kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۳
تاریخ انتشار : ۰۲ آذر ۱۳۹۲ - ۰۹:۴۶

يک مثلث و دو انفجار

صبح سه‌شنبه دو انفجار به فاصله کوتاهي مقابل سفارت جمهوري اسلامي در بيروت رخ داد و ده‌ها کشته و مجروح برجاي گذاشت. سوال اصلي اين است؛ پشت پرده اين اقدام تروريستي کيست و اهداف آن چيست؟

صبح سه‌شنبه دو انفجار به فاصله کوتاهي مقابل سفارت جمهوري اسلامي در بيروت رخ داد و ده‌ها کشته و مجروح برجاي گذاشت. سوال اصلي اين است؛ پشت پرده اين اقدام تروريستي کيست و اهداف آن چيست؟
چند ساعت پس از وقوع اين حادثه، شاخه‌اي از القاعده، مسئوليت آن را برعهده گرفت و اين خبر بلافاصله در رسانه‌ها پمپاژ شد. طبق اعلام رسانه‌هاي منطقه‌اي گردان موسوم به عبدالله عزام که فعاليت خود را از سال 2003 در لبنان آغاز کرده، مدعي شده است که مسئول اين انفجارهاست. 
برخي رسانه‌هاي منطقه‌اي که نقشي آشکار در آتش‌افروزي‌ها – از عراق گرفته تا سوريه و لبنان- دارند، بلافاصله دست به کار شده و به داستان‌سرايي درباره اين گروه پرداختند. خلاصه داستان آنها اين است؛ گردان عبدالله عزام يک گروه مسلح وابسته به القاعده است. اسم اين گروه برگرفته از عبدالله عزام پدر معنوي نيروي جهادي در افغانستان است. عزام 25 سال پيش ترور شد.
اين گردان فعاليت خود را در سال 2003 آغاز کرد و با گردان‌هاي وابسته به زياد الجراح (از عاملان ادعايي 11 سپتامبر) و يوسف‌العييري همکاري کرد. گروه عبدالله عزام بارها تلاش کرده از جنوب لبنان به سوي سرزمين‌هاي اشغالي موشک شليک کند. 
اين گردان در معرفي خود مي‌گويد صالح ‌القرعاوي تبعه عربستان اين گردان را تشکيل داده است. القرعاوي در فهرست 85 نفره تحت تعقيب نيروهاي امنيتي عربستان قرار داشت و يک سال پيش به شدت زخمي شد. وي خود را به عربستان تسليم کرد و در حال درمان و محاکمه در اين کشور است.
در حال حاضر ماجدالماجد تبعه عربستان‌سعودي رهبري گردان عبدالله عزام را در اختيار دارد ولي ناظران بر اين باورند که فرد ديگري به صورت پنهاني رهبري اين گروه را در اختيار دارد که از عربستان به يمن فرار کرد و در لبنان و مشخصاً در اردوگاه عين‌الحلوه لبنان حضور دارد.
در حادثه انفجار در برابر سفارت ايران در بيروت، سراج‌الدين زريقات از اعضاي اين گردان که پيشنماز مسجدي در بيروت و فراري است مسئوليت اين انفجار را برعهده گرفت. زريقات خود را سخنگوي اين گردان معرفي کرده است.
ظاهراً داستان مهيجي به نظر مي‌رسد! گروهي جهادي که از دشمني با آمريکا سرچشمه مي‌گيرد و در تلاش است به صهيونيست‌ها ضربه بزند!
داستان اشاره زيرکانه‌اي به ريشه سعودي اين گروهک دارد و در عين حال مسئوليتي را هم متوجه رياض نمي‌کند و حتي مدعي برخورد عربستان با سران آن نيز هست!
اما اين روايت پرپيچ و خم و موهوم، چيزي جز يک آدرس غلط نيست. براي درک درست آنچه روز سه‌شنبه در بيروت رخ داد بايد به چند نکته توجه داشت؛
1- حوادث تروريستي و امنيتي از حيث زمان و هدف حمله، به چند دسته تقسيم‌بندي مي‌شوند. برخي حوادث امنيتي، ماهيتي راهبردي دارند و در پس آنها طراحي‌هاي سياسي و استراتژيکي نهفته است که مي‌تواند صورت‌بندي‌هاي منطقه‌اي و حتي جهاني را دستخوش دگرگوني کند. نوع دوم اينگونه حوادث، با هدف ضربه و حذف فيزيکي و يا ايجاد رعب و وحشت انجام مي‌شوند و اهداف سياسي آن نيز محدود و اغلب منفعلانه است. حادثه مشکوک 11سپتامبر از نوع اول بود که فارغ از حقيقت پشت‌پرده آن، برخي تحليلگران دنياي معاصر را به پيش و پس از آن تقسيم مي‌کنند. مثال ديگر ترور رفيق‌ حريري در فوريه 2005 در بيروت بود که ابعادي منطقه‌اي پيدا کرد و طراحان آن همچنان در حال پيگيري سناريوي خود در اين مورد هستند. در مقابل ترور بي‌نظير بوتو در دسامبر 2007 را مي‌توان مثال زد که فقط عملياتي براي حذف يک سياستمدار بود. از اين منظر حادثه اخير بيروت را بايد از نوع دوم ارزيابي کرد. حادثه‌اي کور که جز قرباني و داغدار کردن ده‌ها فرد بي‌گناه و عادي، نتيجه ديگري ندارد.
