kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۱۱۲۳
تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۴۰۱ - ۲۱:۵۴

اخبار ویژه

 

حجم هشتگ‌سازی دروغین علیه ایران صدای سی‌ان‌ان را هم درآورد!
حجم هشتگ‌سازی دروغین و رباتیک در فضای مجازی علیه ایران به قدری زیاد شده که سی‌ان‌ان هم شاکی شده است.
در این زمینه روزنامه فرهیختگان از قول یک پژوهشکده رسانه نوشت: در هفته‌های گذشته حجم بالای ارسال مطالب و هشتگ‌سازی مجازی به‌خصوص در شبکه اجتماعی توئیتر باعث بهت و حیرت مخاطبان شد. حجم تولید محتوا، هشتگ‌سازی و به‌خصوص فعال شدن ریترها (ریتوئیت‌کننده‌ها) کار را به‌جایی رساند که بنابر ادعای رسانه‌ها رکورد تاریخ توئیتر از چند جنبه شکسته شد.
سی‌ان‌ان مخفف ( The Cable News Network) به‌عنوان نخستین شبکه خبری 24 ساعته آمریکا به این ترندینگ گسترده و هشتگ‌سازی، حساس شد و در مطلبی با تیتر «جنگ روایت‌ها درمورد ایران در شبکه‌های اجتماعی»، نقدهای جدی به موجودیت این ترند مطرح کرد و آن را زیرسوال برد. مهم‌ترین نقدی که این شبکه آمریکایی مطرح کرد روی «کمپین دستکاری هماهنگ»
(Coordinated Manipulation Campaigns) استوار است. این کمپین‌ها روی عملیات از پیش ‌تعیین ‌شده و سازماندهی ‌شده استوار است که یک مادر خرج و سفارش ‌دهنده دارد. در این کمپین‌ها کاربران یا به‌طور مشخص ربات‌های سایبری، خود را جای مردم جا می‌زنند و عموما فقط ارسال محتوا و بازنشر با هشتگ انجام می‌دهند و کامنت‌گذاری بسیار پایین و مخاطبان محدودی دارند. برای همین به این نوع کنش در فضای شبکه اجتماعی، «عملیات تاثیر» (INFLUENCEOPERATION) می‌گویند. کارشناسان تحلیل داده به سی‌ان‌ان گفتند: «تعداد قابل‌ توجهی از حساب‌های کاربری در موج جدید، تازه‌ ایجاد شده هستند» و «بسیار نادر است که این حجم از لشکرکشی آنلاین از حساب‌های تازه ‌ساخته ‌شده را ببینیم که متعاقبا و به‌طور مداوم در فعالیت‌های توئیتری شرکت می‌کنند.
نویسندگان گزارش سی‌ان‌ان به قطعیت رسیده‌اند که موج هشتگی مهسا امینی در فضای توئیتر، مصنوعی و بات‌محور است و در اینجا به یک سوال اصلی رسیدند: چه کسی پشت این همه فعالیت توئیتری برای هشتگ #مهسا-امینی است؟
گزارش سی‌ان‌ان به دسته‌بندی کاربران پشت این هشتگ می‌پردازد. این دسته‌ها شامل مهاجران، حامیان تغییر رژیم از جناح راست و محافظه‌کار آمریکا تا اسرائیل و در نهایت مجاهدین خلق (منافقین) ساکن در آلبانی هستند.
سی‌ان‌ان با تمرکز بر سازمان مجاهدین خلق (منافقین) می‌نویسد: «این گروه، قطعا قبل از درگذشت مهسا امینی، در دستکاری (Manipulation) رسانه‌های اجتماعی فعال بوده است. فیس‌بوک سال گذشته صدها حساب جعلی مرتبط با مزرعه ترول‌ها در آلبانی را حذف کرد و گفت به این سازمان مرتبط هستند.»
