kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۱۰۱۷
تاریخ انتشار : ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۹:۳۸

صادرات غیرنفتی پس از ۴ دهه در مقایسه با بلوف‌های پهلوی

 
 
«ارزش صادرات غیرنفتی» و «سهم آن از کل صادرات» از شاخص‌های مهم هر اقتصادی است؛ خصوصاً اقتصاد کشوری مانند ایران که یکی از صادرکننده‌های مهم نفت است. صادرات غیرنفتی بیشتر به معنای اشتغال بیشتر، توزیع درآمد متوازن‌تر و آسیب‌پذیری اقتصادی کمتر یک کشور صادرکننده‌ نفت است. رشد تولید و صادرات غیرنفتی آرزوی حکمرانان پیش از انقلاب اسلامی بود.
محمدعلی همایون کاتوزیان در کتاب «اقتصاد سیاسی ایران؛ از مشروطیت تا پایان سلسله‌ پهلوی» می‌ نویسد: امیرعباس هویدا در سال 1343 لاف آن را می‌زد که «در عرض 15 سال» ایران به پای کشورهای صنعتی خواهد رسید. پهلوی دوم نیز ادعای تبدیل ایران به «پنجمین کشور صنعتی جهان» را داشت. در عمل اما وقتی به آمارها نگاه می‌کنیم، می‌بینیم در 16 سال منتهی به انقلاب اسلامی، هیچ اثری از حرکت به سمت آن بهشت موعود نبود. چهار دهه پس از انقلاب اما با نگاهی به ارزش، سهم و ترکیب صادرات غیرنفتی می‌توان حرکت اقتصاد ایران بر روی ریل پیشرفت را به‌وضوح دید.
عدو شود سبب خیر
دکتر‌هاشم پسران؛ اقتصاددان که در سال‌های 1974 تا 1976 رئیس‌اداره‌ پژوهش‌های اقتصادی بانک مرکزی در دوران پهلوی بود، در یک سخنرانی با عنوان «صد سال درآمد نفتی و اقتصاد ایران» در 23 فوریه 2013 (برابر با پنجم اسفند 1391) گفت: «دوره‌ شاه و زمانی که خود من در بانک مرکزی بودم، افتخار می‌کردیم که صادرات غیرنفتی ایران دو میلیارد ریال شد. الان 40 میلیارد دلار است؛ درآمد ایران از نفت معادل صادرات غیرنفتی شده است. پس در واقع این سیاستی که دنیای غرب در برابر ایران اعمال کرده (تحریم‌ها)، به‌تدریج مسئله‌ نفت ایران را برایش حل می‌کند. در اقتصاد نسبت‌ها مهم هستند. به‌تدریج سهم صادرات غیرنفتی ایران بالا می‌رود. وقتی که ارزش صادرات نفت ایران 100 یا 120 میلیارد دلار در سال بود اما صادرات غیر نفتی 20 میلیارد دلار بود ارز حاصل از نفت خیلی مهم‌تر بود ولی الان که 40 میلیارد دلار صادرات غیر نفتی و 50 میلیارد دلار هم صادرات نفتی ماست، در شرایط فعلی این‌ها دارند با هم تعادل برقرار می‌کنند.»
وضعیت وخیم 1356
کاتوزیان در «کتاب اقتصاد سیاسی ایران» مبتنی بر آمارهای گزارش سالانه و ترازنامه‌ بانک مرکزی نشان می‌دهد که صادرات نفت و گاز در سال 1341 برابر با 471 میلیون دلار بود. این رقم در سال 1351 به 2600 میلیون دلار و در سال 1356 به 23 هزار و 500 میلیون دلار رسید. این روند رشد عجیب و غریب صادرات نفت و گاز در حالی در این 16 سال رخ داد که صادرات غیرنفتی از 137 میلیون دلار در سال 1341 به 440 میلیون دلار در سال 1351 و 520 میلیون دلار در سال 1356 رسید. به عبارت دیگر «سهم صادرات نفت و گاز از کل صادرات» از 77 درصد در سال 1341 به 98 درصد در سال 1356 افزایش یافت و «سهم صادرات غیرنفتی از صادرات کل» از 23 درصد در سال 1341 به تنها دو درصد در سال 1356 سقوط کرد. همچنین کاتوزیان ترکیب همین دو درصد صادرات غیرنفتی در سال 1356 را نیز ذکر کرده است؛ 51 درصد صادرات غیرنفتی ما کشاورزی بود. 28 درصد نیز صادرات محصولات سنتی (مانند فرش، کفش و انواع پارچه) بود و تنها 21 درصد آن -به تعبیر کاتوزیان- محصولات شبه‌مدرن (مانند پودر لباسشویی، صابون، وسایط نقلیه و...) بود؛ یعنی چیزی حدود چهار هزارم کل صادرات!
