پشتوانهسازی برای کودتا به نام مرجعیت
اظهارات آقاي مهدي مهدوي
متن گفتوگوي تلويزيوني آقاي مهدي مهدوي بدين شرح است:
«خبرگزاري جمهوري اسلامي ـ سيدمهدي مهدوي يكي از دستاندركاران طرح براندازي اخير در گفتوگويي پيرامون چگونگي شركت در اين طرح و بالاخره جزئيات طرح ياد شده، توضيحاتي داد.
وي ضمن معرفي خود گفت: من قبل از دستگيري امام جماعت مسجد جامع قلهك بودم و علت دستگيري من در رابطه با قطبزاده و طرح براندازي ايشان بود.
مهدوي درباره تاريخ اعلام آمادگي خود جهت شركت در براندازي نظام جمهوري اسلامي و نقش خود در اين طرح گفت: بنده در حدود 5 ماه پيش بود كه با يكي از دوستان بهنام مستجابي، منزل آقاي قطبزاده بوديم. ايشان گفتند كه اين جمهوري اسلامي كه الان هست آن جمهوري اسلامي نيست كه امام به مردم وعده داده بود و ما براي آن انقلاب كرديم و من فكر كردم كاري كنيم كه جمهوري اسلامي واقعي را ايجاد كنيم و براي اين كار هم با عدهاي صحبت كردم و مقدماتي هم فراهم كرديم.
از وي سؤال شد: شما جريان براندازي نظام جمهوري اسلامي را از كي با آقاي شريعتمداري در جريان گذاشتيد و نتيجه آن ملاقات چه بود؟
وي پاسخ داد: آقاي قطب زاده در همان جلسه گفت چون ما ميخواهيم جمهوري اسلامي واقعي ايجاد كنيم، بايد يكي از مراجع كه مخالف با اين جمهوري اسلامي فعلي هست را انتخاب كنيم كه ضمن همكاري با ما، بعد از اينكه جمهوري اسلامي واقعي را ايجاد كرديم ما را تأييد كند كه در اين رابطه هيچكس را بهتر از آقاي شريعتمداري نديديم. چون من اطلاع دارم كه ايشان ميخواهند اين جمهوري اسلامي و كساني كه دستاندركار آن هستند كنار بروند و جمهوري اسلامي ديگري روي كار آيد و به همين جهت، قطبزاده از من ميخواست كه با آقاي شريعتمداري تماس بگيرم. من به ايشان گفتم كه خودم مستقيماً با ايشان رابطه چنداني ندارم و از دوستان هستند كه با ايشان خيلي نزديك هستند و ميتوانند وسيلهاي فراهم كنند كه با آقاي شريعتمداري ملاقات بشود و آقاي مناقبي را در نظر گرفتم كه قرار شد من با ايشان صحبت كنم و آقاي مناقبي از آقاي شريعتمداري وقت بگيرد كه نزد ايشان برويم و در اين رابطه با وي صحبت كنيم. تا اينكه يكي از روزهاي ماه محرم بود كه با آقاي قطبزاده براي صرف صبحانه به منزل آقاي مناقبي رفتيم و آقاي قطبزاده همين مطالب را با آقاي مناقبي در ميان گذاشت و قرار شد كه آقاي مناقبي با آقاي عباسي، داماد شريعتمداري، تماس بگيرد و سپس ما برويم به قم و با آقاي شريعتمداري اين مطلب را در ميان بگذاريم.
وي اضافه كرد: مقدمات اين ملاقات فكر ميكنم در اواخر ماه صفر فراهم شد و من به همراه آقاي مناقبي رفتم منزل آقاي شريعتمداري كه در اين جلسه، آقاي عباسي و شريعتمداري و آقاي مناقبي و من بودم و آقاي مناقبي مسئله را مطرح كرد و آقاي شريعتمداري گفت طرح خيلي خوبي است، مشروط بر اينكه امكانپذير باشد و موافقت كرد و آنچه هم كه مطرح شد همان بود كه آقاي قطبزاده به بنده و آقاي مناقبي گفته بود كه ما ميخواهيم اين جمهوري اسلامي را كنار بگذاريم و يك جمهوري اسلامي واقعي را روي كار بياريم. سيدمهدي مهدوي پيرامون جنبههاي مختلف موافقت آقاي شريعتمداري با اين طرح گفت: ايشان موافقت كردند و گفتند در صورتي كه اين كار بشود و آقاي قطبزاده بتوانند موفق بشود، من بلافاصله تأييد ميكنم.
