kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۴۶۸۰
تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۲۳:۲۰
به بهانه سی‌وچهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران

چه کسانی کتاب‌سوزی به راه انداختند؟

 

دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان
در میان تمامی افرادی که از سوزاندن کتابخانه‌های ایران در زمان ورود مسلمانان نوشته و سخن گفته‌اند- که بنا به اعتراف خودشان، اغلب از کتاب «تاریخ ایران» سرجان ملکم انگلیسی اخذ کرده‌اند- هیچ‌کدام از اینکه آن کتابخانه‌ها به‌خصوص «کتابخانه ملی» مورد نظرشان در کجا واقع بوده، سخنی نگفته‌اند! اما واقعا آن کتابخانه‌ها در کجا قرار داشته؟ در همدان بوده؟ در اصفهان بوده؟ در شیراز یا تبریز بوده؟ در نیشابور بوده یا در تیسفون؟ در آسمان یا در زیرزمین؟ در کجا بوده است؟
آدرس و مکان و محل آن کتابخانه‌ها در هیچ منبع و مدرک تاریخی ذکر نشده (حتی در کتاب سرجان ملکم)، این در حالی است مکان کتابخانه مصر که مدعی شده‌اند توسط مسلمانان سوزانده شده (و همین واقعه را دلیل رخداد مشابه آن در ایران دانسته‌اند) به‌طور مشخص در همه تواریخ و مکتوبات تاریخی در بندر اسکندریه ذکر شده است.
استاد مرتضی مطهری در کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» در این‌باره نوشته است:
«...در حالی که جزئیات حوادث فتوحات اسلامی در ایران و روم در این مکتوبات تاریخی ضبط و ثبت شده اما نامی از کتابخانه‌ای در ایران اعم از آنکه به آتش کشیده شده باشد و یا به آتش کشیده نشده باشد، در هیچ مدرک تاریخی وجود ندارد بلکه مدارک خلاف آن را ثابت می‌کند. این مدارک متفق‌القول هستند که اساساً در حوزه زردشتی علاقه‌ای به علم و کتابت وجود نداشته است....»
ویل دورانت و گوستاو لوبون هم رد کردند
اما راجع به کتاب‌سوزی اسکندریه که بسیاری از مدعیان کتاب‌سوزی مسلمانان در ایران، آن را دلیل اثبات مدعای شان می‌دانند، در هیچ‌یک از کتب اسلامی یا مسیحی و یا یهودی و دیگر کتب که قبل از جنگ‌های صلیبی تدوین شده، اسمی از کتاب‌سوزی اسکندریه نیست. تنها در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری قمری، برای اولین‌بار شخصی به نام «عبداللطیف بغدادی» که مردی مسیحی بود‌، در کتابی با موضوع امور و حوادثی که شخصا مشاهده کرده و در حقیقت یک نوع سفرنامه محسوب می‌گردید، در بخشی از آن که عمودی را به نام «عمودالسوادی» در محل سابق کتابخانه اسکندریه توصیف نموده، نوشت:
«...و گفته می‌شود که این عمود یکی از عمودهایی است که بر روی آنها رواقی استوار بوده و ارسطو در این رواق تدریس می‌کرده و دارالعلم بوده و در اینجا کتابخانه‌ای بوده که عمرو عاص به اشاره خلیفه آن را سوزانده است...»
عبداللطیف بدون ارائه هیچ سند مکتوب و با آوردن عبارت «گفته می‌شود» به جای ذکر سند و منبع مستند در آغاز خبر‌، در واقع روایتی مشکوک و نامعتبر را نقل نموده است. چراکه اگر سندی در اختیار داشت، مطلبش را با ذکر آن سند روایت می‌کرد مانند طبری و امثال آن و یا نقل را حداقل با ذکر تاریخ و نشانه ارائه می‌نمود.
ویل دورانت در تاریخ تمدن خود دلایل متعددی برای ضعف روایت عبداللطیف بغدادی ذکر کرده است‌، از جمله سوزانده شدن بخش مهم کتابخانه اسکندریه در دوران اسقف توفینس و در سال 392 میلادی (حدود 250 سال پیش از ورود مسلمانان به این شهر) و همین‌طور عدم اشاره به چنین واقعه‌ای در تمامی کتب تاریخی پیش از قرن ششم.