پایان عصر لاف و گزافه
پس از انقلاب اما همان‌طور که از‌هاشم پسران؛ اقتصاددان نقل شد رشد ارزش و سهم صادرات غیرنفتی بسیار قابل توجه بود. در بیانیه‌ گام دوم رهبر انقلاب به مناسبت 40 سالگی انقلاب اسلامی، «60 برابر شدن صادرات غیرنفتی» به عنوان یکی از مصادیق پیشرفت ایران پس از انقلاب اسلامی ذکر شده است. نگاهی به آمارهای گزارش اقتصادی سالانه بانک مرکزی در سال 1397 (چهار دهه پس از انقلاب و در سال نگارش بیانیه‌ گام دوم) نشان می‌دهد که ارزش صادرات غیرنفتی به 32 هزار و 655 میلیون دلار در این سال رسیده است؛ این رقم معادل 35 درصد صادرات کل کشور در سال 1397 و تقریباً 63 برابر سال 1356 است. نگاهی به ترکیب صادرات غیرنفتی نیز جالب است. سهم بخش‌های کشاورزی و سنتی از صادرات غیرنفتی در سال 1397 برابر با 16 درصد است و 84 درصد باقی‌مانده به صادرات کالاهای صنعتی اختصاص دارد؛ چیزی که در رویاپردازی‌ها؛ یا به تعبیر محمدعلی همایون کاتوزیان «لاف‌ها» و «گزافه‌گویی‌های»، حکمرانان عصر پهلوی وجود داشت.
دام توافق
جالب اینکه صادرات نفتی در سال 1400 (یعنی تقریباً سه سال پس از تشدید تحریم‌ها با خروج آمریکا از برجام) به 38هزار و 723 میلیون دلار کاهش یافت اما صادرات غیرنفتی در این سال به 40 هزار و 748 میلیون دلار افزایش یافت؛ به عبارت دیگر سهم صادرات نفتی از کل صادرات برابر با 49 درصد شد و صادرات غیرنفتی نیز به 51 درصد رسید. این توازن و تعادل مشابه ترکیبی است که‌هاشم پسران در اسفند 1391 مطرح کرد؛ به گفته‌ او شواهد حاکی از آن بود که تحریم‌ها به‌تدریج مسئله‌ نفت ایران را برایش حل می‌کند و سال 1400 نیز اتفاقی مشابه تکرار شد. 
اخیراً روزنامه‌ تهران‌تایمز یک صوت محرمانه از رابرت مالی -نماینده‌ ویژه‌ سابق ایالات متحده آمریکا در امور ایران- منتشر کرد که در آن می‌گوید: «هدف دولت بایدن از احیای توافق هسته‌ای، افزایش فشار به ایران است. اگر از این منظر به توافق برجام نگاه کنیم منطق کنش دولت بایدن روشن‌تر می‌شود. در واقع هر بار تحریم‌های شدید را داشتیم‌ به مرور ارزش و سهم صادرات غیرنفتی رشد کرد و وابستگی اقتصاد ایران به درآمد حاصل از خام‌فروشی کاهش یافت.» گویا هدف آمریکایی‌ها از بازگشت به توافق،‌ جلوگیری از حرکت ایران در چنین مسیری بود.
اگر پهلوی می‌ماند
این آمار و ارقام اقتصادی، درس دیگری نیز برای علاقه‌مندان به پژوهش در مورد تاریخ اقتصاد ایران دارند. نگارنده وقتی آمارهای مربوط به پیشرفت ایران را با برخی پژوهشگران اقتصادی به اشتراک می‌گذارد –به عنوان مثال وقتی سخن از رشد درآمد سرانه (بر اساس دلار برابری قدرت خرید)، کاهش چشم‌گیر فقر یا گسترش امکانات ضروری زندگی به میان می‌آید- با این پرسش مواجه می‌شود که اگر انقلاب نمی‌شد و پهلوی می‌ماند آیا وضع این شاخص‌های اقتصادی بهتر نبود!؟ با مرور آمارهای مربوط به ارزش، سهم و ترکیب صادرات غیر نفتی می‌توان گفت اگر پهلوی قرار بود حکمرانی به سبک سال‌های 1341 تا 1356 را از سال 1357 به بعد نیز ادامه دهد بدیهی است که چهار دهه بعد اقتصاد ایران با آنچه امروز به نام «اقتصاد ایران» می‌شناسیم، زمین تا آسمان فاصله می‌داشت و چیزی می‌شد بدتر از مصر و پاکستان. 
خبرگزاری تسنیم