وي همچنين با توجه به اين مطلب كه از آغاز حركت به همراه قطبزاده بوده، درباره چگونگي شروع طرح و تشكيل جلسات متعدد آن، ضمن اظهار بياطلاعي از تاريخ دقيق شروع اولين جلسه اظهار داشت: در حدود 5 ماه قبل، آقاي قطبزاده طرح ياد شده را با من در ميان گذاشت و گفت من با عدهاي صحبت كردهام و مقدماتي را فراهم كردهام و دارم مقدمات را كامل ميكنم، اما اينكه قطبزاده به چه كيفيتي و با چه كساني مقدمات آن را كامل ميكند، توضيح بيشتري نداد.
مهدوي در مورد سفر اخير خود به خارج از كشور و اينكه به چند كشور سفر كرده و با چه كساني تماس گرفته و بالاخره نتيجه اين تماسهاي خارجي چه بوده است، گفت: بنده روز يازدهم بهمن ماه سال گذشته، براي تمديد اقامتم عازم لبنان شدم. قبل از عزيمتم آقاي قطبزاده در تماسي به من تأكيد كرد كه ضمناً به آلمان نيز سفر كنيم و با شخصي به نام هوشمند تماس بگيرم. بنده ابتدا به سوريه رفتم، چون راه سوريه و لبنان بسته بود، تصميم گرفتم ابتدا به آلمان بروم و پس از آن راهي لبنان شوم. مقدمات تهيه ويزا توسط شخص يادشده در آلمان تهيه شده بود و بلافاصله بعد از اولين ملاقات با آقاي هوشمند به توصيه ايشان با چند نفر آلماني در بن كه از دوستان صميمي آقاي قطبزاده بودند، ملاقات كرديم و آنها از اينكه ايران به سرعت به طرف كمونيسم پيش ميرود و اوضاع اقتصادي آن به وخامت گراييده، اظهار نگراني كردند و ضمناً از اوضاع كمي زندگي قطبزاده از نظر سياسي، اجتماعي و مالي سؤال ميكردند. البته اين را هم عرض كنم كه آنها آلماني صحبت ميكردند و آقاي مهندس هوشمند، سخنان آنها را ترجمه ميكرد و اينكه در ترجمه صحبتهاي طرفين، دخل و تصرفي شده يا نه معلوم نيست. سپس با فرد ديگري در شهر هانور كه گفته ميشد از دوستان قطبزاده بوده و يك شركت فيبرسازي در شمال ايران داشته است، ملاقات كرديم كه اتفاقاً ايشان عقيده سه نفر مذكور مبني بر به اصطلاح، ورشكستگي سياسي، اقتصادي ايران را تأييد ميكرد و تقريباً كليه ملاقات شوندگان از وضع كلي قطبزاده در ايران سؤال ميكردند.
وي در پاسخ به اين سؤال كه بعد از آمدن شما از مسافرت خارج كشور چند بار با آقاي شريعتمداري ملاقات كرديد و علت آن چه بود و نتيجه آن جلسات به كجا انجاميد گفت: بعد از مسافرتم من يك بار با ايشان ملاقات كردم. توضيح اينكه آقاي مناقبي، رابط ما با آقاي شريعتمداري، قبل از اين ملاقات به من گفت كه آقاي شريعتمداري از اينكه شما در خارج از كشور به نمايندگي از ايشان با كساني ملاقات كردهايد ناراحت هستند و من اين موضوع را به اطلاع آقاي قطبزاده رساندم و ايشان نيز سفارش كرد كه در ملاقات با آقاي شريعتمداري به ايشان يادآور شوم كه مسائلي كه درباره آنها قبلاً صحبت شده موعدش نزديك ميشود و لذا وعدههايي كه داده بودند فراموش نكنيد. روز شنبه چهاردهم فروردين بود كه من به اتفاق آقاي مناقبي به قم نزد شريعتمداري رفتم و آقاي شريعتمداري همين سؤال را از من كرد و گفت: آيا تو به نمايندگي از طرف من با كسي ملاقات كردي؟ گفتم من چون نماينده شما نبودم از طرف شما با كسي ملاقات نكردم، البته در آن جلسه آقاي مناقبي و آقاي عباسي نيز بودند و بنده سفارش آقاي قطبزاده را ابلاغ كردم.
