کد خبر: ۲۶۳۶۱۰
تاریخ انتشار : ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۲۳:۱۷

اخبار ویژه

 
 
رأی مردم را باطل کنید یعنی همان احترام به نظر مردم؟!
کسانی امروز از احترام به نظر و رأی مردم دم می‌زنند که در گذشته بارها دنبال ابطال انتخابات و رأی مردم بودند.
روزنامه همشهری با مرور برخی واقعیت‌های تاریخی نوشت: صبح‌ شنبه سوم خرداد ۱۳۷۶، دفتر رهبر انقلاب. خبر رسیده بود که مردم روز قبل آقای خاتمی را به ریاست جمهوری انتخاب کرده‌اند. جناح راست آن روزها در انتخابات از آقای ناطق نوری حمایت کرده بود. یک شکست سخت ۲۰ بر ۷ آن هم برای کاندیدایی که تا یک‌ماه قبل از نظر نخبگان سیاسی و حکومتی قطعا رئیس دولت بعدی بود و حتی کابینه خود را انتخاب کرده بود.
عباس آخوندی، باجناق این کاندیدای شکست خورده که از قضا وزیر مسکن هاشمی رفسنجانی یعنی دولت وقت بود خود را به بیت رهبری رساند و پیشنهاد ابطال انتخابات و مردود دانستن رای ۲۰ میلیونی مردم را مطرح کرد. پاسخ منفی آیت‌الله خامنه‌ای به او آن‌قدر تند و با عتاب بود که بعدها خود ایشان گفت آقای آخوندی از همان موقع دلش با ما صاف نشد. به عصر نکشیده پیام تبریک رهبری به مردم و کاندیدای منتخبشان در رسانه ملی قرائت شد و آن انتخابات پرشور از سوی ایشان حماسه دوم خرداد نام گرفت و همه تلاش‌ها برای بازگشت از رای مردم خنثی شد.
این خاطره و آن دلخوری را رهبری کجا تعریف کرد؟ روز دوشنبه ۲۵خرداد سال ۸۸ در جلسه با نمایندگان کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری همان سال؛ انتخاباتی که چند روز قبل در ۲۲ خرداد برگزار شده بود و این‌بار از طرف جناح چپ یا همان اصلاح‌طلبان مورد خدشه واقع شده بود؛ چراکه برعکس دوم خرداد این‌بار جناح چپ یک شکست بزرگ ۲۴ به ۱۳ را تجربه می‌کرد. کاندیدای شکست‌خورده هوادارانش را با همان تقاضای تکراری ابطال انتخابات به خیابان کشانده بود. رهبری که مثل سال‌۷۶ همان فردای انتخابات پیام تبریک داده بود در این جلسه هم بر همان موضع همیشگی و چندباره اصرار کرد: رای مردم را ابطال نمی‌کنم. سال‌۸۸  از این جهت ویژه بود که بخش مهمی از نخبگان ارشد سیاسی کشور به دنبال ابطال انتخابات بودند و این مطالبه تا روزها در کف خیابان ادامه داشت و از سوی دولت‌ها و رسانه‌های بیگانه حمایت می‌شد.
حالا حساب کنید همین ناراضیان و معترضان به رای مردم در سال‌های‌۸۴‌و‌۸۸  در سال‌۹۲ از آقای روحانی دربرابر کاندیداهای جناح اصولگرا حمایت کردند؛ انتخاباتی که تا یکی دوماه قبل طبق همه نظرسنجی‌ها به نفع کاندیداهای اصولگرایان در جریان بود اما نتیجه دیگری رقم خورد. آقای روحانی که حداکثر امید داشت با یکی از اصولگرایان به دور دوم انتخابات برود با کسب پایین‌ترین حدنصاب رای و کمتر از یک درصد بیش از نصف رای دهندگان در همان دور اول به پیروزی رسید. اختلاف با حد نصاب آن‌قدر کم بود که شورای نگهبان با ابطال چند صندوق رای در چند حوزه انتخابیه هم می‌توانست نتیجه را تغییر دهد و حداقل انتخابات به دور دوم بکشد. بحث‌ها و ادعاهایی هم به صورت غیر علنی در بخشی از جریان اصولگرایی در جریان بود اما باز هم پیام تبریک رهبر انقلاب به مردم و منتخبشان به همه آنها پایان داد.
