کد خبر: ۳۲۴۷۹۲
تاریخ انتشار : ۳۰ آذر ۱۴۰۴ - ۲۱:۰۳

اخبار ویژه

حامیان و بانیان گرانی 
یکشبه نگران شدند!
محافل رسانه‌ای سیاست بازی که از متهمان و بانیان تورم محسوب می‌شوند، ناگهان در شب یلدا به یاد مردم افتادند. 
روزنامه شرق با تیتر «یلدا در گرانی»، روزنامه سازندگی با تیتر «شب بلند بی‌پولی/ گرانی مواد غذایی در شب یلدا» و روزنامه اعتماد با تیتر «گران‌ترین شب سال»، سعی کردند خود را همدرد و نگران معیشت مردم جا بزنند و این در حالی است که اولا با دادن آدرس گمراه‌کننده مذاکره در عملیات فریب ترامپ و معطل کردن دولت پزشکیان نقش داشتند و مانع تدابیر درون زا برای مهار تورم شدند و ثانیا در این یک سال، کمترین مطالبه فنی و کارشناسی از تیم اقتصادی دولت برای مهار تورم نداشته‌اند.
در این باره، روزنامه اعتماد (متعلق به رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت) در گزارشی نوشت: «مردم برنج خالی بخورند؛ میوه و گوشت و آجیل نخورند!».«اگر عادت مردم از مصرف گوشت قرمز و گوشت مرغ به سمت آبزیان حرکت کند و بتوانیم با قیمت ارزان و به صورت زیاد در اختیار مردم قرار دهیم، یک تحول بزرگی است.» و «مردم می‌توانند با توجه به قیمت برنج، جو بخورند!» این جملات، نمونه‌ای از اظهارنظرهایی است که مردم در سال‌های اخیر بارها شنیده‌اند؛ اظهاراتی غیرمنطقی و غیرقابل توجیه که اغلب با هدف پوشاندن عملکرد ضعیف سیاستگذاران اقتصادی، از سوی برخی مسئولان یا حامیان آنها مطرح می‌شود. در سال‌های گذشته، به‌ جای مهار تورم افسارگسیخته، سیاستگذاران عمدتا «بازار» را مقصر معرفی کرده‌اند؛ گاه عرضه‌کنندگان را به گران‌فروشی متهم کرده‌اند و گاه مصرف‌کنندگان را به اسراف. این در حالی است که تعریف ساده تورم نشان می‌دهد ریشه بحران سال‌های اخیر اقتصاد ایران، نه در رفتار فروشنده و خریدار، بلکه در سطوح بالاتر سیاستگذاری قرار دارد. محاسبه‌ای ساده نشان می‌دهد هزینه سفره شب یلدا در سال جاری نسبت به ده سال قبل حدود ۱۷۴۴ درصد افزایش یافته است؛ به بیان دیگر، قیمت‌ها در این مدت بیش از ۱۸ برابر شده‌اند. در سال ۱۳۹۴ نرخ تورم سالانه در ایران حدود ۳۰ تا ۳۲ درصد گزارش شده بود و در این سال نرخ دلار
 ۳ هزار و ۲۹۵ تومان اعلام شد... تورم ایران حاصل یک زنجیره است از چاپ پول، کسری بودجه، کاهش ارزش پول ملی تا ضعف تولید و تقویت انتظارات تورمی که هر کدام از این حلقه‌ها، دیگری را تقویت می‌کند».
آنچه در گزارش کذایی روزنامه اعتماد مفقود است نقش مدعیان مذاکره و لغو تحریم‌ها در دولت روحانی و پزشکیان است که هم تحریم‌ها را افزایش دادند و هم رکوردهای تورمی را جا به کردند.
یادآور می‌شود همین روزنامه سال گذشته پس از انتخاب آقای پزشکیان تیتر زده بود «طبیب تورم آمد/ فرماندهی اقتصادی پزشکیان به طیب نیا سپرده شد». اما اکنون به نظر می‌رسد تیم اقتصادی دولت فاقد برنامه اقتصادی منسجم و فرمانده توانمند است؛ چرا که امثال آقای حضرتی مدیر همین روزنامه و ظریف و برخی متهمان امنیتی، در شورای راهبری کابینه مشغول چیدن تیم اقتصادی دولت و گماشتن کسانی مانند همتی و نوری قزلجه و میدری در مناصبی مانند وزارت اقتصاد، جهاد کشاورزی، و تعاون و کار و رفاه بودند.
