kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۲۲۴۵
تاریخ انتشار : ۰۶ آبان ۱۴۰۱ - ۱۸:۵۷

خيـلي دور خيـلي نـزديك!

 

محمدرضا محقق
بازنمايي هنرورزانه امر و متن ديني خاصه در قالب تصوير و به ويژه درمديوم سينما بيشتر در دو ساحت روي مي دهد؛ چه به صورت متلاقي و چه به شيوه متباين:
اين بازنمايي يا وجه تاريخي دارد و اصل و اولويت در توليد اثر تصويري با تمركز و توجه به متن تاريخ است و سازنده قصد خود را ارائه يك مابه‌ازاي تصويري از متن تاريخي مدنظرش مي داند و يا وجهي معرفتي از مفهومي ديني دارد و در واقع سعي مي كند مضموني را كه در گستره موسع امر قدسي مي‌گنجد در تداركي تصويري، به مخاطب عرضه كند.
البته هر دوي اين ساحت‌ها قابليت همپوشاني و تلاقي با يكديگر را دارند و الزاماً دريك كنتراست و مرزبندي متمايز از يكديگر قرار نمي گيرند و به عبارت ديگر چه بسا يك اثر تاريخي، كه درعين توجه و تمركز جدي و اصلي به متن تاريخ به دنبال نشانه گذاري‌هايي از مضامين معرفتي و اخلاقي و... هم باشد و يا بالعكس. اما به طور كلي مي توان به اين دسته بندي اساسي قائل شد.ضمن اين كه مرور و بررسي تاريخ هنر به ويژه تاريخ سينما وتئاتر و نقاشي و ساير هنرهاي تجسمي، گويا و جوياي همين نكته است.
دراين نوشتار توجه ما بر دو وجه نرم‌افزاري و سخت‌افزاري و به عبارت ديگر در دو ساحت فكري و عملياتي است.
مقوله بازنمايي هنرورزانه از امر قدسي در دو ساحت «تاريخ» و «سينما» مطمح نظر اصلي نگارنده دراين مجال است.
انتخاب متن تاريخ به عنوان ماده اوليه براي ورود به اين مقوله هم از آن جهت است كه درسيره علمي و مواجهه اجتهادي و به عبارت رساتر انقلابي استاد بزرگ حضرت علامه عسكري(ره) با رويكردي كاملا علمي و مستند و منزه در قبال تاريخ، دنبال شده و به ثمر رسيده و هم از آن جهت كه در طول تاريخ هنر و خاصه سينما چه در وجه كلاسيك و چه در دوران معاصر آن، تاريخ هميشه به عنوان منبع و منظري مورد توجه و استقبال هنرمندان و مخاطبان هنر قرار داشته و اساسا هنر سينما بسياري از فرازهاي بلند و لحظات ناب و موقعيت‌هاي درخشان و ماندگار خود را مديون و مرهون تاريخ و فيلم‌هاي تاريخي خود است.
آشنايان و شاگردان مكتب علمي و تحقيقي حضرت استاد و آگاهان به نحوه مواجهه انتقادي و جسورانه و درعين حال علم آورانه و سند محور ايشان در مصاف‌هاي تاريخي شان، به خوبي و روشني بر اين نكته واقفند كه شيوه و منش استاد در طول حيات پر بركت مجاهدت‌هاي علمي شان، براي تدارك يك «تاريخ منزه» و مستند به حقيقت و انصاف و معنويت بود و دراين راه از هيچ تلاشي فروگذار نكرده و از هيچ محنت و سختي و صعوبتي نهراسيدند.
چه از جهت روش شناسي تحقيق و رجوع به متون تاريخي درجه اول و چه ازجهت استقرا و تتبع تام و تمام ايشان درمنابع مختلف و البته غربال شده، مي توان آثار ايشان را از جمله منابع كم نظير در اين حوزه دانست.