2- بدون شک انفجارهاي بيروت را نمي‌توان بي‌ارتباط با مسائل سوريه تحليل کرد. نويسندگان سناريوي خونين بيروت نيز آن را انکار نمي‌کنند اما اختلافي ظريف و البته بسيار کليدي ميان حقيقت و آنچه آنان مدعي هستند وجود دارد. تروريست‌ها مدعي‌اند انفجار بيروت در واکنش به حمايت ايران و حزب‌الله از دولت دمشق است. آنان سعي دارند اينگونه وانمود کنند که سوريه صحنه تقابل شيعه و سني است و القاعده انتقام سني‌هاي سوريه را در بيروت از ايران گرفته است. اين صورت‌بندي احمقانه از صحنه سوريه، هيچ نسبتي با واقعيت ندارد. تروريست‌هاي اجاره‌اي در سوريه، حتي به گروه‌هاي موازي خود نيز رحم نمي‌کنند و روزي نيست که خبري از بريدن سر رقبايشان در ساير گروه‌هاي مخالف اسد، به گوش نرسد. آنان در اين وحشي‌گري تا جايي پيش رفته‌اند که حتي برخي از حاميان منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي خود را نيز درباره چگونگي تعامل با آنان به ترديدهاي جدي انداخته‌اند. شيعه و سني در سوريه به دست اين جنايتکاران قتل‌عام مي‌شوند و  انفجار بيروت نمي‌تواند واقعيت‌ها را قلب و مردم منطقه را فريب دهد.
براي فهم بهتر قضيه ذکر يک نمونه خالي از لطف نيست. ديروز بي‌بي‌سي براي تحليل انفجار بيروت سراغ يک روزنامه‌نگار لبناني رفت. در حالي که مجري بي‌بي‌سي به شدت سعي داشت موضوع را به سوي القاعده و درگيري شيعه و سني در منطقه بکشاند، «محمد دياب» به درستي حادثه را در چارچوب تقابل محور مقاومت و رژيم صهيونيستي تحليل کرد و البته سخنانش چند بار از سوي مجري قطع شد که اعتراض اين تحليلگر  را در پي داشت و در پايان آب پاکي را بر دست سخنگوي روباه پير و نوچه‌هاي منطقه‌اي آن ريخت و گفت؛ «بدانيد که من از اهل سنت و طرفدار مقاومت در برابر دشمن صهيونيستي هستم و با اين حال من و ديگر پيروان اهل سنت در لبنان نيز مورد تهديد قرار مي‌گيريم همانگونه که شهيد مغنيه به شهادت رسيد زيرا با مقاومت بود، ما اهل سنت که با مقاومت هستيم نيز تهديد مي‌شويم.»
3- پيروزي‌هاي نظامي دولت سوريه در هفته‌هاي اخير و تشديد اختلافات ميان تروريست‌ها، زنگ خطر را به طور جدي براي حاميان آنها به صدا درآورده است. ديگر  همه طرف‌ها مطمئن شده‌اند که اميد داشتن به سرنگوني دولت دمشق و شکستن يکي از حلقه‌هاي مقاومت در منطقه، آرزويي بيش نيست. آنان با انفجار بيروت و به شهادت رساندن چند شهروند لبناني و کارمندان سفارت ايران، در پي فرونشاندن آتش خشم و انتقام خود هستند. تروريست‌ها اگر مرد مبارزه بودند، به جاي انفجار کور عليه شهروندان غيرنظامي در ميدان نبرد عرض‌اندامي مي‌کردند.
4- حضور و دستاوردهاي حزب‌الله در ميدان سوريه، از ابعاد مختلف قابل تحليل است و برخي جنبه‌هاي آن ابعادي راهبردي و درازمدت دارد که بر دشمنان پوشيده نيست و پرداختن به آن موضوعي مجزاست. مثلث غرب، رژيم صهيونيستي و ارتجاع عرب از تمام ابزار خود براي تحت فشار قرار دادن حزب‌الله استفاده کردند تا آن را از صحنه سوريه خارج کنند. اما حزب‌الله از ابتدا قاطعانه اعلام کرد که جريان تروريسم در سوريه را نه تنها خطري براي لبنان بلکه براي کل منطقه مي‌داند و تا زمان دفع اين خطر ميدان را به نفع دشمن ترک نخواهد کرد. جنوب بيروت طي چند هفته گذشته شاهد دو عمليات تروريستي عليه حزب‌الله بود اما اين اقدامات کور خللي در عزم مقاومت ايجاد نکرد. آنان مي‌دانند انفجار سه‌شنبه نيز تاثيري بر راهبرد جريان مقاومت نخواهد داشت اما از سگ کتک خورده نيز نمي‌توان انتظار پارس کردن نداشت!
5- اغلب حوادث تروريستي توسط يک مثلث انجام مي‌شود؛ آمر، واسطه و عامل. ايجاد انفجار در بيروت کار خارق‌العاده‌اي نيست و از اين باب عاملان آن محلي از اعراب ندارند و جز مشتي مزدور نيستند که از سويي خود را دشمن صهيونيست‌ها مي‌دانند و در همين حال، راحت به اجاره آنان در مي‌آيند و بدون اجازه صهيونيست‌ها آب نمي‌خورند. ضلع واسطه در اين مثلث شوم، برخي جريانات و دولت‌هاي منطقه‌اي هستند که به جاي پيگيري آرمان فلسطين، کمر همت به نابودي مقاومت بسته‌اند و در اين راه از همراهي و همکاري با واشنگتن و تل آويو نيز رويگردان نيستند. 
و اما ضلع آمر! کيست که نداند کدام رژيم حرام‌زاده از بحران سوريه و بي‌ثباتي در لبنان سود مي‌برد و بيشترين کينه را از جمهوري اسلامي و حزب‌الله دارد؟ 
نویسنده : محمد صرفي