همه آنچه از روز اول درمورد انقلاب رباتیک، رهبران فاکتوری -به‌صورت مشخص معصومه پولی‌نژاد- نوشتیم و گفتیم نه در داخل ایران که در خارج از آن نیز فریاد می‌شود. امروز کارشناسان کلان‌داده، شرکت‌های داده‌کاو و پژوهشگران رسانه باید توئیتر را خطاب قرار دهند و بپرسند: حجم واقعی فعالیت رباتیک بنابر تحلیل‌های مبتنی‌بر باتومتر (پروژه مشترک رصدخانه رسانه‌های اجتماعی و موسسه علوم شبکه در دانشگاه ایندیانای آمریکا) چه مقدار است؟ در پروژه‌های «دستکاری هماهنگ» قبلی که توسط دولت‌ها یا گروه‌های قدرت به اجرا می‌رسید توئیتر ورود داشت و اقدام به غیرفعال کردن همزمان حساب‌های کاربری می‌کرد. درمورد هشتگ مهسا امینی هیچ گزارشی از اقدام جدی توئیتر نیست. آیا قبل یا حین «عملیات تاثیر»، هماهنگی‌ای با توئیتر انجام ‌شده که نظاره‌گر باشد و آب به آسیاب آنها بریزد؟ آنچه طی این چند هفته در پلتفرم توئیتر اتفاق افتاد و فعالیت مشهود ترول‌ها (هتاکان)، استروتورفرها (مردم‌نمایان) و بات‌ها (کدهای برنامه‌نویسی ‌شده) که برای خشونت، افراطی‌گری، تخریب، تعیین هدف انسانی و سازمانی برای جرح/ قتل و قرارهای آشوب در ایران متمرکز بود، آیا برای شرکت توئیتر مصداق «حمایت از عملیات تروریستی» نیست؟

معاونی که تحقیر شد و باز هم سنگ آمریکا را به سینه می‌زند
معاون دفتر حسن روحانی در دوران ریاست جمهوری وی‌، با عبرت نگرفتن از تحقیری که توسط آمریکا شد‌، گفت: در سیاست خارجی دچار سردرگمی شده‌ایم و یک‌بار باید بنشینیم و مشکلات خود را با آمریکا حل کنیم(!)
حمید ابوطالبی مشاور روحانی و معاون سیاسی دفتر وی در دولت سابق‌، به خبرآنلاین گفت: دیپلماسی خارجی ما در یک چرخه باطل گرفتار شده و در سطوح مختلفی نیز دچار خطای استراتژیک است و تا زمانی‌که عزم و اراده‌ای برای اصلاح این خطاها وجود داشته باشد‌، در همچنان بر همین پاشنه خواهد چرخید. پس از مذاکرات وین و بن‌بست مذاکرات قطر و رها شدن برجام در سیاست سکوت و بی‌نتیجه بودن سفر نیویورک و اعلام بسته شدن پنجره گفت‌وگوها؛ اکنون دیگر تردیدی وجود ندارد که چنان‌که درک روشنی از منافع ایران وجود داشت‌، نباید وضعیت مذاکرات به این نقطه می‌رسید.
خطای استراتژیک‌، به سردرگمی در دیپلماسی و افتادن در چرخه باطل صورت و معنای مذاکره انجامیده است. آنچه که نشان می‌دهد مذاکره مستقیم تابو است و لذا چگونگی شکل و صورت مذاکره با آمریکا مذاکرات را ناکارآمد و امکان هرگونه تحرکی را سلب کرده است.
در این زمینه و از همه مهم‌تر خطای مفهومی انطباق مذاکرات بر مبنای «حق» است که راه به جایی نخواهد برد. زیرا هر دو طرف خود را ذی‌حق می‌دانند. ایران می‌گوید هسته‌ای حق ایران برای تامین منافع ملی است؛ آمریکا هم می‌گوید تحریم حق آمریکا برای تامین منافع ملی است. از نگاه هر دو طرف هم کوتاه آمدن از حق‌، نابودی سرشت انسانی است!
وی افزود: یک‌بار برای همیشه باید بنشینیم و مشکلات خود را با آمریکا حل کنیم. برداشت نادرست و منفی از مذاکرات و موقعیت ایران است. اینکه موفقیت مذاکرات‌، خواست و نیاز آمریکا و غرب است؛ ایران‌، تبعات منفی تحریم و فجایع حاصل از آن را از بین برده است؛ اقتصاد ما در مسیر رشد و پیشرفت افتاده و دیگر نیازی به برجام و رفع تحریم‌ها ندارد!