گرچه نبايد اين نكته مهم و اساسي را از نظر دور داشت كه تمام تتبعات و مجاهدات علمي و عملي ايشان در افق عشق و ارادت به اهل بيت‌(ع) و بازنمايي حقيقت وجودي و مظلوميت ايشان در طول تاريخ پررنج شيعه، شكل گرفته و سيطره اين نورانيت بي مثال را در قامت آثار ايشان مي توان به روشني مشاهده نمود. هرچند اين عشق و ارادت، ابداً ايشان را از موضع علميت و حق مداري و قضاوت منصفانه و بدون پيشداوري باز نمي دارد و دور نمي كند و به غبار غفلت آلوده و به رنگ تعصب آغشته نمي سازد و ترديدي نيست كه عظمت كار و ارزش جهاد علمي ايشان هم به همين دليل است. همين امر هم باعث شده تا اين آثار به مدد تنزه و متانت و حق جويي كه در آن موج مي زند همچون خورشيدي در گستره شريعت و جوانمردي بدرخشد.اما اين عرصه علمي در تلاقي با ساحت هنر به ظهور و بروزي ديگر مي رسد و با آن به داد و ستدي تعاملي منجر مي شود كه تاثير و تاثراتي را درهر دو حيطه دربردارد؟!
گرچه به لحاظ تفوق و تسلط غرب و به طور ويژه‌هاليوود، بر صنعت سينما و توليدات سينمايي، سهم اختصاص يافته به تاريخ اسلام و به خصوص معارف شيعي در طول تاريخ سينما بسيار‌اندك بوده، مگر مواردي كه در هدم و هجو و وهن اين مباني فكري و معارف ديني توسط دشمنان اين آيين ساخته و پرداخته شده، ولي با اين حال، توليد فيلمي هم چون «الرساله- محمد رسول‌الله(ص)» نشانه و نمادي بزرگ و مهم و قابل دفاع از تجلي سينما ورزانه تاريخ دين مبين اسلام و شخصيت رسول اكرم(ص) محسوب مي شود.
اتفاقا يادآوري فيلمي همچون «الرساله» تناسب و تلاقي قابل توجهي با منظور و مقصود اصلي اين نوشتار- كه همان بحث تاريخ اسلام و دارا بودن توان بالقوه بازنمايي و بازآفريني سينمايي باشد- داراست؛ چرا كه در اين فيلم از طرفي تاريخ، به عنوان متن اصلي و منبع اوليه و موثري براي نگارش فيلمنامه مورد توجه و تمركز سازندگان اثر بوده است و از سوي ديگر، طرح كلي و يكپارچه اي از به تصوير كشيدن احوال و شخصيت و سيره پيامبر ختمي مرتبت حضرت محمد(ص) براي مخاطب جهاني و البته مسلمانان نقاط مختلف دنيا مدنظر بوده است.
جالب اين جاست كه فيلم «الرساله» با اين كه تمركز اصلي خود را بر بازآفريني حداكثري تاريخ قرار داده و از تخيل صرف و گمراه كننده و كاذب دوري گزيده و دقت و تلاش خود را صرف انعكاس تاريخ صدر اسلام كرده، اما فيلم جذابي از آب درآمده و اين واقعيت گوياي اين نكته است كه بازآفريني تاريخ اگر با اتكا به متني درخور و قابل دفاع و مستند باشد و مؤلفه‌هاي سينمايي و ابزارهاي فني اش به درستي در اختيار آن متن تاريخي قرار بگيرد، مي تواند به توليد اثري منجر شود كه به شدت مخاطب پسند باشد و طيف‌هاي مختلف و متنوع و متكثر مردم را در سطوح مختلف متوجه خود سازد.
اين ويژگي تاريخ است كه به خودي خود حاوي مؤلفه‌ها و عناصر دراماتيكي است كه اتفاقا به خاطر وجه واقعي بودن، به ويژه اگر با شخصيت‌ها و وقايع قدسي هم پيوند بخورد، به شدت قابليت سينمايي شدن و مخاطب يافتن دارد و مي تواند با آثار قدرتمند تخيل مدار و داستان‌گوي مصطلح و متعارف سينمايي رقابت كند و عرصه را در سيطره خود بگيرد. كما اين كه فيلم الرساله به تمامي اين موفقيت‌ها نائل آمد؛ آن هم در بهترين و والاترين و رشك‌برانگيزترين شكل متصور و ممكنش. دراينجا با يادآوري دوباره ويژگي‌هاي متني و محتوايي و ارزش‌هاي ساختاري و اسنادي و علم آوري مجاهدت آميز آثار حضرت علامه عسكري(ره) توجه و تمركز بر روي اين آثار به منظور بازآفريني و بازتوليد هنري اين نوشته‌ها به ويژه درعرصه هنر تصوير و خاصه سينما قابل اشاره و پيگيري است.