وي گفت: اگر اين طرح موفق بشود من فوراً آن را تأييد ميكنم و ما به تهران برگشتيم و روز يكشنبه 15 فروردين بود. آقاي مناقبي به من تلفن زد و گفت آقاي عباسي به اينجا آمده و با شما كار دارد. به منزل آقاي مناقبي رفتيم كه آقاي عباسي 500 هزار تومان به من داد و گفت: اين مبلغ را آقاي شريعتمداري در رابطه با آن چيزي كه قبلاً صحبت شده دادهاند. من پول را گرفتم و روز دوشنبه 16 فروردين نزد آقاي قطبزاده رفتم و مشروح ملاقات با آقاي شريعتمداري و تأييد مجدد ايشان و نيز جريان مبلغ 500 هزار تومان پول را به قطبزاده يادآور شدم و گفتم پس پول را آقاي شريعتمداري جهت خريد خانه براي شما فرستاده است.
از آقاي مهدوي در مورد منابع مالي قطبزاده سؤال شد. وي ضمن اظهار بياطلاعي از اين موضوع، فقط اشارهاي به رابطه قطبزاده با دوستان آلمانياش كرد و اينكه هركس به ارز خارجي احتياج داشت ميتواند پول ايراني را به شركت افراد ياد شده در ايران واريز كند و در خارج ارز دريافت كند و در رابطه با اين مسئله، به چند مورد نيز اشاره كرد.
آقاي سيدمهدي مهدوي در خاتمه اين گفتوگو اظهار داشت: در پايان بايد عرض كنم تنها عاملي كه من و ساير افراد طراح اين توطئه را وادار كرد تا به اين جريان كشيده شويم، به خاطر در [جريان] بودن مرجعيت آقاي شريعتمداري و اينكه او يك روحاني ميباشد و من پشيمان و نادم هستم. اول از پيشگاه خدا اظهار ندامت و استغفار ميكنم و بعد به پيشگاه امام و امت شهيدپرور و از آنها عذر ميخواهم، البته اين عذرخواهي فقط استغفار و توبهاي از گناهانم است. همچنين از مردم ميخواهم كه احساسات خودشان را كنترل كنند و بگذارند خود روحانيت به وضعيت آقاي شريعتمداري رسيدگي كنند و همانطور كه امام فرمودند در بحرانيترين زمانهايمان بايد ضبط نفس كرد و بايد امور روحانيت را خود روحانيت فيصله بدهند و بايستي خود روحانيت تكليف آقاي شريعتمداري را روشن كند و من در اينجا بدون هيچگونه شائبهاي به مردم عرض ميكنم كه من بعد از دستگيريام پي به اشتباهات خود بردم و اگر قبلاً ميدانستم حتي اگر دستم تر بود به بدن اين شخص نميزدم.
اين را بدون خلاف ميگويم و از دوستان روحاني مخصوصاً از طلبههاي جوان قم تقاضا ميكنم روشن باشند و من اين را بايد عرض كنم كه كشيده شدنم به اين راه به خاطر آقاي شريعتمداري بود و هر گناهي كه در اين مسير مرتكب شدم چون پاي او در ميان بوده و او را به عنوان يك مصدر مذهبي ميدانستم، او هم در اين گناه سهيم است و از خداوند ميخواهم كه اگر قابل هدايت است خدا او را هدايت بفرمايد و مخصوصاً بار ديگر از امام و از خانواده شهدا عذر ميخواهم و از خدا ميخواهم كه از اين گناه بزرگ و كبيره كه مرتكب شدم بگذرد.
والسلام عليكم و رحمهًْالله و بركاته»