اخبار ویژه
فوکوس: تحریمها موجب رشد 30 درصدی تجارت روسیه با ایران شد
یک نشریه آلمانی نوشت: ایران برای دور زدن تحریمها به روسیه کمک میکند و به همین دلیل تجارت روسیه با ایران رشد چشمگیری پیدا کرده است.
فوکوس نوشت: با شدت گرفتن تحریمهای غرب علیه روسیه به خاطر حمله به اوکراین، جمهوری اسلامی برای دور زدن تحریمها به پوتین کمک میکند. روسیه در شرایط تشدید تحریمهای غرب علیه این کشور میتواند از تجربه ایران در دور زدن تحریم به خوبی بهره ببرد.
نشریه آلمانی «فوکوس» به بررسی چگونگی الگوبرداری روسیه از «دانش» جمهوری اسلامی در زمینه دور زدن تحریمها پرداخت و افزود: پیش از آغاز جنگ اوکراین، ایران بیش از هر کشور دیگر جهان تحت فشار تحریم بود. پوتین با تشدید فشارهای غرب در جستوجوی شریکان تازه تجاری و اقتصادی است و به نظر میرسد برای این منظور ایران، با سرنوشت مشابه از نظر درگیری با تحریمهای شدید، گزینه مناسبی باشد. بر همین اساس اتفاقی نیست که مقصد نخستین سفر خارجی پوتین، پس از آغاز حمله به اوکراین و اعمال تحریمهای غرب، تهران بوده است. مطابق شواهد در هفتههای گذشته حجم مبادلات تجاری ایران و روسیه ۳۰ درصد افزایش یافته و قرار است این روند ادامه یابد.
روزنامه «دی ولت» هم در گزارشی درباره چگونگی استفاده روسیه از تجربیات جمهوری اسلامی برای دور زدن تحریمها از سفر مدیران ارشد ۸۰ شرکت بزرگ روسی به تهران برای توسعه مناسبات اقتصادی دوجانبه خبر داد. گفته میشود شرکت روسی گازپروم قصد دارد در سالهای آینده ۴۰ میلیارد دلار در صنایع نفت و گاز ایران سرمایهگذاری کند و یکی از اقدامهای متقابل تهران ارسال پهپادهای تهاجمی به روسیه است که گزارشهایی درباره استفاده از آنها در حمله به اوکراین منتشر شده است.
تحلیلگر هفتهنامه فوکوس میگوید: جاذبه جمهوری اسلامی برای روسیه در شرایط کنونی فقط گسترش مناسبات تجاری و اقتصادی و همکاریهای نظامی نیست.
مطابق این گزارش «دانش» جمهوری اسلامی در زمینه دور زدن تحریمها و محدودیتهای اعمالشده برای صادرات نفت نیز برای روسیه از جاذبه و اهمیت زیادی برخوردار است.
با توجه به وابستگی شدید روسیه به درآمدهای نفتی، ترفندهای جمهوری اسلامی برای صادرات نفت با وجود تحریمها میتواند برای مسکو بسیار سودمند باشد. یکی از این ترفندها خاموش کردن سامانه رهگیری نفتکشهای حامل نفت ایران در آبهای بینالمللی و انتقال محمولهها به شناورهای دیگر است که ردگیری دقیق مبدأ و مقصد را با چالش روبهرو میکند. در بسیاری از موارد نفت ایران در دریا با نفت کشورهای دیگر مخلوط میشود و به این ترتیب امکان شناسایی محل استخراج آن به سادگی امکانپذیر نیست. افزون بر این معمولا نفتکشهای فعال در این کار به وسیله شرکتهای صوری ثبت شدهاند و دنبال کردن رد آنها تقریبا ناممکن است.
در ماههای گذشته روسیه بیش از پیش برای صادرات نفت خود از این روش بهره میگیرد. روزنامه «وال استریت ژورنال» میگوید: از زمان حمله روسیه به اوکراین شمار نفتکشهایی که محل استخراج محموله آنها «نامشخص» اعلام شده، رو به افزایش بوده است.
خبرگزاری فرانسه: بهای اغتشاشات را کسبه میپردازند
خبرگزاری فرانسه در گزارشی خاطرنشان کرد: بهای اغتشاشات اخیر در تهران را کسبه و فعالان اقتصادی میپردازند و این فشار مضاعفی در کنار تحریمهاست.
