آرش فهیم
محصولات رسانههاي تصويري و به ويژه آثار نمايشي، نظير فيلمهاي سينمايي و سريالهاي تلويزيوني علاوهبر اینکه ابزاری برای پر کردن اوقات فراغت و فراتر از آن، یک ابزار حیرتانگیز برای ساخت الگوی زندگی در جوامع هستند. سرگرمسازي، جذابيت، طرح غيرمستقيم مضامين، نفوذ و رسوخ در ضمير ناخودآگاه مخاطب و برخورداري از گستره وسيع مخاطبان، از ظرفيتهاي قابل توجه اين رسانهها در این زمینه است. به همين دلایل مهمترين عناصر در ترويج شاخصههاي سبك زندگي در جوامع توسط سينما و تلويزيون و مشتقات و وابستههاي آنها (پویانماییها، گيمها و...) صورت ميگيرد.
اهميت اين موضوع براي ما از آنجاست كه هدف اساسي دشمنان كشور ما طي سالهاي اخير، تخريب سبك زندگي ایرانی/اسلامی و تحميل روش زيستي مدنظر خود است. طبيعي است كه تا ذهنيت و رفتار و نحوه زندگي مردم يك جامعه دستخوش تغيير قرار نگيرد، نميتوان در گرايش سياسي و اجتماعی آنها نيز تحولي را ايجاد كرد. ملتي كه به فرهنگ، مكتب و ارزشهاي خود دلبستگي دارد، شكستناپذير است. از اين رو دولتها و جريانهاي سلطهگر غربي بهترين راه چيره شدن و به بردگي كشاندن مردم ايران را از بين بردن هويت مردم كشورمان ميدانند. هويتي كه در انقلاب اسلامي و هشت سال دفاع مقدس جلا يافت و به اوج رسید. آنها ميدانند كه صرفا با تقابل سياسي و اقتصادي و نظامي نميتوانند به اهداف ضدبشري خود برسند. هم از اين رو با صدها شبكه ماهوارهاي و هزاران سايت و صفحه فضای مجازی و صدها هزار نسخه فيلم و سریال هر روز جامعه ما را هدف بمباران قرار ميدهند. مسائلي نظير بي بند و باري در روابط انساني، مصرف زدگي و اشرافگرايي از شاخصههاي مهم سبك زندگي غربي است كه توسط اين رسانهها تبليغ ميشود. افرادي كه اين آلودگيها را به عنوان يك ارزش در زندگي خود بپذيرند، خود به خود تبديل به حيوانات دستآموز دولتهاي غربي و پيادهنظام آنها در داخل كشورمان ميشوند.
بهترين مصداق براي توسعه و انتشار يك ايدئولوژي از طريق ترويج سبك زندگي، فيلمهاي هاليوودي است. شيوه اين آثار هم اين است كه تصويري زيبا و خوشايند و رهاييبخش از سبك زندگي آمريكايي نمايش ميدهند. عمدهترين شيوه اين فيلمها، تخريب فرهنگ و شيوههاي زيست بومي و سنتی در جوامع و تزريق سبك زندگي غربي در بطن و لايههاي اجتماعي كشورهاي گوناگون است. البته اين كار به شيوهاي غيرمستقيم و در قالب درام، فضاسازي و قهرمانپردازي صورت مي گيرد.
همان طور كه رسانهها و محصولات فرهنگي در حال ترويج و تكثير سبك زندگي غربي هستند. در اين سو نيز رسانهها و دستگاههاي فرهنگي مسئوليت بازسازي الگوهاي زيستي اسلامي و انقلابي را برعهده دارند. اما متأسفانه طی سالهای اخیر، عمده جریان تولید فرهنگ در صنعت سرگرمی کشور ما، نه تنها در جهت تقویت و ارتقای سبک زندگی ایرانی/اسلامی نبوده که همنوا با غرب بوده است. اغلب سریالهای شبکه نمایش خانگی و برنامههای پلتفرمهای عرضه آثار تصویری و همچنین خیل گسترده فیلمهایی که روی پرده سینماها میروند، درواقع، مکمل و تتمه جریان رسانهای مهاجم هستند!
در دهه گذشته، برنامههای متعددی در صداوسیما با محوریت سبک زندگی تولید میشد که امروز دیگر از این برنامهها خبری نیست. مثل برنامههاي «گره» و «دالان». بعضي برنامهها هم برخي از قسمتهاي خود را به اين موضوع اختصاص میدادند. از جمله اين برنامهها ميتوان به «راز» و «ديروز، امروز، فردا» اشاره كرد كه قسمتهايي را به بررسي و تحليل جدي سبك زندگي اختصاص دادند، اما آنچه به عنوان يكي از ضعفهاي اساسي برخی تولیدات رسانه ملي قابل تامل است، عدم ورود اين گونه مباحث در سريالها و برنامههاي نمايشي بوده است. از آنجا كه فيلمها و مجموعههاي نمايشي، تقليد زندگي واقعي و دنياي پيرامون انسانها و جوامع هستند، خواهناخواه نوعي سبك زندگي را منعكس ميكنند، اما مشكل اصلي این است که عمده تولیدات سینمایی و نمایش خانگی ما در تضاد با شيوه زندگي اسلامي- ايراني هستند و سریالهای رسانه ملی نیز در این زمینه خنثی و بیتأثیرند!يكي از ضعفهاي اساسي اغلب سريالهاي سيما، ناتواني در ارائه الگوي زيستي اسلامي-ايراني و همچنين عدم ارائه شاخصههاي رفتاري و شخصيتي تراز و مناسب است. غیر از برخی سریالها مانند «گاندو» که به قهرمانپردازی جوان مسلمان انقلابی و بازنمایی سبک زندگی آن میپردازد، در دیگر سریالها کمتر این فرآیند اتفاق میافتد.
در سینما و دنیای ویاودیها هم نه تنها کمتر اثری از ترسیم سبک زندگی آرمانی دیده میشود بلکه مسائلي نظير برجسته نمايي زندگي شهرنشيني و آپارتماني، گذراندن اوقات فراغت در كافيشاپها و پاساژها، زيبا نشان دادن زندگي مجردي و يا خانواده بدون فرزند، رفاهطلبي، مصرفگرايي، تحقير مستضعفان، پوشش نامناسب، اشرافمنشي، روابط نامتعارف دختر و پسر، بي احترامي به يكديگر و عدم رعايت حرمت سالمندان و... از جمله شاخصههاي نامنتاسب با فرهنگ اصيل جامعه ماست كه از سوي بسياري از فيلمهای سینمایی و برخي سريالهای شبکه نمایش خانگی در جامعه منتشر ميشود.
چنانکه فيلمهاي سينمايي و سريالهاي تلويزيوني بتوانند سيماي زيباي زندگي براساس آموزههاي ديني را بازنمايي كنند و به شكلي دراماتيك، شيوههاي زيستي مبتني بر فرهنگ خويش را هدف آموزش قرار دهند، بسياري از مشكلات فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي و سياسي ما برطرف ميشود.