گوستاو لوبون نیز در کتاب «تمدن اسلام و عرب» در این‌باره نوشته است:
«...سوزانیدن کتابخانه اسکندریه که آن را به فاتحین اسلام نسبت داده‌اند‌، جای بسی تعجب است که یک چنین افسانه موهومی چگونه در این مدت متمادی به شهرت خود باقی مانده است و آن را تلقی به قبول نموده‌اند. ولی امروز بطلان این عقیده به ثبوت پیوسته و معلوم و محقق گردیده است که خود نصاری پیش از اسلام همچنان‌که همه معابد و خدایان اسکندریه را با کمال اهتمام منهدم نمودند، کتابخانه مذکور را نیز سوزانیده بر باد دادند، چنان‌که در زمان فتح اسلام از کتاب‌های مزبور چیزی باقی نمانده بود تا آن را طعمه حریق سازند...»
کتاب‌سوزی در غرب از جنگ‌های صلیبی تا امروز
اما سابقه کتاب‌سوزی در غرب به جنگ‌های صلیبی و مقابله صلیبیون با مسلمانان در آندلس می‌رسد. در تاریخ آمده است که وقتی در اواخر قرن پانزدهم میلادی‌، سرانجام پس از قرن‌ها صلیبیون با دسیسه‌چینی و فریبکاری‌، به حکومت 800 ساله مسلمانان پایان دادند‌، کتابخانه‌های بسیاری از آنها باقی مانده بود از جمله کتابخانه 400 هزار جلدی کوردوبا یا کتابخانه‌های گرانادا و والنسیا و اشپیلیه و...
صلیبیون خشم خود را تنها بر سر مسلمانان با کشتار و سوزاندن و آواره ساختن آنها، نریختند بلکه همه آن صدها هزار جلد کتاب را به میادین شهرها آورده و به آتش کشیدند. نقل است که تنها کتب پزشکی را نگه داشتند تا بتوانند از آنها برای درمان بیماری‌های خود استفاده نمایند.
اما تداوم آن کتاب‌سوزی، امروز نیز توسط صلیبیون صهیونیست حاکم بر جهان غرب، وجود دارد. اهانت به قرآن کریم و سوزاندن آن توسط برخی افراد معلوم‌الحال در سال‌های 2010 و 2023 و... در آمریکا و سوئد از جمله ادامه آن کتاب‌سوزی در قرن 21 و توسط مرتجعین مدرن جهان امروز است.
در سپتامبر 2021 نیز در یک‌سری از مدارس کانادا‌، به بهانه آشتی با بومیان این کشور‌، صدها جلد کتاب سوزانده شد و چنین موضوعی در یکی از کشورهای مدعی علم و آگاهی، آن هم در هزاره سوم، حیرت و خشم جهانیان را برانگیخت.
در تاریخ معاصر ایران نیز تنها موارد کتاب‌سوزی توسط شبه‌روشنفکران به ثبت رسیده و نمونه آن احمد کسروی (شبه‌روشنفکر وابسته به رضاخان) بود که علاوه‌بر کتاب‌های شاعرانی مانند حافظ و سعدی، «مفاتیح‌الجنان» را نیز طی مراسمی به نام «جشن کتاب‌سوزان» به آتش کشید.
کلوب‌های کتاب در دوران تمدن اسلامی
اما برخلاف روایات جعلی تاریخی، جد و جهد مسلمانان برای کتاب‌نویسی و تهیه نسخه‌های مختلف از کتاب‌ها در طول تاریخ تمدن اسلامی رواج داشت و به همین دلیل بساط کتابخانه‌ها نیز همواره دائر بود. پرفسور جاناتان بلوم (استاد هنرهای اسلامی و آسیایی کالج بوستون آمریکا) در‌باره این رونق و اوج اظهار داشته است:
«... برای مثال یک خیابان در بغداد برای کتاب‌فروشان وجود داشت که بیش از صد مغازه در آن بود و هرکدام کتاب و کاغذ می‌فروختند و این زمانی بود که در اروپا یک صومعه بایستی خیلی خوش‌شانس بوده باشد که 4 یا 5 کتاب در آن وجود داشته باشد...»
