نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
شما زبان دنیا را بلد بودید؟!
سرویس سیاسی-
روزنامه اعتماد روز گذشته گفتوگویی با یک اصطلاحا استاد دانشگاه منتشر کرده که وی در بخشهایی از این گفت وگو مدعی شده است: «مسئولان ايراني به جاي اينكه با ادبيات علمي، حقوقي و حرفهاي بينالمللي با دنيا صحبت كنند با ادبيات تبليغي، شعاري و طلبكارانه با دنيا صحبت ميكنند. ميگويند كه ما در حقوق بشر بينظيريم، كما اينكه آقاي رييسي در كنفرانس خبري حاشيه مجمع عمومي سازمان ملل متحد گفت: دموكراسي در ايران بينظير است، ما در حقوق بشر سرآمديم و گفت كه بقيه دروغ ميگويند. اين يك نوع ادبيات طلبكارانه و تهاجمي است.»
گفتنی است جریان مدعی اصلاحطلبی به عنوان حافظ منافع غرب در ایران همواره و در مقاطع و برهههای مختلف به توجیه جنایت غرب علیه ایران و مقصرنمایی از کشورمان پرداختهاند.
در حالیکه آمریکا و اروپا کارنامه ننگینی از نقض حقوق بشر علیه ملت ایران از ترور و حمله نظامی گرفته تا تحریمهای ظالمانه. سیاست فشار و تهدید دارد اما این طیف پادو و خدمتکار غرب بیآنکه بگوید نتیجه 8 سال سیاست ذلیلانه، منفعلانه و حقیرانه دولت مورد حمایتشان در برابر غرب با شعار «ما زبان دنیا را بلدیم»چه شد؟ دولت سیزدهم را به خاطر اتخاذ مواضع عزتمندانه علیه بزرگترین ناقضان حقوق بشر در تاریخ نکوهش میکند.
مسخره کردن کمخرج بودن دولت رئیسی
روزنامه شرق در یادداشتی نوشت: «کشورمان در دولت سیزدهم در فهرست پیشروترین کشورهای جهان قرار گرفته است! پرافتخارتر از ایران البته کشورهایهاییتی، ترکمنستان، سودان، اتیوپی و گینه استوایی هستند. لابد میپرسید در چه شاخصی؟ در شاخص «کمهزینهبودن دولت»! کشورهای عقبافتاده در این شاخص به ترتیب عبارتاند از: فرانسه، آلمان، ژاپن، انگلیس، آمریکا و چین. شش کشوری که ولخرجترین دولتهای جهان هستند!»
در این نوشتار که به قصد لجن پراکنی علیه دولت فعلی توسط یکی از حامیان دولت قبل (دولت تدبیر و امید) نوشته شده، آمده است: «این یافتههای شگفتآور بخشی از گزارش روزنامه ارگان دولت است. در همین یک هفته قبل که چنین با افتخار تیتر زد: «دولت سیزدهم جزء کمخرجترین دولتهای جهان». در این مطلب آمده است: «صندوق بینالمللی پول در بخشی از گزارش خود موسوم به چشمانداز اقتصادی جهان، دولت سیزدهم ایران را در بین 188 کشور بهعنوان یکی از کمخرجترین دولتهای جهان معرفی کرده است. نسبت هزینهکرد دولت ایران در سال ۲۰۲۲ به تولید ناخالص داخلی آن ۱۲.۵۱۷ درصد محاسبه شده است که بر این اساس تنها پنج دولت جهان نسبت به دولت ایران در سال ۲۰۲۲ کمهزینهتر بودهاند و ایران از این نظر در رتبه ششم جهان قرار گرفته است» (روزنامه ایران، 29/8).»
سپس این متن افزوده: «چنین سطحی از دانش اقتصادی آنهم در ارگان اصلی رسانهای دولت بسیار غمانگیز است[!!]. بر هر فرد آشنا با مفاهیم ابتدایی اقتصادی واضح است که دولت ایران نهفقط به هیچوجه کمهزینه نیست[!!] بلکه درست برعکس متأسفانه از نوع بسیار بد آن بسیار هم پرهزینه است و البته ناکارآمد! حضور دولت در اقتصاد در عرصههای بودجهای و غیربودجهای و تصدیگریها تعریف میشود. حضوری که از تولید کالای عمومی و بازتوزیع درآمد و تبیین حقوق مالکیت تا تخصیص وجوه به سرمایهگذاری در امور زیربنایی و... را در بر میگیرد. بر این اساس متناسب با ساختار اقتصادی هر کشوری و اینکه هر جامعهای در چه مرحلهای از توسعه قرار دارد این میزان حضور و فعالیت دولتها قابل ارزیابی و ارزشگذاری است. چنانکه ثابت شده است کشورهای متکی به منابع خام نظیر نفت و گاز به دلیل برخورداری از این درآمدها، تصدیهای بالایی دارند و با وضع مقررات در فعالیت اقتصادی (خرد و کلان) بسیار مداخله میکنند...»
در دوره قبل آمریکا و اروپا پاسخ دولت غربگرای کشورمان را که به برجامی بیخاصیت تن داده بود با افزایش تحریمها داد و تحریمهای کشورهای غربی علیه کشورمان به نهایت خود رسید و از طرفی به سبب خوش خیالی و اعتماد بیجا به غرب برخی مسیرهای دور زدن تحریمها را نیز لو دادند. به این سبب درآمدهای نفتی کشورمان بسیار کاهش یافت.