در همین حال، روزنامه زنجیره‌ای شرق هم در گزارش خود (یلدا در روزگار گرانی) نوشت: گزارش میدانی و تحلیلی از خریدهای شب‌نشینی یلدا و سنت‌هایی که به هر قیمتی با اصرار مردم‌ در حال برگزاری است. بررسی‌ها نشان می‌دهد هزینه یک سبد ساده‌ برای یلدا مثل آجیل اقتصادی، میوه‌های پایه و شیرینی برابر با یک‌سوم تا نصف حداقل حقوق ماهانه یک کارگر است. وضعیت فروش اقلام مرتبط با شب‌نشینی یلدا نسبت به سال گذشته افت قابل توجهی داشته است. رئیس کارگروه آجیل و خشکبار اتاق اصناف، گفته در بازار عمده‌فروشی تهران حدود 20 درصد و در برخی مناطق جنوب تهران 50 درصد کاهش فروش وجود داشته است. اگر در کنار این مسائل‌ به این توجه کنیم که تورم نقطه به نقطه میوه و خشکبار با 108 درصد بالاترین عدد در میان تورم خوراکی‌هاست، ناتوانی عمیق بخشی از جامعه برای برگزاری یک مراسم حداقلی و ساده نمایان می‌شود.
در همین حال روزنامه سازندگی وابسته به حزب اشرافی کارگزاران، ذیل تیتر «شب بلند بی‌پولی» نوشت: «جشنی که طعم تورم گرفته است؛ گزارش‌های میدانی و آمارهای رسمی نشان می‌دهند که «دورهمی ساده یلدایی» حالا به یک پروژه پرهزینه و برای بسیاری از دهک‌های جامعه به کالایی «لوکس» و دور از دسترس بدل گشته است. جهش قیمت‌ها که در برخی اقلام از مرز ۱۰۰‌ درصد گذشته، سفره‌های این شب را کوچک‌تر و دلخوری‌های پنهان ناشی از فقر معیشتی را بزرگ‌تر کرده است».
درباره رویکرد عوام فریبانه روزنامه‌های زنجیره‌ای، این نکته شایان ذکر است که طیف مذکور غالبا درباره روند گران‌سازی با سرمنشاء دولتی ساکت بوده یا نقش حمایت‌کننده داشته و از روند گرانی با عنوان غلط انداز واقعی سازی قیمت‌ها و مخالفت با قیمت‌گذاری دستوری جانبداری کرده‌اند اما حالا که به مناسبت شب یلدا رسیده‌اند ناگهان نگران جیب مردم و تورم شده‌اند!
سیتیرینویچ: توانایی ایران اثبات شد
اسرائیل از جنگ دست خالی برگشت
روزنامه صهیونیستی «اسرائیل هیوم»، ادعای پیروزی رژیم صهیونیستی در جنگ 12 روزه با ایران را «موهوم و توخالی» خواند و تاکید کرد: شش ماه پس از جنگ، ایران در حال بازسازی آرایش موشکی و احیای توانمندی‌های هسته‌ای خود است.
دنی سیترینوویچ (رئیس اسبق میز ایران در اطلاعات ارتش اسرائیل) در اسرائیل هیوم نوشت: شش ماه پس از جنگ، به نظر می‌رسد که با وجود دستاوردهای قابل توجه اسرائیل، تغییرات بنیادی چندانی رخ نداده است. ایران در حال بازسازی مجموعه موشکی‌های خود است، توانایی‌های هسته‌ای خود را بازسازی می‌کند و همچنان حاضر نیست توافقی را بپذیرد که مانع غنی‌سازی اورانیوم در خاک خود شود یا برنامه هسته‌ای‌اش را محدود نماید.
شکی نیست که اسرائیل در این جنگ نتایج چشمگیری به دست آورد. دانشمندان برجسته هسته‌ای و چهره‌های ارشد امنیتی ایران حذف شدند. با این حال، این موفقیت‌های عملیاتی به یک دستاورد استراتژیک واقعی تبدیل نشد. از دیدگاه ایران، این کشور نه تنها توانست تا روز پایانی جنگ به شلیک موشک‌ها ادامه دهد و در برابر اسرائیل و آمریکا محکم ایستاد، بلکه اسرائیل در تلاش برای براندازی شکست خورد. این نیست. ارزیابی و ادراک در تهران این است که کشور در طول جنگ محکم ایستاد و توانایی رهبری در ارائه این تحلیل که جنگ، علیه خود مردم ایران بوده، در نهایت جمهوری اسلامی را تقویت کرد. در نتیجه، رهبری هیچ دلیلی برای تغییر استراتژی امنیتی کشور نمی‌بیند.
