مبارزه با تروریسم، از نگاه راهبردی ایران تا نگاه ابزاری و تاکتیکی آمریکا
اقدامات وحشیانه داعش در عراق و لزوم تقابل همه جانبه با این پدیده شوم، موضوعی است که در ماههای گذشته توجه تمام مردم دنیا به خصوص سیاستمداران را به خود معطوف داشته است. به گونهای که تمام دولتهای دنیا حتی دولتی چون ایالات متحده آمریکا، که به استناد شواهد و قراین متعدد موجود، خود موسس اصلی این جریان بوده است نیز عَلَمِ اعتراض علیه اقدامات آن را برافراشتهاند. نکته جالب توجه آنکه در کنار دولت آمریکا، بسیاری دیگر از دولتها به خصوص برخی دولتهای منطقه که آنها نیز به مانند آمریکا نقش اساسی در تکوین و فعالیت این گروه جانی داشتهاند نیز هم صدا با ایالات متحده، مراتب اعتراض خود علیه فعالیت داعش را ابراز نمودهاند.
دکتر محمد ابراهیمی
اول) مقدمه
این اعتراضات تا بدانجا پیش رفت که دولتهای معترض با رهبری دولت آمریکا، ائتلاف ضد داعش را تشکیل دادند. ائتلافی که در آن حدود چهل کشور ازجمله دولتهایی چون آمریکا، انگلیس، ترکیه و عربستان که هرکدام به نحوی از انحاء نقش اساسی در شکلگیری و فعالیتهای وحشیانه داعش داشتهاند، نیز حضور دارند. به رغم تقاضاهای مکرر و آشکار و نهان دولت آمریکا و برخی دولتهای دیگر این ائتلاف از کشورمان، ایران حاضر به حضور در این ائتلاف نشد.
چرایی عدم حضور ایران در این ائتلاف یکی از موضوعاتی است که در روزهای اخیر به شدت مود توجه تمام ناظران داخلی و بینالمللی قرار گرفته است. در این نوشتار ضمن مروری گذرا بر رفتارها و صحبتهای دوگانه دولت آمریکا درباره دعوت و یا عدم دعوت از دولت ایران برای حضور در ائتلاف به اصطلاح ضد داعش، به بررسی چرایی عدم تمایل ایران برای پیوستن به این ائتلاف پرداخته ایم.
دوم) حکایتی از با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن مقامات آمریکایی
پس از اینکه درخواستهای مکرر دولت آمریکا از دولت ایران برای همکاری در موضوع داعش با مخالفت صریح و آشکار ایران رو به رو شد، وزارت خارجه آمریکا توسط «مارىهارف» سخنگوی خود در یک مصاحبه مطبوعاتی در پاسخ به پرسش یکی از خبرنگاران مبنی بر دعوت و یا عدم دعوت دولت آمریکا از ایران برای حضور در ائتلاف ضد داعش گفت: «ما برای مقابله با داعش از ایران دعوت نمیکنیم و در واقع ایران در ائتلاف علیه داعش جای نخواهد داشت.»
ادعای خانمهارف در حالی بود که چندی پیش از آن، دولت آمریکا به طور رسمی و توسط سفیر خود در عراق از سفیر کشورمان درخواست کمک و همراهی برای ائتلاف علیه داعش را داشته بود. همانگونه که رهبر معظم انقلاب در زمان ترخیص از بیمارستان اعلام داشتند، دولت آمریکا در همان روزهای ابتدایی که بحث ائتلاف علیه داعش پیش آمد، حسن دانایى فر، سفیر ایران در عراق، به مقامات وزارت خارجه کشورمان اعلام کرده بودند که «رابرت استفان بىکرافت»، سفیر آمریکا در عراق، از ایشان درخواست نموده که ایران در ائتلاف برای جنگ علیه داعش آمریکا را همراهی نماید. و ایران با این درخواست آمریکاییها مخالفت نموده و آنرا نپذیرفته است.
هرچند این درخواست دولت آمریکا برای بار دوم توسط شخص «جان کرى» وزیر خارجه آمریکا، به صراحت از وزیر خارجه کشورمان جناب آقای ظریف مطرح و برای بار دوم نیز با مخالفت مقامات رسمی دولت ایران قرار گرفت. تقاضای «وندى شرمن»، معاون وزیر خارجه آمریکا، از عباس عراقچی را باید سومین تقاضای رسمی ایالات متحده از ایران برای حضور در ائتلاف ضد داعش دانست؛ تقاضایی که برای سومین بار نیز ازسوی مقامات رسمی رد شد.