هر عقل سلیمی حکم میکند که در چنین حالتی دولت از میزان مخارج خود بکاهد. این همان حالتی است که حتی در اروپا نیز با نام ریاضت اقتصادی به کار گرفته میشد اما عجیب آن است که چرا غربگرایان این قبیل کارها را از غربیها نمیآموزند؟ هر چه منتقدان به دولت قبل گفتند که باید چنین کاری را در پیش بگیرد اما دولت زیر بار نرفت. بلافاصله پس از استقرار دولت سیزدهم، یکی از کارهایی که توسط شخص سیدابراهیم رئیسی پیگیری شد کاستن از مخارج دولت به نفع مردم بود.
اینکه چنین نقطه مثبتی از دولت فعلی توسط حامیان دولت تدبیر و امید مورد تمسخر قرار گیرد چندان دور از ذهن نبود. نکتهای که بیشتر قابل توجه است اطلاق عبارت «ناکارآمد» به دولت فعلی توسط نویسنده حامی دولت تدبیر و امید آن هم در روزنامه حامی دولت قبل!
حامیان اغتشاشگران، «دلسوزان» نظام هستند!
روزنامه مردم سالاری در مطلبی به اغتشاشات اخیر در کشور پرداخت و ضمن تلاش برای جا زدن «اغتشاشگران» به عنوان مردم عادی نوشت: «باورکنیم کم نیستند منادیان و دلسوزان این نظام که در بزنگاههای بسیاری ناجی این آب و خاک بودهاند. شایسته است تا از باب دوستی درآییم و از این سرمایههای ملی دلجویی به عملآوریم بلکه به میان مردم بیایند و این آتش را خاموش کنند.»
منظور روزنامه آرمان ملی از «منادیان و دلسوزان» که «سرمایههای ملی» هستند و به زعم آن، باید از آنها «دلجویی به عملآوریم»، سران فتنه 88 و برخی راندهشدگان سیاسی و عناصر رادیکال جریان اصلاحات است که در برهههایی پادویی دشمنان این مرز و بوم را بر عهده گرفتند و با ضد انقلاب هم کاسه شدند. آنها حتی در آغاز ناآرامیها در قالب بیانیهها و پیامهای متعددی به بهانه ضایعه درگذشت مهسا امینی، آتش روی بنزین ریخته و از اغتشاشگران حمایت کردند.
روزنامه مدعی اصلاحطلبی با برجستهسازی واژههایی مانند «مردم»، «نسل کنونی»، «اعتراض» درصدد آن است اغتشاشگرانی که طی 2 ماه به قتل و تخریب و تحریق و سلاحکشیدن در میان مردم و آسیب زدن به اموال عمومی پرداختند را «مردم عادی» و اغتشاشات را «اعتراض» معرفی کند!
در این مطلب آمده است: «هرچند نا باورانه، اما باید باور کنیم که نسل کنونی نگاه و فهم متفاوتی از بودن دارد، به همین دلیل این نسل چیزهای متفاوتی سوای آنچه به چشم دولتمردان میآید، میبیند. بدون تردید آنچه این روزها به شکل اعتراض که نوعی پدیده اجتماعی است میبینیم که مردمی با دهانهای باز حضور پیدا کردهاند واقعیتی است که محصول همین تغییر دائمی فهمهاست که کمتر به چشم دولتمردان آمده است. به تعبیری این تظاهرات از جهت طولانی بودن آن نوعی گسست اجتماعی را رقم میزند که جای هیچ گلهای باقی نمیماند.... ادامه چنین عملکردی موجب پوشاندن و انکار مصائب جامعه و نهایتاً به چشم نیامدن مشکلات روزمره مردم شد به طوری که امروز به شکلی تأسف بار دهانها در کف خیابان باز شده و مجبوریم خواه نا خواه آن صداها را بشنویم. چقدر خوب بود که این مردم نجیب را آنطور که شایسته است باور میکردیم. حتی زمانی که با جمعیتی میلیونی اما بدون شعار، به خیابان میآمدند... باورشان میکردیم! اما باور نکردند که روح این مردم در اثر فقر، بیکاری، و تورم دارد میمیرد و امیدها دست نیافتنی شده است.»
مردم سالاری نوشت: «از یاد نبردهایم که سالهاست آفت فراموشی دامن دولتمردان این سرزمین را گرفته و فراموش کردهاند که این مردم یک عمر است که گوش به فرمان بودهاند. حال چه جای تحکم و ناسپاسی است نسبت به این مردم؟ پس شایسته است که تمام مهربانیها را و هرآنچه لازم است به پای این مردم بریزیم و دلجویی کنیم. از این روی باید هوشیار باشیم که با دفاع بد بعضی از دوستان کم حافظه و برخی دشمنان در لباس دوست با این مردم به درشتی سخن نگوییم و تهدیدشان نکنیم. هنوز دیر نشده است، باورکنیم کم نیستند منادیان و دلسوزان این نظام که در بزنگاههای بسیاری ناجی این آب و خاک بودهاند. شایسته است تا از باب دوستی درآییم و از این سرمایههای ملی دلجویی به عملآوریم بلکه به میان مردم بیایند و این آتش را خاموش کنند.!»