این واقعیت، همراه با درک ایران از اینکه دور دوم با اسرائیل تنها مسئله زمان است، تهران را به سوی یک مسابقه تسلیحاتی متعارف سوق می‌دهد، با تأکید بر بازسازی مجموعه موشکی‌هایش در حالی که درس‌های جنگ قبلی را برای بهبود توانایی‌هایش به کار می‌گیرد. علاوه‌بر این، در عرصه هسته‌ای، با وجود آسیب شدید به سایت‌های هسته‌ای، دانشی که در ایران وجود دارد، همراه با سانتریفیوژهایی که آسیب ندیده‌اند و سایت‌های هسته‌ای مانند «کوه کلنگ» در جنوب نطنز، به ایران امکان می‌دهد در آینده غنی‌سازی را از سر بگیرد. سانتریفیوژهایی که آسیب ندیده‎اند، آنها را قادر می‎سازد، تا غنی‎سازی را از سر بگیرند. اسرائیل، پس از این جنگ، با پیروزی توخالی، به خانه اول، بازگشت. 
بدتر از آن، تهران خود را برای رویارویی دیگری آماده می‌کند تا درس‌هایی را که از جنگ قبلی گرفته بود، به کار گیرد. هیچ اپوزیسیونی وجود ندارد که آینده ایران را تهدید کند. در پس زمینه توانایی اثبات شده ایران برای بازیابی، به ویژه در زمینه موشکی، این سؤال مطرح می‌شود: واقعاً از دور جدید جنگ، چه چیزی را می‌توان به دست آورد؟
علاوه‌بر این، هر روزی که بدون توافق دیپلماتیک که تجمع نیروهای ایران را محدود کند، می‌گذرد، دستاوردهای اسرائیل را به طور قابل توجهی تضعیف می‌کند. رهبر معظم ایران افراد باتجربه‌ای را برای جایگزینی کشته شدگان منصوب کرده و تهران در حال حاضر روسیه و چین را برای کسب قابلیت‌های جدید در دفاع هوایی، موشک‌ها و شاید حتی فناوری هسته‌ای دنبال می‌کند.
امید و آرزو یک استراتژی نیست و سیاست نسبت به ایران نمی‌تواند بر این فرض استوار باشد که رژیم سقوط خواهد کرد. با وجود چالش‌های فراوانی که با آن مواجه است، رژیم در طول سال‌ها مقاومت چشمگیری نشان داده است.
رویارویی‌های آینده با ایران، احتمالاً پیچیده‌تر و دشوارتر خواهد بود و امیدی به دستاوردهایی فراتر از گذشته هم نیست. با این جنگ موهوم، رویارویی‌های آینده با ایران، پیچیده‌تر و دشوارتر شد.
آقای روحانی! 
شما یکی سکوت کنید سنگین‌تر است
ادبیات آقای حسن روحانی مناسب یک سیاستمدار نیست و بیشتر شبیه ادبیات «بلاگر»‌های اینستاگرامی و سلبریتی‌های سیاست‌زده است که می‌خواهند خود را «بلاگردان» کشور نشان دهند؛ بلاگری در پوستین بلاگردان! برخی از ماندگارترین رجزخوانی‌های سیاسی که در سپهر سیاسی تبدیل به «مثل سائر» شد (لغو بالمره تحریم‌ها، آفتاب تابان برجام، گلابی برجام) از اوست.