ما چگونه از آمریکا انتظار داریم بدون مذاکره مستقیم و ایجاد اعتماد فی‌مابین بر تعهداتی که چندان محکم و مورد تایید سنا نیستند استوار باشد؟ این سؤال استراتژیک که وقتی آمریکا از برجام خارج شد‌، چرا ساختار 5+1 قادر به حفظ برجام نبود‌، و اکنون هم در صورت بروز این اتفاق‌، این ساختار قادر به حفظ برجام نخواهد بود و هیچ اهرمی برای آن وجود ندارد. لذا برجام همیشه لغزان و ناپایدار خواهد بود مگر آنکه اعتمادی میان ایران و آمریکا به‌وجود آید.
یادآور می‌شود حمید ابوطالبی همان کسی است که دولت روحانی در دوره ماه عسل برجام (توهم نسبت به آمریکا) به‌عنوان نماینده ایران در سازمان ملل معرفی شد اما با گروکشی و رفتار توهین‌آمیز آمریکا در ندادن ویزا مواجه گردید.
در همین حال امثال او باید توضیح بدهند با وجود ادعای درایت و مهارت دیپلماتیک‌، چرا پای توافقی را امضا کردند که امروز می‌گویند معلوم بود به خاطر فقدان اعتماد‌، از سوی آمریکا زیر پا گذاشته می‌شود؟ و چرا پیشاپیش‌، همه امتیازات نقد را در برجام به همین آمریکای عهدنشناس واگذار کردند و شش سال بعد را ناکامانه و با ژست گدایی و التماس‌، برای زنده کردن چک برگشت خورده برجام
تقلا کردند؟
همچنین باید پرسید اگر اعتماد‌‌سازی واقعیت داشت‌، چرا دولت مستکبر و کلاهبردار آمریکا (اوباما‌، ترامپ و بایدن) هرکدام به نوبه خود‌، برجام را به‌عنوان اولین قدم اعتماد‌‌سازی زیر پا گذاشتند‌، تحریم‌ها را دو برابر کردند و حاضر به جبران هم نشدند؟! سردرگمی واقعی در حوزه دیپلماسی دقیقا در همین دوره و توسط برخی مشاوران و مدیران دولت روحانی اتفاق افتاد. ضمنا باید به آقای ابوطالبی یادآور شد مذاکرات مستقیم و چندباره، بارها در دولت روحانی و توسط کسانی چون ظریف و حسین فریدون(دستیار وقت حسن روحانی) انجام شد و ماجراهای به ظاهر عاطفی را هم رقم زد‌، اما سر سوزنی در تغییر اخلاق خیانتکارانه‌، عهدشکنانه و طلبکارانه آمریکا نداشت.
با همه اینها باید نهیب امیر مومنان علیه‌السلام به ابوموسی اشعری در بحبوحه مذاکرات حکمیت(نبرد صفین) را یادآور شد که فرمود: «أن الشقى من حرم نفع ما أوتى من العقل و التجربهًْ. همانا بدبخت کسی است که از سود عقل و تجربه داده شده به او‌، محروم بماند».
(نامه ۷۸ نهج‌البلاغه)

اینترنت آزاد، اسم رمز آمریکا برای مداخله در کشورها
«اینترنت آزاد، اسم رمز آمریکا برای دخالت در دیگر کشورهاست». پایگاه خبری «گلوبال تایمز» با انتشار این تحلیل در گزارشی نوشت: خواه برای اینترنت باشد یا برای فضای مجازی جهانی، این نکته به هیچ عنوان مسئله خوبی نیست که واشنگتن به شدت در استفاده از شرکت‌های اینترنتی و شبکه‌های اجتماعی جهت به راه‌انداختن انقلاب‌های رنگی در کشورهای دیگر همچون ایران، مصمم است.
وزارت خزانه‌داری آمریکا به تازگی مجوزی را در مورد ایران صادر کرده که براساس آن شرکت‌های حوزه فناوری آمریکا، از اختیار و قدرت برخوردار می‌شوند که به مردم ایران فناروی‌هایی را ارائه کنند که براساس آنها به ادعای آمریکا آنها از پلتفرم‌ها و خدماتی ایمن‌تر و به اصطلاح خصوصی در حوزه ارتباطات خود در بستر فضای اینترنت برخوردار شوند.
