بود و همه میخواستیم به جنگ متجاوزان برویم؛ لازم دانستم برای آشنایی بیشتر با نیروهای لشکر 77 که در اختیار یگان ما بودند، با آنان صحبتی داشته باشم. به همین خاطر به جمع آنها رفتم و برای آنها مطالبی را بیان کردم؛ در حین صحبت اشاره کردم که روحیه آنها به مراتب بالاتر و قویتر از من است.
لحظه آغاز عملیات
ساعت12:30 بامداد دستور حرکت صادر شد و بلافاصله حرکت نیروها آغاز شد. نیروها با رعایت اصول ایمنی و استتار و اصل غافلگیری، بدون کوچکترین حرکتی، تا پنجاه متری نیروهای دشمن پیش روی کردند. ساعت 12:59 دقیقه سکوت رادیویی شکسته شد و این کلام در بیسیمها پیچید: بسم الله الرحمن الرحیم: نصر من الله وفتح قریب.
با انتشار رمز عملیات نیروهای ما به سنگرهای عراقی هجوم بردند. نیروهای عراقی که اکثراً خوابآلودند، قبل از آن که موفق به پوشیدن لباس رو و پوتین شوند به درک واصل شدند. سرعت نیروهای ما آنقدر زیاد بود که حتی اجازه تکان خوردن به دشمن را ندادند و با این سرعت در 10 دقیقه اول توانستند خاکریز اول دشمن را تصرف کنند.
به فاصله یک ربع ساعت پس از تصرف خاکریز اول، نیروهای ما به خاکریز دوم رسیدند. عراقیها که توانایی مقابله با یورش شجاعانه نیروهای ما را نداشتند، تسلیم میشدند. معمولا در تاریکی شب گرفتن اسیر، یگان حملهکننده را دچار مشکل میکند به همین خاطر گرفتن اسیر در آن وضعیت کاملا منتفی است؛ با این حال نیروهای ما نخواستند به قتل عام عراقیها دست بزنند و مرتب کسب تکلیف میکردند. من به عنوان یک فرمانده مسلمان وقتی انبوه نیروهای تسلیم شده عراقیها را دیدم، دستور دادم هر 10 نفر اسیر را دو یا حداکثر سه نفر از بسیجیها به عقب تخلیه کنند تا هم قدرت نیرویهای تکاور کم نشود و هم اسرا دست و پا گیر نباشند.
تیپ قوچان هم در محور خود غوغا میکرد. من در بیسیم فتوحات و پیش روی آنها را میشنیدم و همین مسئله به ما انگیزه بیشتر میداد. نیروهای ما به سرعت پیش میرفتند و خیلی زود نبرد تبدیل به جنگ تن به تن شد. این جنگ تن به تن در همه محورها اتفاق افتاد و همه یگانها وارد این شکل از نبرد شدند.
ما در این عملیات امکانات و تجهیزات کافی داشتیم. اگر کسی از نیروها مجروح میشد، تیم امداد فوری او را تخلیه میکرد. یگان خود من در چند نوبت اسرای زخمی عراقیها را هم تخلیه نمودند. در یک لحظه به یاد خرمشهر افتادم که مجبور بودیم مجروحانمان را با فرغون تخلیه کنیم و باز به یاد مجروحانی افتادم که عراقیها اجازه تخلیه آنها را به ما نمیدادند و یک انسان در مقابل چشممان پرپر میشد و نمیتوانستیم برایش کاری بکنیم. در صورتی که ما مجروحان عراقی را در دل شب با احترام تخلیه میکردیم.
قدرت رزمی ایران
پیشروی نیروهای ما در تمام خطوط طبق برنامه انجام شد. عراقیها توان مقابله با نیروهای ایرانی را از دست داده بودند و سعی در عقبنشینی داشتند. نیروهای ما به جز «پل مارد» همه پلهای عراقیها را از بین برده بودند و عراق میخواست نیروهایش را از روی آن پل عبور داده، عقبنشینی کند. نیروهای ما از چند جهت به انهدام آن پل اقدام کردند، ولی عراقیها تمام نیروی خود را در دو طرف پل مارد متمرکز کرده بودند و با حفظ پل مارد نیروهایشان را عبور میدادند...
در این مرحله به ابتکار فرماندهان ارتش، یکتانکر بنزین به رودخانه ریخته شد تا در زمان معین با به آتش کشیدن آن مانع شنای عراقیها به آن سمت مارد شود؛ ولی با اصابت یکی از گلولههای آتشزا، قبل از زمان مقرر، رودخانه تبدیل به آتش شد؛ عراقیها متوجه این ترفند ما شدند و دیگر به رودخانه وارد نشدند.
عملیات ثامنالائمه با موفقیت به پایان رسید و حصر آبادان شکسته شد. پیروزی نیروهای ایرانی در این عملیات تمام آرزوها و نقشههای عراقیها را برای تصرف آبادان نقش بر آب کرد و خواسته امام مبنی بر شکستن حصر آبادان که الحق خواسته تمام ایرانیها بود با دست نیروهای توانمند ایران اسلامی برآورده شد و دل امام از انجام این عملیات حساب شده و دقیق، که با تلفات بسیار اندک همراه بود شاد شد. من پس از پایان عملیات به دقتنظر طراحان عملیات آفرین گفتم و به آنها حق دادم که چرا آن قدر وسواس برای طرح عملیات ثامنالائمه(ع) به خرج دادند.
مسلما این پیروزی کلید عملیاتهای بعدی بود و اگر خدای نکرده عملیات ثامنالائمه(ع) به شکست میانجامید؛ دیگر انگیزه و امیدی برای نیروهای ایرانی نمیماند که دست به عملیات بعدی بزنند و خوشبختانه به رغم موارد دیگر، تمام عملیات از آغاز تا پایان فیلمبرداری شده و فیلمبرداری خودش هم بینظیر بود و مسئولان امر با پخش قسمتهایی از فیلم این عملیات مبنی بر حمله ایرانیها و شکست عراقیها به تمام جهانیان نشان دادند که صدام عقبنشینی نکرده است، بلکه ما با قدرت رزمی خود او را از این قسمت کشور اسلامیمان بیرون کردهایم»
پیام امام خمینی(ره)
پس از پایان عملیات ثامنالائمه(ع) و شکست حصر آبادان، فرماندهان نظامی در تلگرافی خبر اجرای دستور امام خمینی(ره) را خدمت ایشان اعلام کردند. امام خمینی(ره) نیز پس از دریافت تلگرام فرماندهان درخصوص شکستن حصر آبادان با وعده پیروزی نهایی پاسخ دادند که «این جانب این پیروزی بزرگ را به فرماندهان تمامی نیروهای مسلح و به سربازان ارجمند و سپاهان نیرومند تبریک میگویم و امید است این سرافرازیها را که برای اسلام و میهن فراهم میکنند، منظور نظر مبارک ولیالله الاعظم بقیهًْالله (ارواحنا له الفدا) باشد و آخرین پیروزمندی را که بیرون راندن نیروهای متجاوز کافر از سرزمین میهنمان است، ملت شریف ایران به زودی مشاهده کند.»
منابع:
- فصلنامه مطالعات جنگ.
- گفتوگوی امیر کهتری با روابط عمومی ارتش.
- گفتوگوی امیر کهتری با خبرگزاری برنا.
- کتاب ویرانی دروازههای شرقی (وفیق السامرایی)
- تاریخ نظامی جنگ تحمیلی.
- تقویم تاریخ دفاع مقدس.
- روزشمار جنگ ایران و عراق.
- باغ سوخته (خاطرات سرهنگ قمری وفا)