تطهیر متجاوز و سکوت قربانی /درس تلخ سریال شغال
مهدی امیدی
سریال «شغال» در قسمت نخست خود صحنهای را به نمایش گذاشته که برای بسیاری از مخاطبان آشنا و حتی تکراری به نظر میرسد، میز پوکری که شخصیتها در اطراف آن به شرطبندی مشغولاند. این صحنه برای بخشی از بینندگان یادآور روندی است که مدتی است در برخی آثار نمایشی داخلی به چشم میخورد. به نظر میرسد استفاده از این المانها، میز پوکر همراه با مشروبخواری، مصرف مواد و نمایش حالات غیرعادی شخصیتها، به یک شابلون ثابت تبدیل شده است؛ بهگونهای که تغییر چندانی در محتوای ساختارشکن شبکه نمایش خانگی مشاهده نمیشود.
این تکرار بیش از حد، حساسیت اولیه خود را از دست داده و اکنون بیشتر ملالآور جلوه میکند و البته کاراکترهایی که دور میز قمار مینشینند و مشروب مصرف میکنند، همچنان جذابیت خود را دارند. با تغییرات کلان در ساترا، برخی کارمندان و تهیهکنندگان سابق سیما در امور تولید این سریال نقش جدی ایفا میکنند و احتمالاً بهعنوان عناصری ضربهگیر استفاده میشوند تا چنین سکانسهایی بدون سرانجام تراژیک برای شخصیتهایی که به این امور مشغولاند، از نهاد ناظر تایید شود. با این حال، در «شغال» استفاده از این صحنهها اگرچه قرار است مقدمهای برای معرفی نوع شخصیتها و مسیر داستان باشد، اما شباهت آشکار آن با نمونههای پیشین، عدم اصلاح روندها در نهاد ناظر را آشکار میکند.
سریال «شغال» با آغاز داستان خود بار دیگر از همان فرمول آشنای میز پوکر استفاده کرده؛ جایی که شخصیتها گرد هم میآیند، شرطبندی میکنند و در ادامه با مشروبخواری و مصرف مواد به ورطه رفتارهای غیرعادی میافتند. این دست سکانسها که در سریالهای دیگر نیز بارها دیده شده، اغلب نتایج اخلاقی مشخصی به مخاطب ارائه نمیدهند. شخصیتها با مصرف الکل یا مواد از حالت عادی خارج میشوند و همین موضوع بستری برای وقوع حادثهای تیره و خشن فراهم میکند. «از یاد رفته» یکی از نمونههایی است که دقیقاً چنین مسیری را پیموده و حالا «شغال» تقریباً همان روند را تکرار میکند.
نکته دیگری که مورد انتقاد قرار گرفته، نوع نگاه آثار نمایشی به مقوله مشروبخواری و مصرف مواد است. اغلب این رفتارها به نشانهای از «شرارت» یا «بدی» شخصیتها تبدیل نمیشوند.
در «شغال» نیز صحنه افتتاحیه چنین وضعیتی دارد: حضور خدمتکار جوان زن در خانه خانواده کاویان مسیر ماجرا را به سوی رخدادی تاریک هدایت میکند. سامی (علیرضا نسب) در خانه خانواده کاویان در بازی قمار، کامیار (امیرحسین فتحی) فرزند این خانواده را شکست میدهد و شرط او برای نگرفتن سند زمین خانوادگی، تجاوز به دختر خدمتکار در مقابل چشمان او و خانوادهاش است. اما در «شغال» سازندگان با رویکردی متفاوت عمل کردهاند. در قسمتهای بعدی سریال، شخصیتهای منفی تطهیر میشوند.
در عین حال، مسئله اخلاقی و نمایشی مهمی در متن سریال وجود دارد: رابطه مصرف الکل و مواد با برچسب «مثبت» شخصیتها. در بسیاری از سکانسها، هر بار که شخصیتی مشروب مینوشد یا مواد مصرف میکند، متن روایت کاراکترها را به درجهای از انجام امور منفی اما قابل بخشش تقلیل میدهد؛ انگارهای که در «شغال» و سایر آثار شبکه نمایش خانگی جریان دارد و پرسشهایی درباره سطحینگری دلالتهای اخلاقی در این اثر مطرح میکند. سکانس میز قمار یکی از نقاط محوری قسمت نخست است، جایی که باختن و معامله اسناد و املاک بهسرعت به تحول فاجعهبار در زندگی یکی از شخصیتها منجر میشود. آنچه در ظاهر ممکن است یک «میدان» دراماتیک دمدستی به نظر برسد، در روند روایت پیامدهایی فراتر از پول و ملک دارد: آبرو، امنیت روانی، حتی جان و سلامت اجتماعی شخصیت به خطر میافتد. مخاطب شاهد است که پس از این حادثه، پرونده شکایت و افشاگری درباره فرد متهم به سرانجام نمیرسد و شخصیتی که به او تجاوز شده، ازدواج با برادر متجاوز را انتخاب میکند و روایت به روایتی انتقادی که در عین همراهی با حس حقطلبی باشد، تبدیل نمیشود. از حیث دراماتیک، پرسشهایی درباره تناسب واکنشها و عدالت نمایشی مطرح میشود.
