ستاره شصت‌ویکم؛ از دیار سربدار
ابوالقاسم محمدزاده
مدت‌هاست ستاره‌ای در آسمان ذهنم ظهور نکرده است، هرچند میان ستاره‌ها زندگی می‌کنم، زندگی که نه! نفس می‌کشم. گاهی آن‌قدر به آنها نزدیکم که نورشان را در اعماق وجودم حس می‌کنم و گاه... آخ چه بگویم که بی‌آنها آسمان دلم تاریک است و زندگی و نفس کشیدنم گاهی سخت.
دفتر و دستکم را برمی‌دارم و زیر آسمان گرفته خدا که عن‌قریب است ببارد، زیر بالکن می‌نشینم و زل می‌زنم به آسمان تا شاید ستاره‌ای بدرخشد و نامش ستاره این سیاه‌مشق‌ها باشد.
به آسمان نگاه می‌کنم. آسمان پرستاره است و محمود هم یکی از ستاره‌های آسمان جهاد است که نامش روشنگر فکر و اندیشه‌ام می‌شود.
متولد سبزوار بود. متولد مهر 1341، اما در مجنون ستاره شد و در آسمان ایثار و شهادت درخشید تا راهنمایی باشد که راه گم نکنیم.
محمود در سبزوار پا به عرصه وجود گذاشته بود. کودک خردسالی بود که درون چاه افتاد. وقتی بدن بی‌جان او را از چاه بیرون کشیدند،. مادرش نذر کرده بود که او را به حوزه علمیه بفرستد تا درس دینی بخواند. دوره ابتدایی را که تمام کرد، مکبر مسجد امام صادق(ع) زادگاهش بود.
او به کتاب و کتابخوانی علاقه داشت و کتابخانه مسجد را راه‌اندازی نمود و به ترویج فرهنگ کتابخوانی و تشویق جوانان به مطالعه کتاب‌های دینی پرداخت. اما با شنیدن خبر تعطیلی کتابخانه‌ها توسط ساواک، کتاب‌ها را جمع نموده و آنها را توسط دوستش مخفی کرد.
آشنایی‌اش با انقلابیونی مثل برادر کفاش و شیخ علوی، امام جماعت مسجد امام صادق(ع) پای او را به میدان مبارزه با طاغوت و تظاهرات کشاند و یکی از توزیع‌کنندگان اعلامیه‌های حضرت امام(ره) در بین مردم سبزوار بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل جهاد سازندگی به جمع نیروهای جهادگر پیوست و علاوه‌بر فعالیت در امور جهادی و فرهنگی، به‌عنوان مداح مراسم مذهبی در بین همکاران و در مساجد شهر فعالیت می‌کرد.
وقتی دشمن بعثی به خاک جمهوری اسلامی حمله کرد، او لباس رزم پوشید و پس از طی دوره نظامی راهی مناطق جنگ‌زده شد. در عملیات‌های مختلفی حضور داشت، جنگید، مجروح شد اما دست از جهاد فی‌سبیل‌الله برنداشت.
چندین مرحله به جبهه عازم شده بود و در عملیات‌های مختلفی شرکت داشت و سرانجام با تجربه‌ای که در جهاد و میدان نبرد با دشمن کسب کرده بود به‌عنوان مسئول آموزش تخریب تیپ 21 امام رضا(ع) مشغول به خدمت شد و علاوه‌بر آموزش دیگر رزمندگان خود در خطوط مقدم جبهه حضور پیدا می‌کرد.
محمود در عملیات خیبر حضور داشت و با تیر مستقیم دشمن مجروح شد و پیکر مجروحش در منطقه عملیاتی باقی ماند و در اثر انفجارات ناشی از حمله دشمن، پیکرش مفقودالاثر گردید و چند سال بعد تنها نشانه‌هایی از او توسط کمیته مفقودین تفحص گردید.
نشانه‌ها و آثاری از او به زادگاهش منتقل گردید و سنگ بنای یادبودش در قطعه 1، ردیف 5، شماره 20 بهشت شهدای سبزوار نصب گردید. اما روحش ستاره‌ای شد در آسمان جهاد و ایثار، تا روشنگر راه آنهایی باشد که در دنیای پر از التهاب، سرگردانند. ستاره شد تا روشنگر راه آنهایی باشد که دنبال حق و حقیقت‌اند.
آری! محمود ستاره شد تا ما راه را گم نکنیم و هر وقت به آسمان نگاه می‌کنیم نور او روشنگر ضمیر و اندیشه‌مان باشد.
موضوع: شهید محمود بیاری، مسئول آموزش تخریب تیپ 21 امام رضا(ع)