نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
اغتشاشات ادامه سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران است
سرویس سیاسی ـ
روزنامه آفتاب یزد دیروز در گزارش تیتر اول خود به نقل از یک فعال سیاسی اصلاحطلب نوشت: «ایده آل کشورهای غربی و به طور خاص ایالات متحده برای ایران «براندازی» یا «تغییر رژیم» بوده است ... [این سیاست] در دوره ترامپ اعلام هم شد. دموکراتها هم متوجه شدند که اعلام سیاست تغییر رژیم میتواند هزینههایی داشته باشد و راه دیپلماسی را مسدود کند و آنها نمیخواهند وارد این حوزه شوند و صراحتاً مطرح نکردند اما در عمل همانی بود که بود.»
اغتشاشات اخیر را آمریکاییها هدایت میکنند
در این مطلب آمده است: «واقعا تردید دارم که آمریکاییها با کمک سیاستهای مختلفی که بتوانند در حوزه فضای مجازی در حمایت از رسانههای ضد جمهوری اسلامی ایران انجام دهند و دارند به وضوح انجام میدهند نقشی در هدایت غیر مستقیم آشوبها نداشته باشند. باور این مسئله بسیار سخت است.»
آفتاب یزد نوشت: «این فضایی که در جهان اکنون علیه ایران وجود دارد و الان داریم میبینیم تفاوتی که بین گزارشهای خبری و تصویری که از ایران مخابره میشود با آنچه که در خیابانهای ایران به طور روزمره و غالب جریان دارد متفاوت است. یعنی در شهرها عمدتا فضای آرام را میبینیم ولی شبکههای خارجی بخش خشن ماجرا را گزارش میکنند و خواننده و بیننده فکر میکند که در ایران آشوب است. با توجه به اینکه این اتفاق برای یک خانم افتاد و همچنین انباشت نارضایتیهای مردم این اتفاقات را رقم زد، به نظرم آنچه که دارد رخ میدهد ادامه سیاست فشار حداکثری بر ایران است. «
نقش مدعیان اصلاحات در نارضایتیها
روزنامه شرق در شماره دیروز خود در گزارشی نوشت: «اصولگرایان اعتدالی یا قائل به عقلانیت سیاسی در مناسبات حکمرانی در روزهای بحرانی کشور درحال کشیدن ترمز تندروهایی هستند که در چند سال اخیر نقش مهمی در ایجاد خشم اجتماعی[!!] داشتهاند. خشمی که این روزها برای خاموشکردن آن نیاز به گفتوگو و فهم مشترکی است که تندروها از آنگریزاناند و با اظهارنظرهای نسنجیده بارها هیزم در آتش خشم افکار عمومی معترض ریختهاند و همچنان به دنبال راهکار اعمال محدودیت هستند. چهرهها و رسانههای تندرو بدون توجه به شرایط فعلی کشور و خواست افکار عمومی، بر طبل دوقطبیسازی میکوبند.»
بخش عمدهای از آنچه امروز بر سر اقتصاد ایران آوار شده ماحصل مدیریت 8ساله طیف اصلاحطلب در قوه مجریه است.
این طیف با سبک مدیریتی خود که تماما نگاه به دست غربیهاست و با اعتماد بیجای خود به آنها و نیز با عدم اعتمادشان به جوانان ایرانی و تواناییهای آنان کار را به جایی رساندند که در دوره دوم دولت اصلاحطلبان یعنی از 1396 به بعد با دومینوی تعطیلی کارخانهها و مراکز تولیدی روبهرو شدیم.
از طرفی دیگر عدم ساخت خانه در 8سال دولت اصلاحطلبان بیش از پیش ناهمترازی میان عرضه و تقاضا را در این حوزه رقم زد که افزایش انفجاری قیمت مسکن در 2سال پایانی دولت قبل و ادامه آن تاکنون یکی از تبعات نوع مدیریتی اصلاحطلبان بود.
بیعملی و ناتوانی دولت قبل در تحقق وعدهها
به سرخوردگی اجتماعی دامن زد
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی با اشاره به اتفاقات اخیر در کشور نوشت: «بيعملي يا ناتواني دولت دوازدهم در تحقق قولهايي كه به مردم داده بود.. موجب شد تا آن انتخابات به تجربهاي موفق براي شركتكنندگان در آن تبديل نشود... آنها متناسب با نقشي كه مردم ايفا كردند، از عمل به وظايف خود باز ماندند. بهانههاي رايج كه نميشود و نميگذارند، مسموع نیست.»
گفتنی است، طیف مدعی اصلاحات حامی اصلی دولتی بود که نتیجه 8 سال تسلط آن بر قدرت و همه امور اجرایی کشور چیزی جز مشکلات اقتصادی و تورمهای کمرشکن و افزایش نارضایتیها، بروز و ظهور مشکلات و گرههای کوری مانند «حقوقهای نجومی»، «ارز ۴۲۰۰ تومانی»، «اختلاس صندوق ذخیره ارزی فرهنگیان و بانک سرمایه»، «برخورد گازانبری با منتقدان»، «فساد در خودروسازی»، «عدم شفافیت»، «کاهش ارزش پول ملی»، «افزایش شاخص فلاکت»، «بدهیهای هنگفت دولتی»، «افزایش چندصددرصدی حجم نقدینگی»، «واردات بیرویه و رکود در صادرات» و «تعطیلی کارخانهها و کارگاههای تولیدی» و... نبوده است. قطعا اگر دستگاه قضا نسبت به پاسخگو کردن و محاکمه عاملان این فجایع اقدام میکرد، امروز شاهد انباشت تحریفگری، فرار به جلو و همکاری و همپوشانی این طیف با دشمن در اغتشاشات نبودیم.