و اين اتفاقي است كه متأسفانه طي سال‌هاي گذشته به شدت مورد غفلت اهالي علم و هنر قرارگرفته و از مواضع و مواقف خطير و حساس و مهمي است كه بدان كمترين توجهي نشده و اين منابع ارزشمند، هرگز در اين وادي مهم و تأثيرگذار كه رسانه و زبان روزگار ماست و به نوعي مي توان گفت «آموزگار تفكر بشر امروز» است، مورد استفاده قرار نگرفته است.
درمجموع آثار حضرت علامه عسكري(ره) در زمينه تاريخ و به طور مثال در كتاب‌هاي مهم و موثر و عظيمي همچون «عبدالله ابن سبا» يا «آخرين نماز پيامبر» و نيز ساير نوشتارهاي ارزشمند و گران سنگ ايشان، مي توان ردپاي يك نگاه هنرمندانه و اديبانه را يافت. نوع چيدمان موضوعات و نحوه بيان مسائل را در تداركي جذاب و بسيار خواندني به مخاطب خود عرضه مي نمايد. بياني كه در برخي موارد به رندانگي و طنازي هم نزديك مي شود و قابليت‌هايي علاوه و مزيد بر ارزش‌هاي صرف علمي و تاريخي مي يابد. مثلا در كتاب آخرين نماز پيامبر حتي شايد بتوان گفت خواننده با يك شيوه مدرن و بلكه پست مدرن از نحوه بيان و شيوه آرايش تاريخ پيراسته از غبار تعصب و خرافه و گزاف و دروغ روبه رو مي شود كه مخاطب را در منظومه اي گيرا و خواندني قرار مي دهد.
البته منظومه اي كه حاصل مجاهدت علم آورانه و بيان روشمندانه نويسنده محققش بوده و نه تخيل صرف و وهميات متبادر از ذهن غوطه ور در فضاي غيرحقيقي و كاذب بافنده!بايد گفت اساساً به لحاظ نوع مواجهه علمي و سيره پژوهشي و روش شناسي تحقيقي حضرت علامه(ره)، كه حائز ويژگي‌هاي منحصر به فردي در حقيقت يابي و واقعيت طلبي است، «تاريخ منزه» حاصل از تراوشات قلمي ايشان، اگر داراي وجوه دراماتيك و جنبه‌هاي داستاني غني و سرشاري باشد، كه هست، قطعا از يك متن اصيل و ناب سرچشمه مي گيرد و نحوه اي از دراماتيزاسيون است كه پايه‌هاي آن بر واقعيت‌هاي ناب و تابناك و معارف اصيل بنا شده است نه وهم و خيال و داستان پردازي مصطلح و مألوف و مأنوس امروزي.
گرچه نگارنده اين نوشتار ابداً در مقام ذم و رد و نفي تخيل هنري و دراماتيزاسيون، بر مبناي اصول هنر دراماتيك مشهور و مألوف و مصطلح امروزي نيست و آن را درجايگاه خود بسيار هم نافذ و والا و قابل دفاع مي داند كه حتي مي تواند روشي بديع و ارزنده در بازنمايي و بازتاب هنرورزانه و تأثيرگذار معارف و مضامين سترگ و شگرف ديني و انساني و الهي باشد، ليكن آنچه در اين جا مطمح نظر است و مورد اشاره، نوعي از درام پردازي غني و سرشار است كه در متن تاريخ منزه و در روش مواجهه ناب و اصولي علماي راستين در برابر متن تاريخ وجود داشته و دارد، كه مي تواند منبعي مناسب و متعالي براي اهالي هنر خاصه هنر تصوير باشد.