kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۶۳۰۴
تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱۴۰۲ - ۲۲:۴۸

واقعیتی فراتر از تسخیر افکار عمومی در شبکه‌های مجازی

 

عزیزالله محمدی(امتدادجو)
حدود یک دهه از حضور پدیده فضای مجازی و یا بهتر بگوییم؛ شبکه‌های اجتماعی موثر گذشته است. قرنها و هزاره‌های متوالی بود که انسان در عالم حیات خود، گرچه مبتلا به عوامل گوناگون بود؛ اما اخبار این ابتلاها (چه طبیعی و چه غیر طبیعی) مدت زمان زیادی طول می‌کشید تا از نقطه‌ای به نقطه دیگر برسد و‌ای بسا که وقتی خبری از نقطه‌ای به نقطه دیگر می‌رسید، ماهیت و اصل وجود آن خبر تاثیر خود را در مبدا خبر از دست داده بود.
به‌طور غالب این اخبار در اعصار گذشته به وسیله پیک‌ها منتقل می‌شد که گاهی به دلایل مختلف، حتی خبر به مقصد نمی‌رسید؛ اما در عصر حاضر و با ظهور و بروز دانش درعرصه تکنولوژی و میل انسان به دانستن همه چیز و طمع روزافزون او بر القاء برتری خود به سایرهمنوعان خود و نیز عطش وصف ناپذیر او به روابط گسترده، پدیده دیگری در بستر تکنولوژی و ارتباطات به‌وجود آمد که عنوان شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی را بر خود نام نهاد.
با حضور و بروز صفحات اجتماعی در فضای مجازی و در صحنه نیاز امروز جامعه بشری، اتفاقی که افتاد این بود که دیگر هیچ چیز ارزش خبری بلندمدت را ندارد؛ بلکه هر واقعه و هر رویداد و رخدادی تبدیل به یک موج و جریانی می‌شود که کلیت ادراک جامعه جهانی و یا یک جامعه محدود جغرافیایی و فکری را به صورت‌های مختلف در اختیار می‌گیرد.
با رسیدن انسانِ دوران مدرنیزه به عصر اطلاعات، طبق نظریه همه کارشناسان حوزه اطلاعات و جامعه‌شناسان، به‌طور معمول عمده جنگ‌هایی که پیش از این به‌صورت فیزیکی در میدان نبرد انجام می‌شد به فضای رسانه‌ای منتقل شد و هر طرفی که از فضای رسانه‌ای برتر برخوردار باشد؛ حداقل در ظاهر موضوع، پیروز نبردهای روانی نیز می‌تواند باشد.
در این نوع نبرد پیش از ظهور و بروز پدیده شبکه‌های اجتماعی، چیزی که مورد نظر یک جبهه رسانه‌ای به‌ویژه جبهه رسانه‌ای برتر دنیا بود، تسخیر افکار عمومی‌جوامع مورد هدف بود که با شیوه‌های نوین برنامه ‌‌سازی و با استفاده از هجمه گسترده انتقال اطلاعات شکل می‌گرفت و عموماً همراه با موفقیت برای جبهه رسانه‌ای مهاجم بود؛ اما باید در عصر شبکه‌های اجتماعی واقعیتی فراتر از تسخیر افکار عمومی را مطرح کرد.
در عصر شبکه‌های اجتماعی، هدف و موضوع، فقط تسخیر افکار عمومی به جهت دستیابی به اهداف، مطرح نیست؛ بلکه هزینه و فایده این تسخیر نیز سنجیده می‌شود و جامعه هدف، خود باید هزینه‌های لازم را نیز بپردازد و علاوه‌بر آن، باید تبدیل به عنصری فعال برای منافع جبهه رسانه‌ای مهاجم شود که این نوع تبدیل شدن عناصر یک جامعه، هدف نهایی جبهه رسانه‌ای متهاجم است و به همین دلیل، طراحی‌های صورت گرفته در جبهه رسانه‌ای مهاجم، امروز دیگر صورت سابق را ندارد و در گامی فراتر از تسخیر افکار، به دنبال مسخ کردن افراد نیز می‌باشد؛ به این معنی که پس از تسخیر افکار عمومی جامعه هدف، افراد آن ‌جامعه خود نیز باید تبدیل به پتانسیل و ظرفیتی شوند که به‌عنوان سرمایه (نیروی انسانی و فکری) آشکار و یا پنهان جبهه رسانه‌ای مهاجم و جبهه سیاسی طراح جبهه رسانه‌ای؛ فعالیت کنند که نمونه‌ای از این مورد را در اغتشاشات 1401 دیدیم.