با توجه به تحولات داخلی اخیر ایران و واکنش‌های شرکت‌های آمریکایی و غربی به این تحولات، این‌طور به نظر می‌رسد که آمریکا بار دیگر قصد دارد تا از برخی تاکتیک‌ها بهره برد و برخی شرایط خاص را علیه سازوکارهای حکومتی و دولتی در ایران ایجاد کند. آمریکا این قبیل رویه‌ها و اقدامات خود را نوعی تداومِ راهبرد گول‌زننده به اصطلاح اینترنت آزاد می‌داند که توسط هیلاری کلینتون ارائه شده است. اگرچه 12 سال از طرح این ایده گذشته، با این حال این ایده هنوز تاثیرگذاری قابل توجهی را بر روندهای سیاستگذاری حزب دموکرات آمریکا دارد. 
راهبرد کنونی دولت فعلی آمریکا در زمینه آنچه آزادی اینترنت ادعا می‌کند، کاملا آشکار است و واشنگتن بر آن است تا با استفاده از آن، به نوعی مزیت نامتقارن نسبت به سایر کشورها دست یابد(براساس نگاهی ابزارگرایانه). 
جدای از اینها باید توجه داشت که رهبری سیاسی و تجاری در آمریکا تا حد زیادی در چهارچوبِ فرمانبرداریِ محض شرکت‌های آمریکایی از فرامین سیاسی دولت آمریکا قرار دارد و بنیان نهادین و سازمانی تداوم‌بخشی به ارائه سیاست‌هایی از این دست هستند.
شرکت‌های آمریکایی همواره به مثابه ابزاری در دستان دیپلماسی آمریکایی بوده‌اند. زمانی که آمریکا از آنها جهت اجرایی کردن راهبردهای خارجی خود استفاده می‌کند، اولویت اصلی در این چارچوب، به چالش کشیدن و ساقط کردن نظام‌های سیاسی در دیگر کشورها است. در عین حال، آمریکا در همین چارچوب به‌دنبال ایجاد ناآرامی‌های سیاسی و اجتماعی در کشورهای رقیب خود، در چارچوب شکل‌دهی به ادراکات و افکار مردم است. 
پس از پایان جنگ سرد، ادراک عمومی از آمریکا در اقصی نقاط جهان تا حد زیادی مبتنی بر این گزاره بوده که روندی مداوم از سقوط و ضعف تصمیم‌‌سازی راهبردی و توانمندی‌های سیاست‌‌سازی در این کشور حاکم است. اگرچه آمریکا همواره سعی داشته تا در ساختار بوروکراتیک خود نوعی انسجام را ایجاد کند، با این حال، عملا رویه‌هایی در این ساختار دنبال می‌شوند که با اهداف تعریف‌شده آمریکا هیچ همخوانی ندارد و همین موضوع نوعی حس هرج و مرج و آنارشی را القا می‌کند. 
در نمونه سیاست‌های آمریکا در قبال ایران، در دوره قبل از تحولات اخیر این کشور، محدودیت‌های صارداتی شدیدی را در زمینه صادرات کالاها و خدمات به ایران وضع کرده بود و حتی صادرات خدمات کامپیوتری ساده به ایران نظیر بازی‌های رایانه‌ای همچون
World of Warcraft را هم مشمول تحریم کرد. با این حال، پس از تحولات اخیر ایران، واشینگتن تا حد زیادی رویه‌ها و سیاست‌های صادراتی خود در قبال ایران را تغییر داد و صادرات تولیدات و خدمات گوناگون به ایران را که می‌توانست در تشدید فضای ناامنی در ایران مثمر ثمر باشد، قویا تشویق کرد. درست در همین نقطه است که جلوه حقیقی رویه‌ها و سیاست‌های آمریکا خود را به منصه ظهور
می‌رساند. 
برای ایالات متحده آمریکا، درخواست کردن از دیگر کشورها جهت پذیرش حقِ ویژه آمریکا و متحدانش برای تضعیف دیگر کشورها و نظام‌های سیاسی، گزاره‌ای چرند و بی‌معنی است. برای آن دسته از کنشگرانی که در مورد آینده فضای مجازی جهانی نگرانی دارند، کاملا ضروری و فوری خواهد بود تا سازوکاری موثر را جهت از بین بردن و تضعیف نفوذ مخرب آمریکا و متحدانش در این حوزه ایجاد کنند و در جست‌وجوی رویه‌ای باشند که می‌تواند به توسعه صحیح اینترنت و فضای مجازی جهانی کمک کند.