فرانسپرس در گزارشی از تهران مینویسد: بسیاری از کسبه ایرانی که سالهای اخیر هم بهدلیل بحران اقتصادی ناشی از تحریمها وضع کاسبی خوبی نداشتند، حالا بهدلیل تداوم ناآرامیها حتی همان درآمد سابق را هم از دست دادهاند. اقتصاد نیمهجان (در اثر تحریمهای آمریکا) و کسبه ایرانی، بهای تداوم ناآرامیهای هفتههای گذشته در این کشور را میپردازند. در بازاری در شمال تهران، از زمانی که بیش از دو هفته پیش اعتراضات سراسری بهدنبال فوت مهسا امینی در بازداشتگاه پلیس آغاز شد، کسبه بهای گزافی را میپردازند.
مهدی مغازهدار 53 ساله که روی چهارپایهای در غرفهای که در آن تیشرت میفروشد، آهی کشید و گفت: «حتی پیش از ناآرامیها هم وضع کاسبی تعریفی نداشت، بهدلیل بحران اقتصادی که تحریمهای آمریکا به کشور ما وارد کرده است. با اعتراضات اخیر، فروش ما نصف شده است و مشتریانی که معمولا عصرها برای خرید بیرون میآمدند، دیگر نمیآیند».
در ساعات روز، زندگی در فروشگاهها و رستورانهای بازار تجریش، منطقهای لوکس در پایتخت ایران، به روال عادی خود ادامه میدهد اما بازار سرپوشیده پس از ناآرامی شبانه خلوت میشود. معترضان لاستیک یا سطلهای زباله را میسوزانند و با پلیس مقابله میکنند.
مهدی توضیح داد: بهدلیل مشکلات امنیتی باید مغازه را چهار یا پنج ساعت زودتر ببندم. طبق گزارشها، از زمان آغاز اعتراضات تاکنون، حدود 60 نفر کشته شدهاند. بازار تجریش نیز مانند سایر بازارهای ایران، معمولا صبحها باز میشود و تا ساعت 10 شب به فعالیت خود ادامه میدهد. بهزاد یک کسبه دیگر که سه دهه است کلاه، جوراب و شلوار میفروشد، میگوید: «بعد از غروب، مشتریان متفاوتی برای خرید بیرون میآیند. کسانی هستند که عصرها برای دوری از گرمای روز بیرون میروند، برخی دیگر فقط میخواهند قدم بزنند و سپس افراد متدینی هستند که بعد از نماز به خرید میروند.»
اکنون بهدلیل ناآرامیها، مردم از ساعت 17 بعدازظهر بیرون نمیروند، بهویژه زنان. بهزاد توضیح داد که پلیس دستور تعطیلی زودهنگام مغازهها را نداده، اما اتحادیه اصناف به آنها هشدار داده که خسارتهای احتمالی باز ماندن مغازهها به عهده خود مغازهداران است.
وقتی جنایتکاران علیه زنان طرفدار حقوق زنان میشوند
سازمان تروریستی منافقین، جنایات بیسابقهای را در قبال زنان و از جمله زنان عضو سازمان مرتکب شد که از تشکیل حرمسرا برای رجوی تا دستور طلاق به زوجها و خارج کردن رحم را شامل میشود.
روزنامه جوان با مرور تاریخ شرمآور سازمان منافقین نوشت: عشق ورزیدن، ازدواج و مادر شدن زیباترین احساساتی است که یک زن در طول عمر خود تجربه میکند و از حقوق اولیه و مسلم اوست؛ حقوقی که گروهک منافقین از زنان عضو خود میگرفت! در طول تاریخ هرگاه شعار حمایت از حقوق زنان و برابری جنسیتی به میان آمده است، در لوای همین شعارهای رنگارنگ بالاترین ظلمها به زنان را شاهد بودهایم و تلاش شده است با گرفتن زنانگی زنان، آنان را ابزاری برای پیشبرد اهداف و مطامع خود قرار دهند. حالا چه جنبش فمینیسم باشد و چه نحله منافقینی که خودشان نام «مجاهدین خلق» را برای خود برگزیدند؛ گروهکی که در ابتدای تشکیل هیچ زنی را در ساختار تشکیلاتی خود نمیپذیرفت، اما بعدها برای پیشبرد کارهای تشکیلاتیشان و راهاندازی خانههای تیمی، زنان را هم وارد گروهک خود کردند. این جذب و ساماندهی هر چند با شعارهای برابری و حمایت از حقوق زنان بود، اما گروهک منافقین پس از جذب زنان در ساختار خود، بیش از هر نظام بردهداری زنان را مورد استثمار قرار داد تا جایی که در این تشکیلات علاوه بر گرفتن حق ازدواج از زنان و طلاقهای اجباری و گرفتن فرزندانشان، با خارج کردن رحم زنان و عقیمسازی آنان، حداقل حقوق انسانی را از زنان گرفتار در این تشکیلات سلب میکردند.
