دوگانهسازی کاذب میان «ایدئولوژی» و «منافع ملی» توسط غربگرایان!
سرویس سیاسی-
روزنامه آرمان ملی روز گذشته به نقل از پیروز مجتهدزاده در مطلبی نوشت: «سیاست خارجی ایران در دهههای اخیر یک سیاست خارجی ایدئولوژیک بوده است. این در حالی است که یک سیاست خارجی واقعبینانهتر میتواند بهتر به اهداف خود برسد. در نزدیک به دو سال اخیر من نشانههایی در سیاست خارجی مشاهده نمیکنم که منافع ما را محقق کرده باشد.»
ایجاد دوگانه میان «ایدئولوژی» و «منافع ملی» یکی از نقاط مورد تاکید جریان غربگرا در مسئله سیاست خارجی است. آنها اینگونه وانمود میکنند که اتخاذ رویکرد ایدئولوژیک در دیپلماسی موجب به حاشیه رفتن منافع ملی خواهد شد و ضمنا وانمود میکنند که تنها جمهوری اسلامی ایران به ایدئولوژی در سیاست خارجی بها میدهد و سایر کشورها اینگونه نیستند.
این در حالی است که اولا تمامی کشورها نوعی از ایدئولوژی را در سیاست خارجی دخالت میدهند. به عنوان مثال دولتمردان آمریکایی در سخنان خود بارها از واژه «ارزشهای آمریکایی» و امثال آن استفاده میکنند که اشاره به ارزشهای لیبرالیستی دارد که در اعلامیه استقلال آمریکا آمده است. یا رژیم صهیونیستی کاملا رویکرد سیاست خارجی خود را مبنی بر آموزههای مسیحیت صهیونیستی تنظیم کرده و از همینرو آرمان «از نیل تا فرات» را برای خود در نظر گرفته است و همه جنایات خود را بر اساس همین ایدئولوژی انجام میدهد. در حقیقت تفاوتی نمیکند که ارزشهای مدنظر در سیاست خارجی، برگرفته از «دین» و دارای منشا الهی باشد یا خیر. به هر حال تمامی سیاستمداران معتقد به ارزشهایی هستند که منافع ملی را در نسبت با آنها تعریف کرده و پیگیری میکنند.
ثانیا میان آنچه جریان غربگرا ایدئولوژی میخواند با منافع ملی جمهوری اسلامی ایران همپوشانی وجود دارد. به عنوان مثال مقاومت در برابر خواستههای زورگویان و مستکبرین گرچه از آموزههای اسلامی است. در عین حال منافع کشور را بهتر تثبیت میکند. چرا که تسلیم و سازش در برابر زورگویان، آنها را در ظلم و استثمار و خواستههای نابجا حریصتر میکند تا جایی که میخواهند تمام عناصر قدرت سایرکشورها را به خدمت خود درآورده و بیتوجه به منافع ملی و حقوق آن کشور، در جهت منافع خود استفاده کنند.
یا مبارزه با تروریسم در کشورهای دیگر که مقابله با داعش نمونهای از آن بود، در حالی که منطبق با تعالیم دین مبین اسلام مبنی بر کمک به سایر همنوعان در هر نقطه از زمین است، در راستای منافع ملی کشورمان است. زیرا گسترده شدن دامنه تروریسم در سایر کشورها، در نهایت پای آن را به خاک کشور ما نیز باز خواهد کرد.
البته میتوان امید داشت که در چنین مواردی، مدعیان اصلاحات به دلیل ضعف محتوا و تحلیل، دست به ساخت چنین دوگانههایی میزنند. اما در مطلب روزنامه آرمان ملی آمده است که در نزدیک به دوسال اخیر نشانهای در سیاست خارجی مشاهده نمیشود که منافع کشورمان را تامین کرده باشد! به راستی در شرایطی که تقریبا هر روز در رسانههای داخلی و خارجی، اخباری مبنی بر بهبود رابطه ایران با سایرکشورها، افزایش دامنه اقتدار و نفوذ کشورمان در منطقه و جهان و ناکامی دشمنان و بدخواهان ملت ایران مشاهده میشود، مدعیان گفتوگو با جهان دقیقا چه چیز را مصداق منافع ملی میدانند که در دو سال اخیر هیچ نشانهای از آن در سیاست خارجی مشاهده نمیکنند؟ در اینگونه موارد، میتوان نتیجه گرفت مسئله ضعف فکر و تحلیل نیست، بلکه ضعف روحیه «صداقت» و «حقپذیری» است!
ذوقزدگی روزنامه اصلاحطلب از اختلافنظر مجلس و دولت
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی با عنوان «خودشيفتگي مجلس برابر دولت، كار دست نمايندگان داد» با ذوق زدگی خاصی تلاش کرده تا بهزعم خود از اختلافنظر مجلس و دولت بر سر یک بخشنامه ماهی سیاسی خود را صید کند.
این روزنامه اصلاحطلب در بخشی از این گزارش خود نوشت: «رسانهاي شدن بخشنامهاي از سوي معاون سياسي وزير كشور مبني بر عدم همراهي مقامات سياسي و بخشداران و فرمانداران با نمايندگان، كافي بود تا صداي نمايندگان مجلس يازدهم به آسمان بلند شود. محمدرضا غلامرضا معاون سياسي وزير كشور در اين بخشنامه از استانداران خواسته بود مقامات سياسي و بخشداران و فرمانداران با نمايندگان در سال منتج به انتخابات مجلس، همراهي و نزديكي نداشته باشند. انتشار اين بخشنامه صداي اعتراض نمايندگان را در صحن مجلس طنينانداز كرد. بر اساس پيگيريهاي «اعتماد» تا لحظه تنظيم اين گزارش بيش از 100 نماينده نامه استيضاح وزير كشور را امضا كردهاند و بر اساس اعلام نمايندگان هر ساعت بر تعداد امضاها افزوده ميشود؛ استيضاحي كه برخي از نمايندگان معتقدند عملي نميشود و تنها براي جلب حمايتهاي بيشتر دولت در انتخابات است. اين رفتار وزارت كشور در شرايطي عينيت پيدا كرده كه مجلس يازدهم طي 2سالي كه از عمر دولت سيزدهم ميگذرد، بيشترين همراهيها را با دولت سيزدهم داشته و همواره مطابق خواستههاي رييسجمهور و دولت عمل كرده است.»
گفتنی است فارغ از این مسئله که در ماجرای اخیر میان مجلس و دولت حق با کدام سو است، غالبا نان طیف مدعی اصلاحات در دمیدن بر آتش اختلافات و ایجاد تفرقه است و اساسا هرگاه در کشور زمینهای برای فتنه، اختلاف یا تفرقه در ارتباط با هر موضوعی پدیدار میشود امکان ندارد که نقش پررنگ و فعال این طیف در آن مشهود نباشد.
در میزان اعتبار و ارزش مواضع این طیف همین بس که تا دیروز برای توجیه فضاحت مدیریتی دولت و مجلس مورد حمایت خود در دوره گذشته، دم از حاکمیت یکدست در دولت سیزدهم و مجلس یازدهم میزدند، اما این روزها و در ماههای منتهی به انتخابات هر اختلافنظری میان قوا که امری طبیعی و معمول است را با ذوق زدگی برجسته میکنند تا مگر از این رهگذر تکه نانی نصیب خود کنند.