kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۵۹۶۲
تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱۴۰۱ - ۱۸:۱۳

حقیقت ذکر خدا

 
 
 
منصور حسینی
یکی از مهم‌ترین آموزه‌های قرآنی، ذکرالله و یاد خداست. این عمل چنان در زندگی مادی و معنوی بشر تاثیر دارد که خداوند به صراحت سختی در زندگی دنیوی و اخروی را به آن نسبت داده است. اما پرسش اساسی این مطلب این است که حقیقت ذکر چیست؟ آیا ذکر زبانی می‌تواند چنین تاثیرات و آثار شگرفی را به همراه داشته باشد؟ چه رابطه‌ای میان ذکر و غفلت و اطاعت است؟
نویسنده با مراجعه به آموزه‌های اسلام به واکاوی حقیقت و معنی واقعی ذکر الله پرداخته است.
ذکر دائمی، ایمان واقعی
براساس آموزه‌های اسلامی، هر گونه ارتباط میان خدا و خلق باید دائمی باشد. البته از سوی خداوند این ارتباط دائمی برقرار است؛ چرا که خداوند لحظه به لحظه نعمت وجود و دیگر نعمت‌ها را بر همه موجودات افاضه می‌کند و هرگز دمی این ارتباط قطع نمی‌شود؛ چون قطع این ارتباط به معنای نیستی و نابودی هر موجودی است و خلق همان طور که در ایجاد به خالق نیازمند است،‌ در بقا نیز نیازمند به خالق است.(فاطر، آیه 14)
اما همواره مشکل از خلقی است که دارای اراده و اختیار است و به او اجازه داده شده که خود ارتباطش را با خدا تعریف و تنظیم کند.(انسان، آیه 3) این خلق دارای اراده و اختیار و حق انتخاب، همان جن و انسان است.(ذاریات، آیه 56) جن و انسان به سبب همین اراده و اختیار انتخاب، این ارتباط را قطع و یکطرفه می‌کنند و امکان رشد و ربانی شدن را از خود می‌گیرند. ذکر دائمی از سوی انسان به معنای همان ارتباط‌گیری دائمی از سوی انسان با خالق خویش در بهره‌مندی از فیوضات بیشتر و کامل‌تر رشدی افزون بر بقای محض است. از این رو اگر کسی این ارتباط و ذکر دائمی را قطع کند از زندگی بهتر و کامل‌تر محروم می‌شود هر چند که از اصل بقای وجودی برخوردار خواهد بود. خداوند در این باره به انسان هشدار می‌دهد و می‌فرماید: و هر كس از ياد من دل بگرداند، در حقيقت، زندگىِ تنگ و سخت و ناگوارا خواهد داشت و روز رستاخيز او را نابينا محشور مى‏كنيم.(طه، آیه 124)
این تنگنا و سختی و ناگواری زندگی به معنای فقدان دستیابی به کمالاتی است که او را به آسایش و آرامش می‌رساند؛ چرا که دست یابی به سعادت و آرامش و آسایش ابدی و مطلق در آخرت و نیز رسیدن به آرامش دنیوی و حتی بهره‌مندی از بهره‌ها و آسایش مادی دنیوی، در گرو چیزی است که از آن به ذکر الله یاد می‌شود.(طه، آیات 123 و 124؛ رعد، آیه 28؛ زمر، آیه 23؛ جمعه‌، آیه 9)
حقیقت ذکر
اما حقیقت ذکر چیست؟ آیا ذکر به معنای یادکرد زبانی خداوند است؟ در پاسخ باید گفت: هر چند که  ذكر، به معناى ياد آوردن چيزى است و یا هر آن چیزی است که بر زبان جارى شود.(لسان‌العرب، ابن منظور، ج 5، ص 48، «ذكر») ولی حقیقت «ذكر» همان «تذكّر» در برابر «غفلت» و فراموشى است كه اعمّ از تذكّر به قلب و زبان است.
