وجوه اشتراک و افتراق ادب انسانی با ادب الهی (پرسش و پاسخ)
پرسش:
از منظر آموزههای وحیانی اسلام میان ادب الهی با ادب انسانی چه وجوه اشتراک یا افتراقی وجود دارد؟
پاسخ:
وجه اشتراک انواع ادب
ادب الهی و ادب انسانی با یکدیگر منافاتی ندارند و ادب الهی، ادب انسانی را نیز دربر میگیرد. یعنی در هر جایی که ادب الهی وجود دارد، ادب انسانی هم موجود است. اما برعکس این قضیه صحیح نیست و ادب انسانی شامل ادب الهی نمیگردد. در واقع نسبت میان ادب الهی و ادب انسانی، عموم و خصوص مطلق است. یعنی هر ادب الهی ادب انسانی هم هست اما هر ادب انسانی ادب الهی نیست.
وجوه افتراق ادب الهی و ادب انسانی
1- تفاوت در محدوده و دامنه شناخت
اما یکی از وجوه افتراق میان ادب الهی و ادب انسانی این است که دایره ادب الهی بسیار گستردهتر از ادب انسانی است، و ادب انسانی دایره و محدوده کوچکتری را در بر میگیرد. ادب انسانی تنها به اعضا و جوارح ظاهری انسان میپردازد، که از این جهت در اصطلاح به آن ادب ظاهری گفته میشود.
یعنی اینکه این ادب به چشم، گوش، دست، پا، زبان و به طور کلی به روش رفتاری و گفتاری ظاهر انسان مربوط میشود.
اما ادب الهی تنها مربوط به اعضا و جوارح ظاهری انسان نیست. ادب الهی هم اعضای ظاهری و هم قوای باطنی انسان را در بر میگیرد. اهل معرفت برای ادب مراتب و درجاتی قائل هستند که تنها یک درجه و آن هم پایینترین مرتبه آن مربوط به اعضا و جوارح میشود که همان ادب ظاهری است. اما در مراتب بعدی به ادب نفس، ادب قلب، ادب عقل و ادب تخیل میپردازند. بنابراین ادب الهی از ادب انسانی بسیار وسیعتر است و ظاهر و باطن را با هم در نظر میگیرد.
2- تفاوت در سلامت و مصونیت
یکی دیگر از وجوه افتراق و تفاوتهای ادب الهی با ادب انسانی این است که ادب انسانی خاصیت آفتپذیری دارد، ولی ادب الهی، آفتپذیر نیستند. ادب الهی برخلاف ادب انسانی اطمینانبخش است، و آفتی متوجه آن نیست. ما نمونههای بسیاری را سراغ داریم که ادب انسانی داشتند، ولی به رستگاری و فلاح نرسیدند. اما یک نمونه هم پیدا نمیشود که کسی مؤدب به آداب الهی باشد، ولی به فلاح و رستگاری نرسد. لذا هر نوع رفتاری که از عقل عملی و در قالب ادب انسانی دریافت میشود، اگر پشتوانه الهی نداشته باشد، آفتپذیر خواهد بود و نهایتا تاثیرات آن در دنیا خواهد بود و نتایج اخروی ندارد.
امام علی(ع) میفرماید: «من لم یصلح علی ادب الله، لم یصلح علی ادب نفسه» هر کس ادب الهی نداشته باشد، مسلما ادب انسانی برای او کاربرد اصلاحی نخواهد داشت. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص 248) یعنی ادب انسانی آنگاه کاربرد دارد که شخص، خود را ملزم به ادب الهی ساخته باشد. آن حضرت در روایت دیگری میفرماید: کسی که به آداب الهی مؤدب شود، به رستگاری دائم خواهد رسید. (بحارالانوار، ج 89، ص 214) به بیان دیگر خطر تخلف از دیدگاه عقل عملی بدون پشتوانه عقل نظری زیاد است.
عدم تقابل میان ادب الهی و ادب انسانی
رویارویی کفر و ایمان در طول تاریخ، رویارویی میان ادب الهی و ادب انسانی نبوده است، چرا که این دو نوع ادب هیچگونه تضاد و مخالفتی با هم ندارند، و رابطه آنها با یکدیگر یک رابطه تنگاتنگ است.
رویارویی بین کفر و ایمان، در واقع رویارویی بیادبی و ادب بوده است. انبیا و اولیا انسانها را به ادب یعنی روش رفتاری صحیح، نیک و عقلانی دعوت میکردند، اما کسانی که در مقابلشان میایستادند میگفتند انسان همانند حیوان هیچ مرزی در رفتار و گفتارش ندارد.