یکی از ویژگی‌های فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی که مطابق با نیاز انسانِ عصر اطلاعات و ارتباطات به‌وجود آمده«سرعت و وسعت انتشار اطلاعات»است که گویی ولع و طمع انسان برای دریافت داده و اطلاعات را به نمایش می‌گذارد.
این میزان از ولع و طمع انسان عصر اطلاعات برای کسب هر گونه اطلاع از هر گونه رخداد، علاوه‌بر تغییر ماهیت زیستی انسان که او را از روند معمول انسانی خود خارج می‌کند و عملا او را تبدیل به بانک اطلاعات می‌کند- بی‌آنکه حجم وسیع و نامحدود اطلاعات این بانک اطلاعات تا آخر عمر او به کار آید- تاثیراتی در محیط زیستی او نیز به‌وجود می‌آورد که به‌طور ملموس طبیعت و زیستگاه او را نیز دچار تغییرات شگرف و بنیادی می‌کند.
در اعصار گذشته همان‌گونه که اشاره شد اخبار به‌منظور رسیدن به مقصد؛ متحمل صرف زمانی طولانی می‌شدند که همین موضوع گاهی وسعت جغرافیایی انتشار یک خبر را هر چند هم که خبر از اهمیت فوق‌العاده جهانی و یا جامعه بشری برخوردار بود، کم می‌کرد و گویی اینکه این ویژگی در انتشار خبر، بخشی از طریقه زیست او نیزمحسوب می‌شد.
موازی با همین شیوه زیست انسان در تبادل اطلاعات و اخبار، ساختار وجودی وقایع و حوادث و ابتلائات انسان نیز مطرح بود که هم، در سرعت شکل گیری وقایع، از سرعت همسان و پایینی مثل تبادل اطلاعات و اخبار برخوردار بودند و هم، در وسعت جغرافیایی شیوع،به‌طور قابل ملاحظه‌ای محدود بوده و شکل جهانی به خود نمی‌گرفتند.
با نگاهی عمیق به موضوع وسعت شیوع بیماری‌های مختلف در همین دهه‌ها و یا صده‌های نزدیک به عصر امروز ما، و بررسی‌های آنها درمی‌یابیم که وسعت جغرافیایی شیوع هر نوع بیماری جمعی از وسعت جغرافیای محدود تجاوز نمی‌کرد؛ اما با ورود به دنیای ارتباطات مجازی و شبکه‌های اجتماعی که از دو ویژگی بارز و مشخص«سرعت و وسعت» برخوردار هستند؛ می‌بینیم که ابتلائات جمعی انسان نیز گویی متاثر و یا وابسته و یا همخوان با این نوع ارتباطات جمعی، خود را تطبیق می‌دهند.
به‌طور واضح می‌توان گفت؛ همان‌گونه که در عصر حاضر، وسعت جغرافیایی و سرعت انتقال اطلاعات به‌طور شگفت انگیزی زمان و مکان را در می‌نوردند؛ ابتلائات نوع بشر نیز، مثل« ویروس کرونا»با همان ویژگی‌های «سرعت در انتقال و وسعت جغرافیایی وسیع» خود را در معرض قدرت‌نمایی قرار داند و عملاً گویی ولع و طمع انسان، جهت شکستن رکورد سرعت انتقال و تسخیر وسعت جغرافیایی را به نبردی جدی فرا خواندند.
اینکه ویروس کرونا با چه اهدافی، ساخت دست بشر(آمریکا، روسیه، چین و...) هست؛ یا نه!؟ و یا موجودی خود ساخته از دل طبیعت است؛ یا نه، فرقی نمی‌کند! آنچه مبرهن است که در مقطع کنونی پیش از یافتن عامل به‌وجود آورنده ویروس، موضوع اصلی و مهم‌تر، نوع برخورد با این ویروس و تلاش برای غلبه بر ویروس‌های احتمالی بعدی است که متاسفانه ابتدا به ساکن شاهد بودیم که تقریبا به غیر از رعایت موارد بهداشتی فردی و اجتماعی و اعمال قرنطینه خانگی که در سر تا سر جهان به آنها تاکید می‌شد؛ عملا راهکارهای دیگری تا مدتها حتی از سوی دانشمندان ارائه نشد و عمده افراد فعال در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی، به‌ویژه در ایران با رویکردهای متفاوت و با نگاههای اعتقادی و غیر اعتقادی با آن برخورد کردند.
گروهی آن را در راستای مطامع سیاسی و نظامی و اجتماعی تعریف و گروهی آن را قدرت‌نمایی خداوند بر انسان بر شمردند که این یک بلای جهانی بود که به اراده خداوند دامن جامع بشریت را فرا گرفت و هر چه زودتر باید نوع بشر به آغوش خداوند و مسیر تعیین شده او بازگردد و برای این بازگشت چاره‌ای جز توسل به مقدسات و ادعیه و ذکر و بازخوانی موارد و نشانه‌های منجی آخر الزمان با هر مسلک و هر مذهب وجود ندارد.