آیا این ماجرای دفاع از رای مردم به همین جا ختم شد؟ خیر. ماجرا مبنایی‌تر از این حرف‌ها بود. مرحوم هاشمی رفسنجانی در اواخر دهه70 در چند دیدار سیاسی و در 2 گفت‌وگوی مطبوعاتی به یک اختلاف اساسی خود با رهبر انقلاب در دهه‌های70 و80 شمسی پرداخته بود. او می‌گفت برای تضمین روند توسعه کشور و کنترل شرایط باید گزینه‌های مدنظر در انتخابات پیروز شوند و دولت تشکیل بدهند، بنابراین یک دموکراسی محدود و کنترل‌شده را تجویز می‌کرد؛ یک انتخابات محدود و کم سر و صدا ولی مطمئن که نتیجه آن از پیش مشخص باشد و فرایند توسعه را تضمین کند.
چیزی شبیه انتخاباتی که خود هاشمی در آن رئیس جمهور شده بود. اما رهبر انقلاب با این ایده به شدت مخالف بود و به گواه تاریخ تمام تلاشش را کرد تا از همان دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری هاشمی با حضور کاندیداهای متنوع و منتقد این روند را اصلاح کند. مشارکت حداکثری مردم و تشکیل دولت مردمی اینقدر برای رهبر اهمیت داشت که هر نتیجه‌ای در چارچوب قانون برای انتخابات را قابل دفاع می‌کرد. در نگاه رهبر اگر انتخابات یک هدف مهم داشت، مشارکت حداکثری آحاد مردم بود.
حالا این روزها رسانه‌های بیگانه و برخی هواداران داخلی‌شان با نقل ناقص یک عبارت از سخنرانی رهبر انقلاب در جمع دانشجویان، مخالفت ایشان با رای و نظر مردم را نتیجه گرفته‌اند.‌ وصله نچسبی به نظام جمهوری اسلامی و رهبر در برابر یک روال همیشگی و مصادیق متعدد تاریخی از مردم‌سالاری دینی.
انقلابی که دیکتاتوری پهلوی را کنار زد و صندوق رای را به میان مردم آورد، سه رفراندوم بزرگ (جمهوری اسلامی و دو تا هم قانون اساسی) برگزار کرد و این‌گونه در تاریخ حیاتش از رای مردم دفاع کرده است تحریف می‌کنند تا نقاط قوت روشن را به ضعف تبدیل کنند.
 
توافق موقت حتماً بد است اما موقت‌تر از برجام هم سراغ دارید؟!
یک کارشناس حامی برجام گفت توافق موقت هسته‌ای نمی‌تواند به اقتصاد ایران کمک کند.
حسن بهشتی‌پور درباره زمزمه برخی محافل آمریکایی درباره احتمال توافق موقت و محدود با ایران، به روزنامه آرمان گفت: خبرهایی که در خصوص توافق موقت منتشر می‌شود، بدون آگاهی کامل از جزییات این پیشنهاد، چندان قابل تحلیل نیست. مادامی که طرح را مطالعه نکنیم و دقیقا متوجه نشویم که چه چیزی قرار است بر اثر این طرح رد و بدل شود، نمی‌توان به درستی در مورد منافع یا مضرات آن اظهارنظر کرد. برای مثال گفته شده است که ایران غنی‌سازی ۶۰ درصدی اورانیوم را متوقف کند و در مقابل آمریکایی‌ها هم بخشی از دارایی‌های ایران را آزاد کنند که به نظر می‌رسد ۷ میلیارد دلار دارایی مسدود شده ایران در کره جنوبی مدنظر باشد. به صورت کلی می‌توان دو رویکرد نسبت به چنین پیشنهادی داشت.رویکرد نخست این است که اگر واقعا بخشی از تحریم‌های اساسی ایران مثل فروش نفت و تحریم بانک مرکزی برداشته ‌شود، ولو اینکه به صورت موقت و تعلیق باشد، کمکی به اقتصاد ایران می‌شود و باید از چنین پیشنهادی استقبال کرد. اما رویکرد دوم این است که معتقد است اصولا اقتصاد ایران با توافق موقت سامان نمی‌گیرد، چراکه سرمایه‌گذاران به توافق موقت بها نمی‌دهند، بلکه باید توافق همه‌جانبه‌ای به دست بیاید تا سرمایه‌گذاری اطمینان داشته ‌باشد که دست‌کم در ۴-۵ سال پیش‌رو با مشکل اساسی مواجه نخواهد شد. سرمایه‌گذار دیدگاه بلندمدت و آینده‌نگرانه دارد و نمی‌تواند بر اساس شرایط موقت و ناپایدار اقدام کند. در این رویکرد دوم نباید از چنین طرحی استقبال کرد و باید به این فکر بود که ببینیم چگونه می‌توان به یک توافق همه‌جانبه و پایدار و بلندمدت برای حل‌وفصل مساله تحریم‌ها رسید که برای ایران نواقص و کمبودهای برجام را نداشته ‌باشد و در عین حال مزایای برجام را دربر بگیرد.