(التّحقيق، حسن المصطفوی‌، ج 3، ص 297)
در کاربردهای قرآنی و فرهنگ قرآن، ذکر در معانی چندی به کار رفته است که از آن جمله می‌توان به احضار چيزى در ذهن، كتب انبياى پيشين، قرآن، نماز، محمّد(صلى الله عليه وآله)و مانند آن اشاره کرد.(مفردات الفاظ قرآن کریم،‌ راغب اصفهانی، ص 328)
برای اینکه به درک درست تری از حقیقت ذکر برسیم و پاسخی به پرسش‌های اساسی خود بدهیم، باید نخست به آثاری که برای ذکر بیان شده توجه کنیم. در آیات و روایات موارد بسیاری برای ذکر به عنوان آثار و کارکردهای دنیوی و اخروی و نیز مادی و معنوی بیان شده است. از جمله زمینه‌ساز هدایت(رعد، آیات 27 و 28)، نورانیت دل‌ها(نور، آیات 35 و 36)، عظمت ذاکر و مکان و زمان ذکرش(همان)، حرمت و قداست یابی مکان‌های ذکر(حج، آیه 40)، غفلت زدایی از دل‌ها(اعراف، آیه 205)، عنایت و توجه خدا(بقره، آیه 152)، بهره‌مندی از عنایات فرشتگان و صلوات ایشان(احزاب، آیات 41 تا 43)،رستگاری(اعلی، آیات 14 و 15)، رهایی از ظلمات و راهیابی به نور(احزاب، آیات 41 تا 43)، حیات و زندگی دل(حدید، آیات 16 و 17)، تامین منافع و خیر(جمعه، آیه 9)، پیروزی(انفال، آیه 45)، بصیرت و رهایی از شیاطین(اعراف، آیه 201)، آرامش دل (رعد، آیه 28) و آثار دیگری که در قرآن و روایات به آن اشاره شده است. اکنون باید از خود بپرسیم که در فرهنگ قرآن و اسلام، آیا ذکری که این همه آثار برای آن مترتب می‌شود، همین ذکر زبانی یا قلبی است، یا امر دیگری است؟ ذکر به معنای رهایی از غفلت و حرکت در مسیری است که فلسفه قرآنی برای انسان تعیین و مشخص کرده است. به این معنا که انسان بداند که به عنوان خلیفه الهی باید اسما و صفات تعلیمی را با عبادت درست در خود فعلیت بخشد و خدایی و ربانی شود.(بقره، آیات 30 و 31؛ ذاریات، آیه 56؛ بقره، آیه 138؛ آل عمران‌، آیه 79)
رسول اكرم (ص) در بیان حقیقت ذکر می‌فرماید: مَن أَطاعَ اللّه  عَزَّوَجَلَّ فَقَد ذَكَرَ اللّه  وَإِن قَلَّت صَلاتُهُ وَصيامُهُ وَتِلاوَتُهُ لِلقُرآنِ؛ هر كس خداى عزوجل را اطاعت كند خدا را ياد كرده است، هر چند نماز خواندن و روزه گرفتن و قرآن خواندنش‌اندك باشد.  (بحارالأنوار، ج77، ص86، ح3)
پس حقیقت ذکر همان اطاعت از خداوند است، نه آنکه انسان کلماتی را مکرر بر زبان یا حتی قلب جاری کند ولی هدف زندگی و چکاد آن را که خدایی شدن از طریق اطاعت از حلال و حرام خداست، فراموش کند. 
چه زیبا امام صادق‌(ع) ذکر الله را معنا می‌کند و در تفسیر کلام خداوندی که خواهان ذکر الله اکبر است می‌فرماید:فى قَولِهِ تَعالى: (لَذِكرُ اللّه  أَكبَرُ) ـ: ذِكرُ اللّه  عِندَ ما أَحَلَّ وَحَرَّمَ؛ درباره آيه «ياد خدا بزرگ‌تر است» ـ: (منظور از ذکر الله) به ياد خدا بودن در هنگام رو‌به‌رو شدن با حلال و حرام است.(نورالثقلين، ج4، ص162، ح61)
پس انسان اگر می‌خواهد ذکرالله واقعی داشته باشد باید همواره در‌ اندیشه شناخت حلال و حرام خدا باشد و بکوشد تا به اطاعت از اوامر و نواهی او اقدام کند و حلال خدا را حلال و حرام او را حرام بشمارد. بر این اساس، باید همه وجودش را ذکر الله در بر گیرد و تنها به ذکر زبانی یا قلبی اکتفا نکند. امام باقر(ع)به انواع و اقسام ذکر همه اعضا اشاره می‌کند ودر همان چارچوب کلی اطاعت از خدا، آن را این‌گونه تفسیر و تبیین می‌کند: ذِكرُ اللِّسانِ الحَمدُ وَالثَّناءُ وَ ذِكرُ النَّفسِ الجَهدُ وَالعَناءُ وَذِكرُ الرّوحِ الخَوفُ وَالرَّجاءُ وَذِكرُ القَلبِ الصِّدقُ وَالصَّفاءُ وَذِكرُ العَقلِ التَّعظيمُ وَالحَياءُ وَذِكرُ المَعرِفَةِ التَّسليمُ وَالرِّضا وَذِكرُ السِّرِّ الرُّؤيَةُ وَاللِّقاءُ؛ ذكر زبان حمد و ثناء، ذكر نفس سختكوشى و تحمل رنج، ذكر روح بيم و اميد، ذكر دل صدق و صفا، ذكر عقل تعظيم و شرم، ذكر معرفت تسليم و رضا و ذكر باطن مشاهده و لقا است.(مشكاهًْ الانوار، ص 113) این حقیقت همان اشتغال دائمی به ذکر‌الله است که جز اطاعت از خدا نیست.  اگر انسان به چنین مقامی از ذکر دائم برسد، محبوب و معشوق خداوند خواهد شد و از آثار و برکات شگرف چنین ذکری بهره‌مند خواهد شد که  رسول اكرم (ص)به آن توجه می‌دهد و می‌فرماید: خداى عزوجل مى فرمايد: هرگاه ياد من بر بنده ام غالب شود، خواهش و خوشى او را در ياد خود قرار دهم و چون خواهش و خوشى او را در ياد خود قرار دهم عاشق من شود و من نيز عاشق او گردم و چون عاشق يكديگر شديم حجاب ميان خود و او را بر‌دارم و عشق خود را بر جان او چيره گردانم، چندان‌كه مانند مردم دچار سهو و غفلت نمى شود، سخن اينان سخن پيامبران است، اينان به‌راستى قهرمانند. 