هر دو گروه یاد شده در عالم واقع و در معنای وسیع زیست انسانی که همسو با آن در عالم مجازی و شبکه‌های اجتماعی هم زیستی غیر نباتی و پنهانی نیز دارند؛ عمده تفکرات و عقاید و باورها و دریافت‌های خود را چنان بی‌محابا و با سرعت در انتشار می‌دادند که گویی با هر حجم انتشار آنها، قرار بود ویروس مشهور به کرونا ترک تخاصم و تهاجم کرده و به دنیای فانی خویش بازگردد.
در این وانفسا، جای تعجب از همه افرادی بود که با درج و نشر هر گونه خبر و ایده و دریافت شخصی، هنوز در حالی‌که کرونا انسانها را مثل برگ پاییز فرو می‌ریخت؛ تلاش داشتند به اثبات داشته‌های خود بپردازند و عقاید و دریافت‌های شخصی و داده‌های خود را نسبت به دیگران برتر و بهتر و بر مدار حق بازگو کنند.
گویی هنوز در باور این افراد، تخاصم و تهاجم جدی ویروس کرونا جایگاه باز نکرده بود و نمی‌دانستند که فارغ از موضوع رعایت بهداشتی فردی و رعایت فواصل اجتماعی، باید امید به بودن و امید به زندگی را نیز در انسانها نگه داشت.
انتشار اخبار و داده‌ها و دریافت‌های نامحدود (واقعیت یا شایعه) تبدیل به سرگردانی اهالی فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی شده بود که در این اثنا تسویه حساب‌های سیاسی و عقده گشایی‌ها و یا تقابل ‌‌سازی اعتقادات و عقاید بیشتر از هر چیز دیگر نمایان بود و به چشم می‌آمد.
چه آنکه افرادی، گروههای دیگر جامعه بشری و جامعه پیرامونی محدود خود (در وسعت جغرافیا و فکر و ‌اندیشه) را متمرد از آستان الهی بدانند ومتوسل به ظهور منجی شوند و چه آنکه افرادی در سایه تفکرات تجربه گرایانه و به اصطلاح روشنفکرمابانه، معتقد به پیدایش اتفاقی و یا به گونه‌های دیگر زیستگاه انسان و سیر تکامل آن باشند.
در هر دو سوی این تفکرات گویی هنوز نوعی خامی ناشی از خودبرتربینی بر خود و اعتقادات خود، وجود داشت که اصل «امید به زندگی انسان» را با حجم انتشار وسیع و پر سرعت و مهار ناپذیر مورد هدف قرار داده و بیش از ویروس کرونا زندگی و آینده انسان را با خطر مواجه کرده بودند.
آنچه واضح است زندگی بی‌شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی برای انسان امروز غیر قابل تصور ست؛ اما سؤال اساسی در مقابل این ابتلا انسان به فضای مجازی این است که آیا انسان امروز، همان قدر که ولع و طمع برای دریافت اطلاعات دارد؛ آیا به همان میزان نیز قدرت پردازش این اطلاعات را دارد؟ و یا فقط به‌عنوان عنصری منفعل در مقابل این اطلاعات، تنها! یک سویه تبدیل به کانال دریافت اطلاعات و انتشار این اطلاعات شده است و در خلال این دریافت و انتشار، بی‌آنکه خود بداند؛ هم امید به زندگی خود را کاهش داده و هم فضای یاس و نا امیدی را در جامعه پراکنده است.
به این موضوع حتی اگر از منظر دینی نیز پرداخته شود؛ آنانی که القاء فضای یاس و نا امیدی نسبت به حیات انسان‌ها می‌کنند و دائماً با سیاه بینی همه موارد جاری و روز مره تلاش بر بیان مثلا کشفیات خود دارند در معرض گناه بزرگی قرار دارند، چرا که خداوند بزرگ‌ترین گناه را نا امیدی از رحمت خود بیان کرده است.
و از منظر عرفا و ادبای نامی و شهیر نیز پیش از این برهه و در برهه‌های تاریک‌تر از این زمان به مقولات اجتماعی پرداخته شده است که به‌طور مثال حافظ در مقابل نق‌های بی‌مورد و بی‌اثر بعضی از افراد می‌گوید:
عیب رندان مکن‌ای زاهد پاکیزه سرشت/که گناه دگران برتو نخواهند نوشت/من اگر نیکم و گر بد، تو برو خود را باش/هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت...این شعر مصداق همان موردی است که هرکس باید هر گونه تحول اجتماعی را باید از خود آغاز کند.