پادگان اشرف مقر اصلی منافقین در عراق اگر میتوانست دهان باز کند روایتهای تکاندهندهای را از جنایات منافقین علیه اعضای خود نقل میکرد. همچنان که برخی از اعضای جداشده این سازمان که توانسته بودند خود را از چنگال آنان نجات دهند هم برشهایی از واقعیت این فرقه را روایت کردهاند.
پس از تخلیه این پادگان در سال ۹۲، دبیر دوم سفارت به آمریکا در بغداد طی گزارشی مستند، بخشی از جنایات سرکرده گروه تروریستی مجاهدین در تسویهحسابهای خونین و کشتار همکاران خود، تجاوز به زنان حاضر در پادگان اشرف، مسمومسازی و اعدام دهها تن از اعضای بریده این گروه پرده برداشت. در بخشی از این گزارش آمده است: «رجوی روابط جنـسی گستردهای با افـراد نـظامی، سـیاسی و دفـتـری زن این گروه داشــته است و دستور عــقیمسـازی برخی از آنان را نیز صادر کرده بود. وی در این گزارش یادآور میشود کـه خـود شـاهـد دیــدن فیلـمهایی از اعترافات این زنـان بـوده است.»
نگاه رئیس سازمان مجاهدین خلق نسبت به خانواده تابعی از منافع شخصی و تشکیلاتی رهبری فرقه بود. در اوایل انقلاب ایدئولوژیک در سال ۱۳۶۴ به همه اطمینان خاطر داده شد که این طلاق و ازدواج فقط یک بار در عمر سازمان اتفاق افتاد و آن هم مختص رهبری است و کسی حق ندارد از آن تقلید کند، اما بعدها با پایین و بالارفتن رده هر یک از زنان یا شوهران، به خاطر اختلاف سطح مسئولیت آنها، باید زن از شوهر خود جدا میشد و به مـردی تعلق میگرفت که هم سطح رده و مسئولیت وی باشد.
در ازدواجهای درون تشکیلاتی زن یا دختر هیچ گونه حق انتخابی در رابطه با همسر، یعنی کسی که به عنوان شریک سالیان زندگی خود انتخاب میکرد، نداشت و باید زن با مردی که سازمان انتخاب کرده بود، ازدواج مـیکرد و در این باره حق هیچگونه انتخابی نداشت. در واقع زنان وسیله باجدهی به مردان شده بودند. بسیار اتفاق میافتاد که دختران جوان را به مردان مسن میدادند. درست مانند اهدای خواهر ۱۶ ساله موسی خیابانی به مهدی ابریشمچی ۴۰ ساله برای قدردانی از خدمات ابریشمچی که به نفع رجوی از همسر خود گذشته بود!
این فرقه در درون تشکیلات خود در ۲۶ مهر ماه سال ۱۳۶۸ طلاقهای ایدئولوژیک را به صورت اجباری مقرر کرد و همه اعضا متعهد شدند برای همیشه حق ازدواج را از خود سلب کنند و نقض این تعهد هزینه سنگینی در پی داشت. در واقع انقلاب ایدئولوژیک رجوی و مریم عضدانلو از ازدواج آغاز شد، اما انقلاب ایدئولوژیک اعضای مجاهدین باید از طلاق ایدئولوژیـک آغاز میشد!
سازمان مجاهدین خلق طی عملیات موسوم به قله آرمانی حداقل ۱۵۰ نفر از زنان عضو خود را عقیم کرده است. این عملیات به عاملیت نفیسه بادامچی یکی از پزشکان سازمان و به شکل خارج کردن رحم زنان سازمان اجرا میشد. برداشتن رحم زنان به زور و تحت تعلیمات فرقهای نوعی نقصعضو است که قابل درمان و جبران نیست. عقیم کردن زنان در تناقض با قوانین حقوق بشری است که سلامت زنان را مورد تأکید قرار میدهد.