یک لایه دیگر از پیچیدگی روایت، مثلثها و احساسات پنهانی است: رفیقی که از گذشته خاطرخواه نامزد کامیار بوده، در یک پارتی شبانه تلاش میکند رابطهاش را با کامیار قطع کند. شابلون اخلاق در مدیوم نمایشی ایران عملاً در «شغال» نابود شده و کنشهایی در بستر داستانی سریال گنجانده شده است که با معیارهای نمایشی سازمان ناظر همخوانی ندارد. آیا میتوان «بخشش» چند میلیارد تومان ملک را با سکوت و تماشای تجاوز به یک دختر بیگناه توجیه کرد؟
«شغال» اثری است که با «شابلون» نمونههای ترکی و سریالهای ضدخانواده آمریکایجنوبی ساخته شده است. اما شاید جدیترین مسئلهای که «شغال» به آن پرداخته، ماجرای تجاوز است. نمایش این رویداد به شکلی بیپرده و بیرحمانه، از همان قسمت نخست، بار سنگینی بر دوش مخاطب گذاشته است.
سریال از این نقطه به عنوان یک محرک صرف عبور میکند و به عمق پیامدهای اجتماعی، روانی و خانوادگی چنین واقعهای نمیپردازد؛ بلکه آن را به مولفهای نمایشی و سانتیمانتی تبدیل میکند. این سریال نمیتواند این موضوع حساس را با جدیت و ظرافت دنبال کند و موضوع تجاوز به عنف، با وجود محدودیتهای روایی و ممیزی و حتی با پشتوانه فقه شیعی در کشورمان، به شکلی تکاندهنده و ملموس، عادیسازی میشود. پس از قسمت اول، سازندگان موفق نشدهاند حسی ناخوشایند و تلخ از این اتفاق به مخاطب منتقل کنند؛ از صحنه سادهای مثل مسواک زدن قربانی گرفته تا لحظاتی که با گریه، داد و پریشانی او روبهرو میشویم. این تصاویر، حتی جدا از بازیها یا میزانسن، آنقدر بار عاطفی ندارند و در ادامه فردی که مورد تجاوز قرار گرفته، خواهان یک معامله عاطفی میشود.
نقطه ضعف سریال در این است که پس از نمایش این واقعه، پیام روشنی را منتقل میکند: آوا، به عنوان فرد مورد تجاوز قرار گرفته، در جایگاه قربانی تعاملی قرار میگیرد. روایت علناً به مخاطب میگوید که ارزشِ آبرو را میتوان با ازدواج با پسر دیگری از خانوادهای پولدار، یعنی سیاوش، تهاتر کرد و مراجعه دختر به پزشکی قانونی و مراجع قانونی نیمهکاره باقی میماند. در واقع، توصیه سریال به قربانیان تجاوز این است که با خانواده افراد متجاوز، اگر پولدار بودند، در موقعیت مناسبی معامله مالی کنند. در داستان موازی دیگر این سریال، فرد متجاوزی وجود دارد که پرونده او توسط سیمین، مادر خانواده، دنبال میشود، در حالی که فرزندخوانده او از فرط استفاده از مواد، مشروب و حضور در میز قمار دست به چنین عملی میزد.
در روایت این سریال، نمایش پیامدهای تجاوز تنها به یک عذرخواهی و معامله عشقی محدود میشود و به قربانیان این عمل، معامله کردن آموزش داده میشود. حتی در سریالهای ترکی، کرهای، آمریکایی و حتی آمریکایجنوبی، واکنش به تجاوز توأم با عمل انتقامی است و در محصولات نمایشی داخلی توصیه به شکایات قانونی راهحل مناسبی محسوب میشود. اما در «شغال»، شکایت قانونی در نیمه راه نفی میشود و آوا، کاراکتر مورد تجاوز قرار گرفته، با مورد حاد خود تجارت عشقی میکند، چراکه در شرایط عادی خانواده کامیار مخالف ازدواج فرزندشان با دختر خدمتکار خانهشان بودند و دختر از این مسئله به عنوان دستاویز
استفاده میکند.
در یکی از سکانسهای تأثیرگذار، دختر قربانی پس از وقوع حادثه از خانه فرار میکند و تصمیم به خودکشی میگیرد و در همان لحظه، تماس مادرش او را منصرف میکند. اما واکنش مادر، بیش از آنکه پناهی برای فرزند باشد، زخمی تازه است؛ او از ترس آبرو، موضوع شکایت را نفی میکند و به دخترش میگوید این ماجرا را پیگیری نکند.
این برخورد نهتنها رنج قربانی را کاهش نمیدهد، بلکه آن را تشدید میکند. پیام ضمنی سریال در این بخش بسیار مهم است: آبرو باید به بهای خاموشی حقیقت و رها کردن حق قربانی نادیده گرفته شود. این اثر با فریاد رسایی به مخاطب میگوید «گور پدر آبرو» وقتی پای آینده عشقی در میان است.
از منظر اجتماعی، «شغال» در ارائه پیامهای آموزشی درباره نحوه مواجهه با تجاوز و تأکید بر پیگیری قضائی و پزشکی عملکرد قابل توجهی ندارد و نهاد ناظر باید با حساسیت بیشتری به این آثار مجوز دهد.