باتوجه به رد سه باره درخواستهای آمریکا ازسوی ایران، چرایی اعلام موضع سخنگوی دولت آمریکا مبنی بر عدم تمایل دولت آمریکا برای پیوستن ایران به ائتلاف ضد داعش بدیهی است؛ لکن تداوم اینگونه اظهارت ازسوی مقامات آمریکایی جای تامل دارد. مسالهای که به نظر میرسد بیش از هرچیز دیگر تحت تاثیر به مخاطره افتادن شان و جایگاه بینالمللی دولت ایالات متحده باشد.
به عبارت دیگر، به حسب قدرت مادی آمریکا، دولتمردان این کشور تصور خاصی از نفوذ و جایگاه خود در عرصه بینالملل دارند، تصوری که همراهی و همیاری بدون قید و شرط دولتهای دیگر در تمام موضوعات با این دولت را برای آنها تصدیق میکند. بنابراین، زمانی که دولت ایران با رد درخواستهای مکرر آنها بر روی تصدیق آمریکاییها خط بطلان کشیده است، مقامات آمریکایی با بهره مندی از سیاست «فرار رو به جلو»، نه یکبار، بلکه چندین بار نه تنها با توسل به دروغهای مکرر درخواستهای چندباره خود از ایران را منکر میشوند، بلکه اساس این کار را از مبنا باطل میدانند تا بلکه بتوانند جایگاه و شان به خطر افتاده خود در عرصه داخلی و بینالمللی، چه در میان مردم خود و چه در میان افکار عمومی دنیا را ترمیم بخشند.
سوم) چرا ایران نمیتواند به ائتلاف ضد داعش بپیوندد؟
همانگونه که اشاره شد دولت آمریکا برخلاف ادعاهای خود چندین بار از ایران برای حضور در ائتلاف ضدداعش دعوت کرده است، نکته اساسی آن است که چرا ایران به رغم درخواستهای مکرر دولت آمریکا نه تنها این درخواستها را صراحتاً رد کرده، بلکه اساساً با دیدهای پر از تردید به ائتلاف تشکیل شده مینگرد. در این رابطه چند نکته اساسی قابل ذکر است:
1- آمریکا؛ حامی اصلی تروریسم: ایران، بسیاری از دولتها دیگر و افکار عمومی دنیا، آمریکا و هم پیمانانش در منطقه خاورمیانه را حامیان اصلی تروریسم میدانند و به عزم و اراده آنها برای مبارزه با تروریسم تردید دارند. برای اثبات این ادعا، نمونههای متعددی وجود دارد؛ لکن فارغ از آن نمونهها، نوع رفتار دولت آمریکا و هم پیمانان بینالمللی و منطقه ایش در موضوع سوریه، خود شاهدی آشکار بر این مدعاست. بر همین اساس بود که مقام معظم رهبری نیز به صراحت فرمودند: «ما اعتمادی به آمریکا نداریم و مشارکت در چنین امری نخواهیم داشت». بنا بر این استدلال، دولتی مثل آمریکا که در واقع خود حامی اصلی گروههای تروریستیای چون داعش بوده است، نمیتواند و نباید داعیه رهبری علیه تروریسم را داشته باشد.
2- رفتا دوگانه آمریکا در موضوع تروریسم: نکته دیگری که باید مورد تدقیق و توجه قرار گیرد آن است که چرا ایالات متحده تازه به فکر مبارزه با این گروه جنایتکار افتاده است؟ چرا این کشور از گروههای تروریستیای چون داعش که در همین چند ماه قبل در سوریه جنایات متعددی را مرتکب شده بودند، نه تنها اعلام انزجار نکرد، بلکه حتی مستقیم و غیرمستقیم آنها را در ذیل چتر حمایتی خود قرار داد؟ چرا آمریکا در روزهای ابتدایی جنایات داعش در عراق این موضوع را امری داخلی میدانست ولی حالا این امر داخلی تبدیل به مسئلهای بینالمللی شده است؟
اندک آشنایی با منطق حاکم بر رفتار سیاست خارجی دولت آمریکا، به وضوح پاسخ این پرسشها را معین میسازد. منطق اصلی دولت آمریکا برخلاف ادعاهای مکرر مقامات آمریکایی، نه تنها نسبتی با صلح جهانی ندارد، بلکه هرآنجایی که منافع آمریکا و متحدینش ایجاب نماید، آنها از به راهانداختن جنگ و خونریزی بیمی ندارند. این نکته آنجا مشخص میگردد که نحوه پیدایش گروههای تروریستیای چون داعش را دوباره مرور کنیم. داعش زمانی ایجاد شد که آمریکا و هم پیمانانش به حمایت از گروههای تروریستی در سوریه پرداختند و به آنها کمکهای مالی، اطلاعاتی، تبلیغاتی و نظامی کردند.