روزنامه جوان با نقد اظهارات متوهمانه حسن روحانی نوشت: او درباره کنش برخی افراد نظامی و سیاسی قبل از جنگ 12 روزه، مطالبی را گفته که بیشتر شبیه گفتار بلاگر‌ها و سلبریتی‌های مجازی است که دقیقاً دست روی احساسات پوپولیستی مخاطبان می‌گذارند تا دنبال‌کننده جمع کنند. ایشان با مروری بر ادعای برخی افراد که حملات آمریکا و اسرائیل را غیرممکن می‌دانستند و «این اطلاعات را به مقام بالاتر» انتقال می‌دادند، خود را فردی هوشیار که چنین نمی‌پنداشته معرفی کرده است. این ادبیات مناسب کسی که نیم‌قرن در سیاست بوده و رئیس‌جمهور بوده نیست. وقتی یک سیاستمدار و رئیس‌جمهور سابق، منتقدان را به «رجزخوانی»، «بلوف‌زدن» یا «هیجان‌سازی» خطاب می‌کند، در واقع می‌خواهد به مخاطب القا کند که شما نخبگان تصمیم‌ساز نداشته‌اید و حرف نخبه شما که من بودم هم شنیده نشد! این یعنی بردن مخاطب از منطق استدلال‌آوری عقلانی به منطق اقناع احساسی. این دقیقاً همان کاری است که بلاگر‌ها می‌کنند، یعنی ساده‌سازی بیش از حد. دوقطبی‌سازی (ما عقلانی/ آنها هیجانی- که شخص روحانی بیشتر از هر سیاستمدار دیگری در رسانه‌ها به دوقطبی‌سازی متهم شده است) و ساختن روایت شخصی به‌جای تحلیل ساختاری.
روحانی نیم قرن در سیاست ایران است و دولتش مطابق آمار بانک مرکزی خود آن دولت، یکی از خسارت‌بارترین دولت‌ها بود. در برجام شد هم مجموع رجزخوانی‌ها و دروغ‌های روحانی و ظریف مثنوی هفتاد من کاغذ است. کسی که هر از گاهی از پناهگاه تنهائی خود خارج می‌شود و با استانداران سابق جلسه می‌گذارد، باید هزینه‌های خطا را لحاظ کند. بلاگر است که فکر هزینه خطا‌های خودش نیست و حتی از خطاهایش نیز درآمدزایی دارد! تحقیر مخالفان در موضوعات حیاتی مثل جنگ، نشانه قدرت نیست؛ نشانه شخصی‌سازی سیاست است. تفاوت سیاستمدار با بلاگر و سلبریتی دقیقاً این‌جاست. بلاگر در قبال پیامد‌های حرف‌هایش مسئولیتی ندارد؛ می‌تواند اغراق کند، روایت بسازد و هدف اصلی‌اش جلب‌توجه باشد. اما سیاستمدار در سطح جهانی با جان انسان‌ها، اقتصاد کشور و ثبات منطقه‌ای سر و کار دارد. آقای روحانی بهتر است بفهمد که محصول نیم قرن سیاست‌ورزی‌اش باید این باشد که محتاط سخن بگوید، به‌جای روایت‌سازی هیجانی، چارچوب تصمیم‌گیری ایجاد کند و تمرکزش نه بر دیده‌شدن، بلکه بر کاهش ریسک و مدیریت پیامد‌ها باشد. 
کنش «درست» یا «بالغ» در این‌گونه موارد، آن است که به مخاطب نشان دهیم نه همه رجزخوانی‌ها علیه دشمن، یاوه است و نه همه هشدار‌ها و ترساندن مردم از دشمن، عقلانیت. گفته‌اند «الحرب بالرعب». شما قبل از جنگ باید دشمن را بترسانید نه مردم خودتان را، و بعد از جنگ مردم و نظامیان خودتان را ستایش کنید، نه ترفند دشمن در غافلگیری را!
وقتی سیاستمدار شبیه سلبریتی‌ها حرف می‌زند، سیاست را به چیزی تقلیل داده که مسئولیت‌گریز و مسئولیت‌ناپذیر می‌شود و نهایتاً امنیت را قربانی محبوبیت می‌کند. برای شخصی مثل حسن روحانی که وزیر خارجه‌اش برجام را نخواند و زبان‌دانی‌اش در برجام به کار او نیامد و گزارش غلط از «تیم مذاکره» گرفت و مقابل تریبون‌ها از «لغو بالمره تحریم‌ها» سخن گفت، خجالت‌آور است که اکنون بگوید تحلیل‌های غلط از امکان وقوع جنگ به مقامات ارشد داده‌اند ولی من خوبم! تو اگر خوب بودی کلاه برجام را به آن گشادی بر سر نمی‌گذاشتی و سیاست را به امری مبتذل مبدل نمی‌کردی.
گزارش رسانه آمریکایی
 از اهمیت روابط اقتصادی ایران و ونزوئلا
در حالی که برخی نشریات غربگرا در داخل کشور مانند هم‌میهن، اهمیت اقتصادی روابط ایران و ونزوئلا را انکار می‌کنند یا زیر سؤال می‌برند، ارگان رسانه‌ای سازمان سیا برخی ابعاد اقتصادی این روابط را بازخوانی کرد.