(كنزالعمال، ج1، ص433، ح1872)
انسان با ذکر الهی است که به کمال می‌رسد، زیرا اطاعت در هر حلالی او را متصف به صفت و اسمی از اسماء می‌کند و اطاعت درهر حرامی، او را از قرب و خدایی شدن دور می‌سازد. به این معنا که اطاعت از خدا در حلال و حرام، به معنای بهره‌مندی از مقتضی و رهایی از مانع برای خدایی شدن است. رسول اكرم صلى الله عليه و آله به انسان‌ها هشدار می‌دهد که قدر لحظات عمر خود را بدانند و از سرمایه وجودی خویش بهره گیرند و دمی را به غفلت نگذرانند؛ زیرا این غفلت‌ها به معنای از دست رفتن سرمایه‌های وجودی انسان است که در عصر کوتاه عمر دنیوی به او بخشیده شده است و اگر این لحظات را به اطاعت خدا بر اساس باورهای اسلامی نگذرانند زیانکار خواهند شد(سوره عصر) و در آخرت انگشت حسرت به دندان خواهند گزید. آن حضرت (ص) می‌فرماید: ما مِن ساعَهًْ تَمُرُّ بِابن آدَمَ لَم یُذکَر اللهُ فیها إلّا حَسِرَ عَلَیها یَومَ القیامَهًْ؛ هر لحظه‌ای که بر فرزند آدم بگذرد و او به یاد خدا نباشد روز قیامت برآن لحظه حسرت خواهد خورد.(کنز العمال ح1819) در آیات و روایات، بسیار بر ذکرالهی تاکید شده است.امام حسن عسکری(ع)می‌فرماید: أكثِروا ذِكرَ اللّه‏ِ وذِكرَ المَوتِ وتِلاوَهًْ القُرآنِ؛  خدا را بسيار ياد كنيد و هميشه به ياد مرگ باشيد و قرآن زياد بخوانيد.(ميزان الحكمهًْ: ح 21781) یا امام صادق‌(ع)نقل می‌کند که: اَوْحَى اللّه‏ُ عَزَّوَجَلَّ اِلى مُوسى يا مُوسى، لا تَفْرَحْ بِكَثْرَهًْ الْمالِ وَ لا تَدَعْ ذِكْرى عَلى كُلِّ حالٍ فَاِنَّ كَثْرَهًْ الْمالِ تُنْسِى الذُّنوبَ وَ اِنَّ تَرْكَ ذِكرى يُقْسِى الْقُلوبَ؛ خداى عزّوجلّ به موسى‌(ع) وحى كرد: اى موسى! به زيادى ثروت شاد مشو و در هيچ حالى مرا فراموش مكن، زيرا با زيادى ثروت گناهان فراموش مى‏شود و از ياد بردن من قساوت قلب مى‏آورد. (كافى، ج 4، ص 497، ح 7)
از آنچه گذشت به‌روشنی می‌توان دریافت که ذکر واقعی و حقیقی چیزی جز اطاعت از خداوند نیست که با انجام حلال و ترک حرام صورت می‌گیرد. کسی که همواره در‌ اندیشه شناخت حلال و حرام خدا و عمل بر اساس موازین الهی است غافل نیست و به ذکر الهی مشغول خواهد بود. چنین خلوصی برای خدا حتی در مدت چهل شبانه و روز آثار و برکاتی دارد که نمی‌توان آن را شمارش کرد؛ چه رسد که انسان همه عمر با خلوص در اطاعت الهی به سر برد.