داعش در حقیقت تنها بخشی از گروههای تروریستیای است که آمریکا به قصد مبارزه با حکومت بشار اسد در سوریه به حمایت همه جانبه از آنها پرداخته بود. نگرشی تاریخی بر نحوه رفتار دولت آمریکا در مبارزه با تروریسم، این مسئله را بیش از پیش آشکار میسازد. به شهادت تاریخ آمریکا سابقه کاملاً تاریکی در مبارزه با تروریسم در افغانستان، لیبی، پاکستان، عراق و سوریه داشته است.
3- منطق زورگویانه ائتلاف آمریکایی: ائتلاف شکل گرفته بر ضد داعش نیز به مانند دیگر ائتلافهای شکل گرفته توسط دولت ایالات متحده در چند سال اخیر، به حسب فقدان پشتوانه اصیل مردمی و تکیه بر منطق زور، بی تردید به شکست خواهد رسید. تمام این ائتلافها با مقاصد و اهداف خاصی انجام شده و در پایان نیز با شکست مواجه شدهاند. ائتلاف موسوم به «دوستان سوریه» که هدف از آن براندازی نظام سیاسی مستقر در سوریه و حمایت از معارضان و تروریستها و زمینه چینی برای تهاجم نظامی به سوریه بود و در نهایت به حسب فقدان پشتوانه مردمی به شکست انجامید، تنها یکی از این موارد است.
4- منطق ایران در مبارزه با تروریسم: بر اساس منطق ج. ا. ایران در مبارزه با پدیده تروریسم دو نکته اساسی باید مورد توجه قرار گیرد:
- اولاً براساس منطق جمهوری اسلامی ایران، در مبارزه با تروریسم، نیروهای ملی و مردمی باید نقش اساسی را در تقابل با این پدیده ایفا نمایند. به عبارت دیگر ایران معتقد است که مثلاً در نمونه عراق نیازی به حضور قدرتهای منطقهای و به خصوص فرامنطقهای نیست. نکتهای که بارها ازسوی مسئولان عالیرتبه کشور و به طور ویژه شخص رهبر انقلاب مورد تاکید قرار گرفته است.
- ثانیا،ً تقابل اساسی با پدیده تروریسم و ریشه کن کردن کامل آن، در دستور کار دولت ایران قرار داشته و دارد. به عبارت دیگر، ایران با پرهیز از نگرشهای تاکتیکی به پدیده تروریسم، نابودی کامل پدیده شوم تروریسم را راهبرد و استراژی تغییرناپذیر خود قرار داده است. ایران همواره به صورت آشکار و پنهان، فعالیت برخی دولتهای منطقه را که با نگرشی تاکتیکی و یا حتی استراتژیک همکاری با این گروههای تروریستی را در دستور کار خود قرار دادهاند کاملاً محکوم کرده است.
چهارم) فرجام سخن
نحوه و نوع اقدام ایران و آمریکا در تقابل با پدیده تروریسم به گونهای است که میتوان ایران و آمریکا را به عنوان دو قطب متقابل با هم تعریف نمود. بر این اساس، ایران در راس کشورهایی قرار میگیرد که در تقابل با پدیده تروریسم، بیش از آنکه نگاهی تاکتیکی به این مسئله داشته باشد، آنرا به عنوان راهبرد اساسی دکترین سیاست خارجی خود تعریف نموده است. بنابراین ایران در مبارزه با تروریسم نگاهی واحد داشته و تقابل حداکثری با این پدیده شوم را در دستور کار قرار داده است.
در مقابل آمریکا نگاهی کاملاً تاکتیکی و گزینشی را در مسئله تقابل با تروریسم در دستور کار خود قرار داده است. به عبارت دیگر دولت آمریکا تا زمانی که گروههای تروریستی در راستای منافع آن عمل میکنند، نه تنها هیچگونه تقابلی با آنها ندارد بلکه حتی به بهانههای گوناگون به حمایت همه جانبه از گروههای تروریستی میپردازد.
وجود چنین اختلاف فاحشی در منطق رفتاری دولتهای ایران و آمریکا به گونه ایست که لااقل در شرایط فعلی انجام هرگونه جبهه واحد و ائتلاف مشترک با پدیده تروریسم را منتفی میسازد. اساساً دو دولتی که ذاتاً و بنیاداً در نوع نگاه به موضوع تروریسم با یکدیگر اختلاف دارند نمیتوانند هیچگونه همکاری مشترکی با یکدیگر داشته باشند. بی تردید ایران هیچگاه نمیخواهد خود را در صف ائتلافی به رهبری کشوری چون آمریکا قرار دهد که هیچگونه صداقت و صلابتی در برخورد با تروریسم ندارد.