پرفسور زیگرید هونکه، محقق و مورخ برجسته آلمانی درباره رونق کتابخانه‌ها در دوران تمدن اسلامی نوشته است:
«...در آن دوران کتابخانه‌های بسیاری توسط مسلمین تاسیس شد و حتی موقوفاتی برای آن قرار می‌دادند. یکی از مسافران در بغداد سال 891 میلادی، یکصد کتابخانه عمومی می‌شمارد. هر شهری برای خود، کتابخانه تاسیس می‌کرد. مسلمانان می‌توانستند در قرائت‌خانه این کتابخانه‌ها با آرامش کامل به مطالعه بپردازند و یا کتاب کرایه کنند. در این کتابخانه‌ها، برای مترجمین و رونویس‌کنندگان، محل خاصی وجود داشت. هرکس می‌توانست در سالن‌هایی که برای اجتماع در نظر گرفته شده بود، به بحث‌های رسمی و مذاکره بپردازد. نظیر وظایفی که امروزه برای کلوب‌های کتاب در انگلستان در نظر گرفته شده است...»
روایت ویل دورانت از کتاب و کتابخانه در تمدن اسلامی
ویل دورانت که مشهورترین تاریخ تمدن را تالیف کرده است، در جلد چهارم کتاب تاریخ تمدن خود، درباره گستردگی کتابخانه‌ها در دوران تمدن اسلامی می‌نویسد:
«.... در غالب مسجدها کتابخانه‌ای وجود داشت، در بیشتر شهرها نیز کتابخانه‌های عمومی بود که تعداد زیادی کتاب داشت و درهای آن به روی طالبان علم گشوده بود. به سال 339 هجری در موصل یک کتابخانه عمومی بود که یکی از نیکوکاران تاسیس کرده بود و مطالعه‌کنندگان به جز کتاب‌، کاغذ مورد احتیاج خود را نیز در آنجا می‌یافتند. تنها فهرست کتاب‌های موجود در کتابخانه عمومی ری، ده مجلد قطور شده بود. کتابخانه بصره به دانشورانی که در آنجا مطالعه می‌کردند، مقرری و اعانه‌هایی می‌داد... بعضی بزرگان چون صاحب بن‌عَبّاد به قدر همه کتابخانه‌های اروپا کتاب داشتند...»
ویل دورانت همچنین درباره کتابخانه‌های بغداد و گردش اقتصادی آنها می‌نویسد:
«... به گفته یعقوبی در ایام او (278 هجری - 891 میلادی) بیش از یکصد کتاب‌فروشی در بغداد بود که در آنجا به جز فروش کتاب، از کتاب‌ها نسخه‌برداری می‌کردند و خطوط تزیینی می‌نوشتند، مجامع ادبی نیز بود، بسیاری از طلاب علم، معاش خود را از استنساخ کتاب برای بازرگانان کتاب‌فروش به دست می‌آوردند.»
دوران تمدن اسلامی؛ عصر رونق کتابخانه‌ها
کتابخانه در دوران تمدن اسلامی جایگاه بسیار اساسی داشت. چنان‌که از اولین سال‌های شکل‌گیری این تمدن‌، شکل‌گیری کتابخانه‌های متعددی روایت شده است.
اندرو گراهام دیک‌سون (منتقد و مورخ هنری و کارشناس شبکه تلویزیونی BBC) در این‌باره گفته است:
«... مسلمانان به پرورش ذهن اهمیت بسیاری می‌دادند. خواندن کتاب آن‌قدر نزد آنان باارزش بود که نگارش را تبدیل به شکلی از هنر تزیینی کردند. قرآن مومنین را به یادگیری توصیه می‌کرد و می‌گفت این کار انسان را به خدا نزدیک‌تر می‌کند و مسلمانان این دستور را به گوش گرفتند. کوردوبا پر از کتابخانه بود و معروف بود که یکی از این کتابخانه‌ها بیش از 400 هزار جلد کتاب دارد یعنی 10 برابر کل کتابخانه‌های باقی اروپا بر روی هم...»
دوران حکومت آل‌بویه، دوران رونق کتابخانه‌ها بود. در واقع در قرن چهارم هجری‌، کتابخانه‌‌سازی به‌عنوان یک گرایش مهم در جامعه اسلامی رایج شد. از جمله کتابخانه‌هایی که همواره در کنار مساجد جامع قرار داشت. اما در مقابل این شور و نشاط کتاب و کتابخوانی در سرزمین‌های اسلامی، در اروپا رکود و خاموشی حاکم بود و به جز برخی از کتب ادعیه مسیحی و اجرای مراسم و آیین‌های کلیسا‌، اغلب کتاب دیگری یافت نمی‌شد که اگر می‌شد‌، سر و کار دارنده آن با دادگاه تفتیش عقائد و کلیسا و چوبه‌های آتش بود.