حضورقلب در برابر معبود
حضور قلب رسیدن به این معرفت است که ما در محاذات (در برابر) حق قرار گرفتهایم. در این صورت ما باید همیشه حضور قلب داشته باشیم چون همیشه در محاذات هستیم با این تفاوت که در نماز علاوه بر محاذات، تخاطب هم وجود دارد. پس حضور قلب و بلکه تخاطب توجه به معانی کلمات نیست، کلمات ابزار تخاطب است مثل عینک که وسیله رویت شفاف است، اگر به خود عینک نگاه کنیم بیرون را نمیبینیم و اگر بیرون را نگاه کنیم عینک را نمیبینیم. علامه حسینی طهرانی میگوید مرحوم سیدهاشم حداد از آقای مطهری پرسید آیا در نماز حضور قلب داری؟ گفت: به طور کامل به معانی کلمات توجه دارم. فرمود پس شما کی نماز میخوانید!؟ اگر حضور قلب همان احساس در برابربودن است پس لوازم مهّمی باید داشته باشد. حضرت امام میفرماید من محضر حاج آقا ابوالحسن قمی را درک کردم، در نماز رنگش بهطور محسوسی زرد میشد. حاج محقق انصاری خطیب مشهور قم در منبر گفته بود ما خیال میکردیم حاج آقا ابوالحسن قمی بشر است بعد متوجه شدیم ملک است!
عایشه میگوید رسول خدا(ص) وقتی به نماز وارد میشد ما را دیگر
نمیشناخت. امام سجاد(ع)در حال نماز بود، عبا از یک دوش مبارک پایین افتاد اصلاح نکردند، بعد از نماز ابوحمزه ثمالی گفت آقا چرا عبا را درست نکردید؟ فرمود: ویحک اتدری بین یدی من کنت؛ وای بر تو مگر میشد؟ آیا نمیدانستی در برابر چه کسی بودم.
(وسائل الشّیعه، ج۴، باب تاکّد استحباب الاقبال «بالقلب» علی الصّلاهًْ ص۶۸۸).
اندر همه عمر خود شبی وقت نماز
آمد بر من خیال معشوق فراز
برداشت ز رخ نقاب و میگفت مرا
باری، بنگر، که از که میمانی باز؟
(عراقی)
* آیتالله سید حسن عاملی