روزنامه هم‌میهن چند روز قبل، مطلب تحریف شده‌ای با عنوان رفاقت بی‌حاصل ایران و ونزوئلا منتشر کرده بود.
اما وبسایت رادیو فردا ضمن مرور روابط تهران- کاراکاس نوشت: اخیراً مارکو روبیو، وزیر خارجه ایالات متحده، گفت «دولت نیکلاس مادورو در ونزوئلا، ایران و حزب‌الله لبنان را برای فعالیت به خاک خود دعوت کرده و ونزوئلا پایگاه حکومت ایران شده است». او همچنین کمی پیشتر گفته بود که دربارۀ حضور ایران در ونزوئلا به اندازۀ کافی صحبت نمی‌شود، اما یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های ایرانی‌ها ونزوئلا‌ست.
ریشه این تحلیل در کجاست، و با توجه به واقعیت‌های موجود، روابط تهران و کاراکاس از چه زمانی برای آمریکا حساسیت‌برانگیز شد؟ روابط ایران و ونزوئلا بر پایه هم‌سویی در مخالفت با ایالات متحده، همکاری‌ در حوزه نفت و دور زدن تحریم‌ها، مبادله‌های نظامی و برخی توافق‌های راهبردی استوار است؛ به‌طوری که از حدود دو دهه پیش با امضای اسناد همکاری و سفرهای متقابل مقام‌ها، از جمله دیدار محمود احمدی‌نژاد و ابراهیم رئیسی با هوگو چاوز و نیکلاس مادورو، جدی شد و به نوعی به ائتلاف راهبردی ضدتحریم و مخالف آمریکا رسید.
روابط تهران-کاراکاس در دولت هوگو چاوز، رئیس‌جمهور پیشین ونزوئلا که تقریباً همزمان با ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد در ایران بود، وارد مرحله‌ای تازه شد و زمینه برای همکاری‌های گسترده در حوزه‌های انرژی، ساخت‌وساز، مبادلات امنیتی و حمل‌ونقل فراهم شد.
در همین دوره، شرکت‌های ایرانی وارد پروژه‌هایی همچون راه‌اندازی کارخانه‌های سیمان، ساخت مسکن، توسعه پتروشیمی و مشارکت در صنایع نظامی و امنیتی شدند. با روی کار آمدن نیکولاس مادورو و تشدید تحریم‌های آمریکا علیه ونزوئلا، اهمیت این همکاری‌ها برای هر دو طرف بیشتر شد. همکاری‌های نظامی در حوزه پهپادی از ۲۰۲۲ میلادی به بعد افزایش یافت و کاراکاس به دنبال توسعه ظرفیت‌های بومی با اتکا به فناوری پهپادهای ایرانی بود.
وزارت امورخارجه و خزانه‌داری ایالات متحده در سال‌های اخیر چندین شرکت و فرد مرتبط با این شبکه ارتباطی را تحریم کردند.
کمی پیشتر، در سال ۲۰۲۰، بحران بنزین و تأمین آن در ونزوئلا که در عین حال بزرگ‌ترین ذخایر نفت جهان نیز را در اختیار دارد، به اوج رسید. به گزارش منابع آمریکایی، این نفتکش‌های ایرانی بودند که سوخت و مواد پالایشگاهی را به ونزوئلا 
رساندند.
ایران و ونزوئلا، آنچنان که وزارت خزانه‌‌داری ایالات متحده می‌گوید، برای خنثی‌سازی فشارهای اقتصادی آمریکا، شبکه‌ای از شرکت‌ها و بانک‌های واسط و مسیرهای مالی پنهانی ایجاد کردند. این سازوکار نه‌تنها امکان انتقال منابع ارزی را به ایران فراهم کرد، بلکه زمینه‌ای برای پروازهای شرکت ماهان‌ایر به کاراکاس را از سال ۲۰۱۹ ایجاد کرد.
در مجموع و به‌گفته برخی ناظران، روابط ایران و ونزوئلا در دو دهه گذشته از یک اتحاد سیاسی ایدئولوژیک به یک شراکت امنیتی–اقتصادی رسیده است؛ از پروژه‌های ساختمانی و انرژی گرفته تا همکاری‌های امنیتی و مسیرهای دور زدن تحریم‌ها.