معبرگشایی طیف بدنام برای تروریستها در زاهدان
میدان دادن به کسانی که سر بزنگاهها از تروریستها و تجزیهطلبان حمایت میکنند، پذیرفتنی است.
روزنامه «جمهوری اسلامی» در نقش فتنهانگیزانه برخی عناصر محلی در شرارت اخیر تروریستها در سیستان و بلوچستان (زاهدان) نوشت:
«وقایع تروریستی زاهدان که بعد از نمازجمعه این شهر و از نزدیکی مصلای جمعه اهل سنت شروع و سپس به بعضی نقاط دیگر شهر نیز کشیده شد، با نکات قابل تأملی همراه است.
یکی از این نکات که بسیار مهم است این است که برخلاف القائات دشمنان ملت ایران، ماجرای زاهدان و اصولاً ماجراهائی از این دست که مدتی است در کشورمان جریان دارند، ربطی به مسائل شیعه و سنی ندارد. روشنترین دلیل بر بطلان این القائات، به شهادت رسیدن یک بسیجی اهل سنت در وقایع جمعه زاهدان است که در برابر تروریستهای تجزیهطلب ایستاد و تا آخرین قطره خونش از تمامیت ارضی کشور دفاع کرد.
نکته بعدی این که مختصات تحرکات ماههای اخیر زاهدان و استان، دربردارنده نشانههای تجزیهطلبی هستند. اقدامات مسلحانه، تلاش برای تسخیر مراکز نظامی، به شهادت رساندن افراد کلیدی امنیت منطقه، فرمان گرفتن از خارج مرزها، حمایت شدن از ناحیه عناصر بظاهر ذینفوذ استان و برخورداری از پول و امکانات فوقالعاده، اقدامات تروریستی را از سطح اهداف باجخواهانه موقت و معمولی بالاتر برده و نشان دادهاند عناصری که وارد این بازی خطرناک شدهاند نقشه خارجی تجزیه را در دست اجرا دارند.
اطلاعات به دست آمده از افراد بازداشت شده نیز همین نکته را تأیید میکند. آنچه در این ماجرا بیش از همه باید مورد تأمل و بازنگری مسئولین قرار گیرد، نوع رفتار حاکمیتی با حامیان داخلی این تروریستهای تجزیهطلب است. این، یک واقعیت تلخ است که در طول دهههای اخیر حکمرانان ما روش صحیحی در رفتار با افراد بهظاهر ذینفوذ داخلی -اعم از سطح ملی و استانی- نداشتهاند و به تصور اینکه میتوانند از این قبیل افراد در زمان مقتضی به نفع کشور استفاده کنند و گاهی نیز به طمع بهرهبرداریهای جناحی، به آنها فرصت مطرح شدن و میدانداری کردن دادند.
برخلاف این تصور، این عناصر در شرایط حساس، از موقعیت بهظاهر اجتماعی خود به نفع اهداف دیگری که به آنها دیکته شده یا منافع شخصیشان اقتضا میکند بهرهبرداری میکنند. آنچه موجب تاسف بیشتر است این است که مسئولان، این تجربه تلخ را بارها تکرار میکنند و هرگز از آن درس نمیگیرند. آنکس که بنا به مصلحت آنی، اغتشاش را محکوم میکند و خواستار برخورد قاطع با اغتشاشگران میشود و ساعاتی بعد براساس برنامهای که به او دیکته شده اقدام به تکذیب آن میکند و از تروریستهای تجزیهطلب حمایت مینماید، روشن است که عامل چه کسانی است. میدان دادن به این قبیل افراد و بزرگ کردن آنها با امکانات ملی، سیاست قابل قبولی نیست».
درباره اشاره روزنامه مذکور به موضع «بهرهبرداری جناحی» باید یادآور شد که غربگرایان مدعی اصلاحات و اعتدال طی دو دوره در دو دهه اخیر، پیشگام استفاده جناحی و سیاسی و انتخاباتی از افراد بدسابقه مورد نظر روزنامه جمهوری اسلامی بودهاند. همچنین گروههای تروریستی مانند ریگی، در فتنه سبز علناً در کنار گروهک منافقین و... از فتنه سبز حمایت کردند که ننگی برای مدعیان اصلاحطلبی است.
در اغتشاشات اخیر هم قطعاً رد پا و ننگ خیانت افراطیون مدعی اصلاحات در آغاز تحریک به اغتشاش و موج سواری تروریستهای کومله و دموکرات و ریگی روی این خیانت، پاک نخواهد شد.