بهشتی‌پور افزود: توافق موقت نمی‌تواند اقتصاد ایران را سامان دهد. چنین توافقی می‌تواند به شکل یک داروی مسکن عمل کند، اما نمی‌تواند مشکل را اساسا حل کند. کسانی که به رویکرد نخست معتقد هستند، می‌گویند که با توافق موقت ممکن است اقتصاد ایران بتواند یک تنفس انجام دهد و پس از آن با ساماندهی جدید تحریم‌ها کم اثرتر شوند. اما رویکرد دوم معتقد است که باید به یک توافق همه‌جانبه و پایدار رسید تا بتوانیم سرمایه‌گذاری خارجی و برنامه‌های همکاری بلندمدت اقتصادی با کشورهای خارجی انجام دهیم. رسیدن به یک توافق پایدار و بلندمدت، بدون مذاکره مستقیم با آمریکا امکان‌پذیر است. در چند سال گذشته هم به ما ثابت شده است که اروپایی‌ها عملا به تنهایی کاری پیش نمی‌برند و جز اینکه مسیر توافق طولانی‌تر بشود، هیچ اثری نداشته‌اند.
درباره اظهارات این کارشناس حامی برجام گفتنی است که مفاد برجام در حوزه مطالبات و توافقات طرف ایرانی، ذاتاً یک توافق موقت و کاملاً محدود بود. یعنی برخلاف امتیازاتی که طرف غرب گرفت و طولانی‌مدت و برگشت‌ناپذیر یا دیربرگشت‌پذیر بود،‌تعهدات آنها ناپایدار، قابل لغو و با تاریخ مصرف بسیار کوتاه بود.
به عنوان یک نمونه‌، کنگره آمریکا همزمان با اعلام توافق برجام، قانونی را تصویب کرد- و با کوتاهی دولت روحانی و تیم ظریف مواجه شد- برنامه قانون «اینارا» که انتفاع اقتصادی ایرانی از برجام را به تقریباً هیچ نزدیک می‌کرد. براساس این قانون که با اجماع دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان در مجلس نمایندگان و سنا تصویب شد، امکان ادامه انتفاع ایران از تعلیق برخی تحریم‌ها، صرفاً 3 ماهه بود و کنگره اجازه داشت در سررسید 3 ماهه اجازه تمدید تعلیق تحریم‌ها را به دولت آمریکا بدهد یا تحریم‌ها و مجازات‌ها را برگرداند. بدین ترتیب هیچ شرکت خارجی ریسک نمی‌کرد که همکاری بالاتر از 3 ماه با ایران انجام دهد!!
این کلاه بزرگی بود که دولت و کنگره آمریکا با تبانی یکدیگر، سر تیم روحانی- ظریف گذاشتند و برجام را از حیز انتفاع ساقط کردند.
نکته عجیب‌تر این که آقای بهشتی‌پور به جای انتقاد از روند نامتوازن تدوین و اجرای برجام،‌ادعا می‌کند باید معامله بزرگ‌تری با آمریکا در مذاکرات مستقیم انجام شود و حال آن که برجام به عنوان چک بلامحل و برگشت خورده،‌طلب وصول نشده طرف ایرانی است و ابتدا باید تکلیف این کلاهبرداری و خسارت‌های حاصل از آن روشن شود و طرف آمریکایی تعهد و تضمین معتبر بدهد که در کنار جبران خسارت‌های ایران، خباثت گذشته را تکرار نمی‌کند. اذعان کارشناس روزنامه آرمان مبنی بر این که «توافق موقت نمی‌تواند به اقتصاد ایران رونق بدهد»، در حالی است که نشریات زنجیره‌ای و کارشناسان هیجان‌زده آنها، تعهداً یا از سر بی‌خبری و جو زدگی ادعا می‌کردند برجام فتح‌الفتوح قرن است و موجب رونق و شکوفایی بی‌نظیر اقتصاد ایران خواهد شد!